.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تکليف شب تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تکليف شب تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تکليف شب تحت word

مقدمه:  
1-بیان مسأله  
تکلیف شب باید:  
2-اهمیت و ضرورت تحقیق  
3- اهداف پژوهش:  
4-متغیرهای پژوهش  
5-تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها  
6-فرضیه های تحقیق  
1-قوانین یادگیری از نظر روانشناسان  
الف- قانون آمادگی:  
ب- قانون نتیجه یا اثر:  
ج-قانون تمرین و تکرار:  
2-تاثیر تکلیف در یادگیری:  
3-آیا تکلیف شب یک ضرورت تربیتی است؟  
4-ملاک های تعیین تکلیف  
5- تناسب نوع تکلیف با نوع درس  
6-جایگاه تکلیف  
7-تصحیح تکالیف  
8-تشریح اهداف تکلیف  
9-فواید و مضرات تکلیف  
10-اهداف تکلیف  
نتیجه گیری  
منابع و مآخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تکليف شب تحت word

1-    تکلیف شب  از دیدگاه متخصصین تعلیم و تربیت، معاونت آموزشی اداره کل سال

2-     نشریه ماهانه آموزشی تربیتی پیوند شماره

3-     رشد معلم، سال دهم، چاپ 1370 – شماره

4-    فصلنامه تعلیم و تربیت، سال دهم، شماره 2 تابستان 73 شماره مسلسل

5-    پیوند، نشریه ماهانه تربیتی و پرورشی چاپ 1370 – نگرش دوباره به مشق‌های شب یا تکالیف درسی

6-     توکلی، مهین، تکلیف شب از دیدگاه تحقیقات تربیتی

7-    فصل نامه تعلیم و تربیت شماره مسلسل 25 بهار

8-    ماهنامه تربیت ، سال دهم، شماره نهم

 مجله پیوند، دکتر زهرا بازرگان، سال

مقدمه

   تکلیف همواره به عنوان یکی از عوامل مهم در تحقق یادگیری مطرح بوده و در هر دوره متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته، شکل و نوع تکلیف نیز متفاوت بوده است. شاید در گذشته اگر دانش آموزی صرفاً موفق به محفوظاتی در ذهن خویش می شد، تصور می رفت که یادگیری در او تحقق یافته است. اما امروزه، با تعریفی که از یادگیری می شود توقع اهدافی فراتر از آن وجود دارد. یکی از متغیرهای رایج در مورد یادگیری به شرح زیر است: «یادگیری تغییری است که در توانایی انسان ایجاد می شود و برای مدتی باقی می ماند و نمی توان آن را به سادگی به فرآیندهای رشد کسب شده نسبت داد.»[1]

به همین دلیل از تکالیف خانه به عنوان تمرین جهت یادگیری و توانایی استفاده می گردد و تکلیف خانه به آن دسته از فعالیت های درسی اطلاق می شود که در یادگیری های کلاسی جهت انجام دادن در خارج از کلاس درس و مدرسه برای دانش آموزان تعیین می شود

تاکنون صدها تحقیق در مورد تکلیف خانه و نقش آن در موفقیت های تحصیلی انجام شده است. برای نمونه قدمت این تحقیقات به نود سال پیش می رسد و آنها در مجموع تکلیف را جزء جدایی ناپذیر یادگیری می دانند. مطالعات نظرات معلمین، محصلین و والدین متخصصین در سالهای اخیر نشان می دهد که همگی معتقدند که تکلیف شب دانش آموزان را در کسب نمرات بهتر یاری می‌نماید. از جمله متخصصینی که انجام تکالیف درسی را مفید می داند دکتر علی اکبر سیف می باشد وی در مورد اهمیت و نقش تکلیف در تحقق یادگیری معتقد است

1-  «بخش عهده یادگیری باید در کلاس انجام گیرد و فعالیت های خارج از مدرسه باید مکمل یادگیری و فعالیت های مدرسه باشد. در شرایطی، توضیحاتی که در کلاس داده می شود برای یادگیری بعضی از دانش آموزان کفایت می کند، اما برای بعضی دیگر ممکن است چنین نباشد و لذا به تمرین ومرور بیشتری نیاز داشته باشند، در این صورت می توان با تعیین تکالیفی مناسب با نیاز هر دانش آموز او را در این امر یاری کرد» (سیف، 1374)

تکلیف شب از وظایفی است که از تاسیس مدارس همگانی عمدتاً به منظور تکمیل آموزش مدرسه و گاه به عنوان وسیله ای در دستیابی به اهداف دیگر آموزش و پروش مانند عادت به کار مستقل، رشد، مسئولیت، عادت به مطالعه برای دانش آموزان در کشورها معمول بوده است

امروزه با توجه به تحولات جوامع با پیدایش نظریه‌های تربیتی و وجود رسانه‌هایی که اوقات فراغت دانش اموزان را به خود اختصاص می دهد، ضرورت تکلیف شب در بسیاری از کشورها مورد سوال قرار گرفته و راههای دیگری برای پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان در خانه تدبیر می گردد

در بعضی از جوامع از جمله در ایران- تکلیف شب هنوز جایگاهی سنتی و ارزشی خود را حفظ نموده است و از آن جا که گروه های مختلفی درگیر آن می باشند، این مسئله هنوز به عنوان یک موضوع روز مطرح بوده و طیف وسیعی از افکار و عقاید مختلف و گاه متضادی را در بر می گیرد. تکلیف شب چنان با تار و پود نظام آموزش و پرورش کشورمان آمیخته است که تصور مدرسه بدون تکلیف برای بسیاری از ما ممکن نیست. تکلیف به عنوان فعالیتی که دانش آموزان و والدین آنها را درگیر ساخته از دیدگاه های مختلف و حتی متضاد مورد بررسی قرار گرفته است

موافقان معتقدند اگر دقت لازم در تعیین نوع تکلیف صورت پذیرد و اگر این فرایند مورد ارزشیابی دقیق واقع شود نه تنها مزاحم یادگیری مدرسه ای نیست بکله تداومی مناسب برای آن محسوب می شود. مخالفان این فعالیت بیشتر وضعیت اجرایی نامناسب آن را در چه مرحله تعیین تکلیف و چه در مراحل اجرا و ارزشیابی دلیلی برای بیهوده بودن این فعالیت دانسته اند. با وجود این نقش تکلیف شب به عنوان یک حلقه ارتباطی بین خانه و مدرسه انکار ناپذیر است و تکلیف شب می تواند به عنوان وسیله ای جهت ارتباط بین والدین و شاگرد و معلم به کار گرفته شود

آنچه در این ارتباط حائز اهمیت است چگونگی تکرار مطالب و تمرین آموخته‌هاست. روشن است تمرین یا تکرار درس های آموزشگاهی زمانی می تواند مفید واقع گردد که عوامل موثر در یادگیری و پیشرفت تحصیلی نیز مورد توجه قرار گیرد. وقتی دانش آموزان در شرایط یکسان در مقایسه با دانش آموزانی که علاقه آشکار ندارند آن موضوع را به سهولت و با سرعت بیشتری می آموزند. دانش آموزان ممکن است با یک نوع تکلیف برخورد مثبت و با نوعی دیگر تکلیف برخورد منفی داشته باشند. چنین دانش آموزی احتمالا در تکلیفی که نسبت به آن نگرش مثبت دارد پیشرفت بیشتری خواهد داشت

منظور از مشق شب یا تکلیفی که دانش آموز باید برای تکمیل آموزش و پرورش مهارت ها و توانمندی های خود انجام دهد چیست؟ آیا دانش آموزی که مجبور است چهار بار از درس رونویسی کند به اهداف شناختی، عاطفی و رفتاری آموزشی و پرورش در ارائه مشق شب یا تکالیف شبانه دست می یابد؟ مشق شب تا چه اندازه سبب بالندگی آموزشی در رشد تحصیلی دانش آموزان می شود؟ آیا معلم با دادن تکالیف اجباری، سنگین، خسته کننده، ملال آور، غیر ضروری موجب افزایش انگیزش تحصیلی و رشد خلاقیت او می شود؟

آیا تنها یک نوع سنتی و کلیشه ای مشق شب در جریان آموزش و پرورش ما متداول است؟ آیا معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت نمی خواهند با روشی دیگر از طریقی تازه تر، مشکلات مشق شب را در نظام آموزشی برطرف کنند؟

جای تردید نیست که مشق شب باعث پایدار شدن یادگیری ها و آموزشهای کودکان دبستانی می شود ولی نباید فراموش کنیم که کودک دبستانی در هنگام نوشتن مشق شب در حال گذراندن زندگی خود نیز هست. پس مشق شب باید با زندگی او تناسب داشته باشد

آنچه محقق را به انجام چنین تحقیقاتی وا می دارد ارزیابی دقیق از عملکرد آموزگاران در باره‌ی تعیین تکالیف برای دانش آموزان و چگونگی نحوه‌ی بررسی این تکالیف و بررسی تاثیر انواع تکلیف در یادگیری دانش آموزان است. شکی نیست که هنوز عده‌‌ی کثیری از معلمان، به شیوه‌ی سنتی تکلیف شب می‌گویند و هراز گاهی اگر فرصت دست بدهد بر روی تکالیف یا آخر تکلیف علامت هایی از خط زدن و یا امضا نمودن ثبت می نمایند و این روش تعیین تکلیف برای تمامی دانش آموزان و نحوه‌ی بررسی آن تا چه حد می‌تواند بر میزان تثبیت یادگیری دانش آموزان موثر باشد. و بررسی این نکته به نظر ضروری می رسد که چند درصد از معلمان ما از شیوه های نوین در تهیه‌ی تکالیف و بررسی آن سهم دارند و چگونه می توان این روش ها را بسط و گسترش داد

 

1-بیان مسأله

تکلیف شب برای چیست؟ مسئله تکلیف شب و مباحثات مربوط به آن همواره برای دانش آموزان و معلمان و اولیای دانش آموزان مطرح بوده و هست و نظریات موافق و مخالف آنان را برانگیخته است. یک عده از آنها مخالف تعیین تکلیف برای دانش آموز هستند به خصوص تعیین تکلیف شب را در سطح ابتدایی کاری بیهوده می دانند و عقیده دارند که کودکان پس از یک روز طولانی و خسته کننده در کلاس وقتی به خانه می رسند بهتر است اوقات خود را با استراحت، بازی و یا اشتغال به یک کار سرگرم کننده به هر حال فعالیتی غیر درسی بگذرانند. وقتی با معلمان درباره تکلیف شب صحبت می شود اغلب عقیده دارند که این اولیای دانش آموزان هستند که بر ارائه تکلیف درسی در خانه تأکید می کنند تا خیالشان راحت باشد که بچه ها چیزی یاد می گیرند. از طرفی وجود تکلیف شب بچه ها را سرگرم کرده مانع مزاحمت ها و سرو صدای آنها در خانه می شود. در نتیجه‌ی یک همه پرسی که توسط یک روزنامه فرانسوی درباره تکلیف شب انجام گرفت، معلوم داشت که بسیاری از معلمان عقیده دارند که کودکان خود علاقمند به انجام تکلیف درسی در خانه هستند به شرط آنکه طولانی نباشد. آنان که موافق تکلیف شب هستند آن را وسیله‌ای برای تشخیص توانایی های درسی کودکان می دانند و معتقد هستند که تکالیف درسی شاگردان می تواند وسیله‌ای برای برقراری ارتباط بین خانه و مدرسه باشد. زیرا اولیا از طریق نظارت بر تکالیف متوجه می شوند در مدرسه چه می گذرد و چه تغییراتی در محتوای روش ها و برنامه های درسی داده شده است.[2]

تکلیف تمرینی است در زمینه‌ی آنچه که دانش آموز در کلاس فرا گرفته و فقط در همین جایگاه می تواند نتیجه یادگیری را برای او در برداشته باشد

تکلیف شب باید

1-لازم و مفید باشد

2-با توانایی و رشد دانش آموزان تناسب داشته باشد

3-به خوبی تشریح شده و انگیزه‌ی لازم را فراهم آورد

4-به صراحت توسط دانش آموز و والدین فهمیده و درک شوند

5-بر آزادی و نوآوری دانش آموز تاکید داشته باشد

6-تا حد امکان انفرادی باشد

7-در صورت امکان واگرا، متنوع و با تخیل همراه باشد

8-آموختن محتوا و مهارت ها را به دیگران مد نظر قرار داهد

امروزه با پیشرفت و گسترش علوم مخصوصاً علم روانشناسی و توجه خاص انسانها به امر تعلیم و تربیت باعث گردیده که تعیین تکلیف شب از موارد مهم و نقش آفرین در پیشرفت تحصیلی و آموزش فراگیران جزء لاینفک آموزشی به حساب آید

اما با توجه به حساسیت و اهمیت این مسأله متأسفانه به نظر می رسد چندان توجهی به این امر نمی شود و بعضی از مدارس و معلمین در تعیین تکلیف به صورت سنتی و سلیقه ای و بدون توجه به نیازها و جنبه های جسمی و ذهنی فراگیران عمل می نمایند که چنین عملی نتیجه ای جز خستگی و دلسردی دانش آموزان از درس و معلم نخواهد داشت

در این تحقیق، محقق در صدد است تاثیر شیوه های مختلف تعیین تکلیف شب را بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی بسنجد

تکلیف شب از متغیرهای درونی مدرسه است که در صورت تجدید نظر کلی و در شرایط فعلی آن شاید بتواند بسیاری از اهدافی را که بر آن مترتب است، مانند تداوم یادگیری، بهبود نگرش به مدرسه، عادت به مطالعه، تنظیم وقت و …را جامه عمل پوشانده وسیله ای برای شناخت مشکلات دانش آموزان و کمک در رفع آن می باشد به امید آن که گامی باشد در جهت اعتلای اهمیت توجه به مسأله تکلیف شب

     محقق در صدد است که تاثیر تکالیف فعال را بر روی پیشرفت تحصیلی در دروس ریاضی، علوم تجربی و ادبیات بررسی کند. از این جهت دانش آموزان پایه سوم را به صورت نمونه و تصادفی انتخاب  نموده و با ارائه تکالیف فعال که شامل تکالیف مختلف از دروس ریاضی،  علوم و ادبیات فارسی‌ (املا،  انشاء، خواندن) به صورت تمرینی، نگرشی، خلاق، پژوهشی و … و با در نظر گرفتن تفاوت های فردی دانش آموزان در اختیار معلم مربوطه قرار داده تا بعد از آزمون نوبت اول در کلاس ارائه دهد تا پس از آزمون نوبت دوم در کلاس نتایج به صورت طرح پیش آزمون و پس آزمون برای یک گروه مستقل مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد

2-اهمیت و ضرورت تحقیق

در هر دوره متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته شکل و نوع تکلیف نیز متفاوت بوده است. اما امروزه با تعریفی که از یادگیری می شود انتظار اهدافی فراتر از آن وجود دارد. دیدگاه های متخصصان معاصر در خصوص تکالیف درسی از فلسفه و روش های تعلیم و تربیتی که در طول قرن ها متداول بوده تاثیر پذیرفته است. سالیان دراز حفظ کردن به عنوان تنها نوع تکلیف درسی و حتی یادگیری محسوب می شد. و در نتیجه همین بینش ناکامی های تحصیلی را صرفا به ناتوانی دانش آموزان نسبت می دادند نه به روش های آموزشی. یکی از عواملی که در به وجود آوردن دیدگاه های جدید تعلیم و تربیت موثر واقع شده تشخیص درجه اهمیت فعال نمودن شخص دانش آموز بوده است. اغلب بینش های معاصر به تحریک قدرت ابتکار و مسئولیت پذیری  محصل در امر یادگیری بها می دهند و بر این هدف تاکید می‌کنند که دانش آموز هرچه بهتر و موثرتر تر از اوقات خارج از مدارس در جهت یادگیری بهره ببرد. [3]

اابته باید توجه داشت که تکلیف شب هرگز نمی تواند به خودی خود مفید یا مضر تلقی گردد و سودمندی آن به عوامل و خصوصیات فردی و خانوادگی دانش آموز، عوامل کلاسی، برخورد معلم و بخصوص به ماهیت و چگونگی آن وابسته است.[4]

تحقیقی که انجام می گیرد دارای اهمیت فراوانی می باشد چرا که یافته های آن می تواند رهنمودی برای تنظیم کتب درسی مناسب و دستور العمل هایی جهت تعیین تکلیف شب دانش آموزان باشد و از طرفی نقطه معلمان را در ارتباط با تکلیف شب در دروس مختلف ارائه نمود. و چراغی فرا راه معلمان در جهت استفاده بهتر از تکلیف شب عرضه نمود

با توجه به محدودیت های اجتناب ناپذیر برنامه های مصوب رسمی که همه‌ی فراگیران باید در ظرف زمانی محدود مواد آموزشی را فرا گیرند و مورد ارزشیابی قرار داده شوند و به کلاس بالاتر ارتقا یابند، در صورتی که سرعت و توانایی یادگیری در همه ی فراگیران یکسان نمی‌باشد. اجرای مطلوب برنامه های آموزشی بر اساس برنامه های مصوب رسمی مستلزم استفاده بهتر از امکانات کلاسی است. بدیهی است چنانچه اگر تعدادی از دانش آموزان به دلایل مختلف فاقد آمادگی لازم برای برنامه های مصوب باشند معلم یا اجباراً ادامه‌ی اجرای برنامه را به هر صورت ممکن مقدم می شمارد و یا اینکه قسمتی از اجرای آن را در ازای آماده شدن فراگیران به وقفه یا تاخیر می اندازد. بعضاً مشاهده می گردد که معلم ناچاراً نادیده می گیرد، در هر صورت گروهی از دانش آموزان ضرر خواهند کرد

لذا انجام تکلیف در منزل می تواند با تثبیت و یا حتی توسعه آموخته های دانش آموزان، ابزار و وسیله مناسبی جهت تعدیل بخشی از کمبودهای برنامه های یکسال و غیر قابل انعطاف مدرسه باشد و به اجرای مطلوب در کلاس کمک نماید. بنابراین انجام تکلیف در منزل می تواند فرصت مناسبی برای جبران ضعف ها و عقب ماندگی های درسی و یادگیری باشند. البته به شرطی که دانش آموز با رغبت به طور انفرادی و مستقل به انجام آن بپردازد

[1]- تکلیف شب از دیدگاه متخصصین تعلیم و تربیت، معارف آموزشی اداره کل سال

[2]-نشریه ماهانه آموزشی تربیتی پیوند شماره 124 تنظیم از هوشنگ اردستانی موفق

 [3] – رشد معلم، سال دهم، چاپ 1370، شماره1، فرزانه نجاریان صفحه 36

[4] – فصلنامه، تعلیم و تربیت، سال دهم شماره 2، تابستان 73، شماره مسلسل 38

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله استاد علي اکبر دهخدا تحت word دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله استاد علي اکبر دهخدا تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله استاد علي اکبر دهخدا تحت word

استاد علی اکبر دهخدا  
زندگی و شخصیت دهخدا  
مبارزات سیاسی دهخدا  
لغت نامه دهخدا  
سایر آثار دهخدا  
منابع تحقیق:  

 زندگی و شخصیت دهخدا

استاد علی اکبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی استاد دهخدا هستند. دهخدا به غیر از زبان فارسی به زبانهای عربی و فرانسوی هم تسلط داشته و فرهنگ فرانسوی به فارسی او نیز هم اکنون در دست چاپ می باشد
دهخدا علاوه بر این که دانشمند و محقق بزرگی بود مبارز جدی و کوشایی نیز در انقلاب مشروطه محسوب می شد. او مبارزه را نیز از راه نوشتن ادامه می داد و مطالب خود علیه رژیم مستبد قاجار را در روزنامه صور اسرافیل که از روزنامه های پرفروش و مطرح آن زمان بود چاپ می کرد

لغت نامه که بزرگترین و مهمترین اثر دهخدا محسوب می شود 45 تا 50 سال از وقت دهخدا را گرفت. یعنی سالها بیش از آنچه که حکیم ابوالقاسم فردوسی صرف شاهنامه خود کرد. لغت نامه نه تنها گنجینه ای گرانبها برای زبان فارسی است، بلکه معانی و تفسیرات و شروح تاریخی بسیاری از کلمات عربی را نیز داراست

علی اکبر دهخدا سال 1297 ه.ق ( 1257 خورشیدی) در تهران متولد شد. گر چه اجدادش قزوینی بودند ، ولی پدرش “خان بابا خان” که از ملاکان متوسط قزوین بود ، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید. ده ساله بود که پدرش فوت کرد و فردی به نام میرزا یوسف خان قیم او شد . دو سال بعد میرزا یوسف خان نیز در گذشت و اموال پدر دهخدا به فرزندان یوسف خان رسید

در آن زمان یکی از فضلای عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی از دوستان خانوادگی دهخدا کار تدریس او را به عهده گرفت و دهخدا تحصیلات قدیمه را در نزد وی آموخت.  وی مردی مجرد بود ، و حجره ای در مدرسه حاج شیخ هادی (در خیابان شیخ هادی کنونی) داشت که در آن به تدریس زبان عربی و علوم دینی مشغول بود. استاد دهخدا غالباً اظهار می کرد که هر چه دارد ، در نتیجه تعلیم آن بزرگ مرد بوده است. بعدها که مدرسه  سیاسی در تهران افتتاح شد ، دهخدا در آن مدرسه مشغول تحصیل گردید و با مبانی علوم جدید و زبان فرانسه آشنا شد

معلم ادبیات فارسی آن مدرسه محمد حسین فروغی ، موسس روزنامه “تربیت” و پدر ذکاء الملک فروغی بود که گاهی اوقات ، تدریس کلاس ادبیات را به عهده دهخدا می گذاشت. چون منزل دهخدا در جوار منزل مرحوم آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی بود ؛ وی از این حسن جوار استفاده کامل می برد و با وجود صغر سن مانند اشخاص سالخورده از محضر آن بزگوار بهره مند می گشت. در همین ایام به تحصیل زبان فرانسه پرداخت و پس از درس خواندن در آن مدرسه ، به خدمت وزارت امور خارجه در آمد. سال 1281 شمسی هنگامی که 24 سال داشت ، معاون الدوله غفاری که به وزیر مختاری ایران در کشورهای بالکان منصوب شده بود ، دهخدا را با خود به اروپا برد و استاد حدود دو سال و نیم در اروپا و بیشتر در وین پایتخت اتریش اقامت داشت . وی در آنجا فراگیری زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد

مراجعت دهخدا به ایران مقارن با آغاز دوران مشروطیت بود. حدود سال 1325 هجری قمری (نهم خرداد 1286 هجری شمسی) با همکاری مرحوم جهانگیرخان و مرحوم قاسم خان ، روزنامه صور اسرافیل را منتشر کرد. این روزنامه از جراید معروف و مهم صدر مشروطیت بود. جذاب ترین قسمت آن روزنامه ستون فکاهی بود که با عنوان “چرند و پرند” به قلم استاد و با امضای “دخو” نوشته می شد. سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بی سابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. وی مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود در آن زمان منتشر می کرد. پس از تعطیلی مجلس شورای ملی در دوره  محمد علی شاه ، آزادیخواهان ناچار از کشور خارج شدند. دهخدا نیز به استانبول و از آنجا به اروپا رفت

وی در پاریس با علامه قزوینی معاشر بود. سپس به سوئیس رفت و در “ایوردن” سوئیس نیز سه شماره از “صوراسرافیل” را به کمک میرزا ابوالحسن خان پیرنما (معاضد الدوله) منتشر کرد. آنگاه دوباره به استانبول رفته و در سال 1327 هجری قمری با مساعدت جمعی از ایرانیان مقیم ترکیه ، روزنامه “سروش” را به زبان فارسی منتشرکرد

در دوران جنگ جهانی اول – که از سال 1914 تا 1918 میلادی به طول انجامید – دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران باز گشت ؛ از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد. مدتی ریاست دفتر ( وزارت معارف ، ریاست تفتیش وزارت عدلیه ، ریاست مدرسه  علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او محول گردید ، تا این که سه چهار روز قبل از شهریور 1320 و خلع سلطنت رضاخان ، از ریاست آنجا معزول شد و از آن زمان تا پایان حیاتش بیشتر به مطالعه و تحقیق و تحریر مصنفات گرانبهای خویش مشغول بود

دهخدا گاه برای تفنن ، شعر نیز می سرود ؛ اما شاعری حرفه  اصلی او نبود. منظومه های معدودی از او توسط دکتر محمد معین گرد آوری شده است

دکتر محمد معین ، اشعار دهخدا را به دو دسته تقسیم می کند که عبارتست از : نخست ، اشعاری که به سبک متقدمان سروده است و بعضی از آنها دارای جزالت (فصاحت) و استحکامی است که تشخیص آنها از گفته های شعرای قدیم دشوار می نماید. دوم : اشعاری است که در آنها تجدد ادبی به کار رفته است. بسیاری از ادیبان معاصر ، مسمط “یادآر ز شمع مرده یار آر” دهخدا را نخستین نمونه شعر نو به شمار می آورند. دهخدا شعر “یاد آر ز شمع مرده یاد آر”  را در یادبود میرزا جهانگیر خان شیرازی ، مدیر روزنامه صور اسرافیل سروده است

مبارزات سیاسی دهخدا

علامه دهخدا تنها یک شخصیت فرهنگی نبود بلکه از شروع مشروطیت در فعالیتهای سیاسی شرکت داشت، چه از طریق نوشتن مقالاتی با امضای ( دخو ) یا با امضای صریح خود دوشادوش مشروطه خواهان قرار داشت و با محمد علیشاه آن چنان جنگید که نزدیک بود نظیر همکارش میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل اعدام گردد. ولی با تقی زاده در سفارت انگلیس پناهنده گردید و سپس به اروپا فرستاده شد که به تکمیل معلومات خود پرداخت و با انتشار روزنامه در خارج از کشور با روش استبدادی محمد علیشاه مبارزه کرد.  پس از مراجعت به ایران در کنار تقی زاده قرار داشت و از کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب گردید.   ر

سالیان دراز گرد سیاست نگشت و به کار مطالعاتی و فرهنگی اشتغال داشت تا اینکه در دولت دکتر مصدق به یاری او شتافت. در جریان 25 مرداد وقتی شاه از کشور خارج گردید و دکتر مصدق می خواست رژیم سلطنتی ایران با تشکیل شورای سلطنت حفظ شود، علامه دهخدا را برای ریاست شورای سلطنتی دعوت نمود، ولی چون اوضاع تغییر کرد این کار صورت نگرفت. ر علامه دهخدا بعد از 28 مرداد 32 مورد تعقیب قرار گرفت. او از جوانی عشق به کارهای سیاسی داشت.   پدر دهخدا ر( خانباباخان ) نام داشت که از مالکین قزوین بود و دهخدا در سال 1258 شمسی در قزوین تولد یافت. او از شاگردان غلامحسین بروجردی بود که علوم دینی و زبان عربی را نزد او فرا گرفت. هنگام افتتاح مدرسه علوم سیاسی در آنجا به تحصیل پرداخت و پدر فروغی معلم ادبیات او بود و در آنجا به زبان فرانسه آشنا شد و دو سال هم در اروپا به فراگرفتن زبان فرانسه اشتغال یافت.  ر

پس از کناره گیری از سیاست به چهارمحال بختیاری رفت و شروع به تالیف لغت نامه فارسی نمود و تا آخر عمر به تدوین این گنجینه گرانبها اشتغال داشت. مدتی هم ریاست مدرسه حقوق و علوم سیاسی به او سپرده شده بود. تا
کنون 204 جلد از لغت نامه دهخدا با 21400 صفحه چاپ شده که 22 جلد در زمان حیات خودش و 102 جلد در زمان دکتر محمد معین و 80 جلد توسط جعفر شهیدی به زیر چاپ رفت و در سالهای اخیر نیز تجدید چاپ شد. از نزدیکترین یاران و دوستان و همکاران او علامه محمد قزوینی بود که مدت 36 سال در اروپا بسر برده و به کار تحقیق و نویسندگی پرداخت. دهخدا همیشه می گفت ( هرگز کسی را در امانت داری و حفظ حرمت ادباء و محققین و وسواس در کار تحقیق چون علامه قزوینی ندیدم ). علامه قزوینی بیشتر کارهای تحقیقی خود را با تقی زاده در میان میگذاشت و مشاوره با او را ضروری می دانست. دوستان نزدیک این دو محقق عالیمقام ایرانی : دکتر قاسم غنی - ذکاءالملک فروغی – استاد پور داود – محمد علی جمال زاده - دکتر فروزانفر – حبیب یغمائی – استاد جلال همایی و اقبال آشتیانی بودند و کسانی نظیر احمد کسروی – سعید نفیسی – دکتر معین و مجتبی مینوی که خود از محققین و دانشمندان معاصر بودند به شاگردی این دو علامه افتخار می کردند.  ر وقتی دکتر مصدق از دادگاه لاهه بازگشت و با انتشار اوراق قرضه از مردم کمک خواست، علامه دهخدا برای او نوشت ( مبلغ ده هزار تومان برای مصارف ملی بلاعوض تقدیم داشتم. این آخرین چیزیست که از مال دنیا دارم
و از کوچکی آن شرمسارم ).  می توان گفت در میان اندیشمندان معاصر ایران علامه دهخدا جلوه فروزنده ای داشت و باید او را بزرگمرد فرهنگ نوین ایران خواند. او سرشار از عشق به فرهنگ وطن بود و نامی بلند در میان دانشمندان ایرانی داشت که آثار ابدی و جاویدان از خود به یادگار گذاشته است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پايان نامه بررسي نقش شايعه در جامعه تحت word دارای 155 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پايان نامه بررسي نقش شايعه در جامعه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه بررسي نقش شايعه در جامعه تحت word

مقدمه     
فصل اول : کلیات تحقیق : (طرح تحقیق)
1-1-تعریف موضوع    
2-1-اهمیت موضوع     
3-1-سوالات تحقیق    
4-1-اهداف تحقیق    
5-1-روش تحقیق    
6-1-پیشینه ‌تحقیق    
7-1-محدودیت تحقیق    
فصل دوم : ادبیات تحقیق
1-2-تعاریف مختلف شایعه     
2-2-سیر تاریخی شایعه    
3-2-قانون اصلی شایعه     
4-2-انواع شایعات     
5-2-علل و انگیزه های شایعه پراکنی     
6-2-شایعه و افسانه     
7-2-مشتریان شایعه     
8-2-فرق شایعه و غیبت و دروغ    
9-2-شایعه و جنگ    
10-2-کاربرد شایعه در جنگ    
11-2-کنترل شایعه در جنگ و بحرانهای سیاسی     
12-2-تعریف افکار عمومی     
13-2-افکار عمومی در دوران قدیم     
14-2-افکار عمومی در دوران جدید     
15-2-اهمیت افکار عمومی و نقش آن در شکل گیری شایعه    
16-2-تاریخچه‌ تبلیغات     
17-2-تعاریف تبلیغات    
18-2-روانشناسی تبلیغات    
19-2-فنون تبلیغات     
20-2-مدلهای تبلیغ    
21-2-تبلیغات و نقش آن در شایعه     
22-2-خبر چیست     
23-2-خصوصیات یک خبر خوب    
24-2-انواع خبر     
25-2-فرق خبر و شایعه    
26-2-عناصر خبری     
فصل سوم : بررسی شایعه از دیدگاه متفکرین و قرآن
1-3-فرایند شکل گیری شایعه    
2-3-اهمیت و نقش روزنامه و روزنامه نگاری در شایعه    
3-3-سانسورهای خبری و شایعه    
4-3-شایعه از دیدگاه قرآن اسلام و بزرگان دین     
5-3-شایعه از دیدگاه جامعه شناسان     
6-3-راههای مقابله و کنترل شایعات     
7-3-راههای خنثی کردن شایعات     
8-3-تحلیل یک شایعه    
فصل چهارم: نتیجه گیری و پیشنهادات
1-4-نتیجه گیری و پیشنهادات     
منابع و مآخذ    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پايان نامه بررسي نقش شايعه در جامعه تحت word

الف) کتب

-آل پورت ،‌گوردن و لئو پستمن ؛ روانشناسی شایعه ؛ ترجمه ساعد دبستانی ؛ تهران : مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، سروش ،‌

-ادیبی سده ، مهدی ؛ جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی ؛ چاپ اول ، تهران: انتشارات سمت ،‌

-اسدی، علی ؛ افکار عمومی و ارتباطات ؛ چاپ اول ؛ تهران : سروش ،

-افروز ، غلامعلی ؛ روانشناسی شایعه و روشهای مقابله ؛ چاپ اول ،‌تهران :دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،

-باقریان نژاد اصفهانی زهرا ؛ روزنامه و روزنامه نگاری در ایران ، چاپ اول ؛ تهران : انتشارات مولانا ،‌

-بهشتی ، محمد ، فرهنگ صبا فارسی ، تهران ، انتشارات صبا ، زمستان

-بیرو آلن ؛ فرهنگ علوم اجتماعی ؛ ترجمه باقر ساروخانی ؛ چاپ دوم ؛ تهران : انتشارات کیهان ؛

-حائری هادی (کوروش ) ؛ افکار و آثار ایرج میرزا ؛ چاپ چهارم ؛ تهران ؛ انتشارات جاویدان ،

-خاتمی سمنانی احمد ؛‌شایعه از دیدگاه قرآن و حدیث ؛ قم : انتشارات شفق، ‌

-دهخدا علی اکبر ؛ لغت نامه ؛ ج30، تهران ؛

-دهلوی امیرخسرو ؛ دیوان : سعید نفیسی ، چاپ دوم ؛ تهران ؛‌انتشارات جاویدان ، 1361

-ستوده هدایت الله ؛ در آمدی بر روان شناسی اجتماعی ؛چاپ چهارم ،  تهران : انتشارات آوای نور ،

-سعدی مصلح الدین ؛ بوستان ؛ تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی ؛ چ3، تهران : انتشارات خوارزمی

-سعدی ، مصلح الدین ، گلستان ، تصحیح حسین نوری ؛ چ اول ، تهران ؛ انتشارات قدیانی ،

-سکری رفیق ، افکار عمومی تبلیغ و آوازه گری ؛ ترجمه حسین کرمی ؛ چ1، تهران : انتشارات همراه ؛

-سمینار بررسی مطبوعات ایران؛ مجموعه مقالات نخستین سمینار بررسی مطبوعات ایران ؛ چ1، (تهران ): مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها ؛

-شکر خواه یونس ؛ “ خبر ” ؛ تهران : مرکز گسترش آموزش رسانه ها ،‌

-لوی ژان ، شرایبر سروان ؛ نیروی پیام ؛ ترجمه سروش حبیبی ؛ چ2، تهران، ‌سروش ،‌

-مان نرمان . ل. اصول روانشناسی ؛ ترجمه محمود ساعتچی ؛ چ 12 ؛ تهران ؛ انتشارات امیر کبیر ؛

-مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی  ، ترجمه حسین حسینی ؛ تهران ؛ دانشگاه امام صادق پژوهشکده علوم دفاعی ،‌

-معین محمد ،‌فرهنگ فارسی

-مغنیه محمد جواد ؛ مفاهیم انسانی از دیدگاه امام صادق ، ترجمه محمد رسول دریایی، تهران : انتشارات اسلامی ،

-نهج البلاغه ،‌ترجمه مصطفی زمانی ، تهران ، انتشارات رضوی ،

مقدمه

ارتباط یکی از وسیع ترین مفاهیم را در دنیای امروزی دارد . از این رو همه ما خواهان ارتباطی مؤثر ، سالم و نیرومند هستیم . ارتباط یکی از مهمترین ابعاد زندگانی ما را تشکیل می دهد و در حقیقت ، موفقیت در ارتباطات یعنی موفقیت و کامیابی در ابعاد اجتماعی زندگی و امروزه آن را به عنوان فنی می دانند که قابل آموزش است .[1]

همزمان با رشد و گسترش جوامع انسانی ، ایجاد شبکه های ارتباطی و اطلاع رسانی بهتر نیز در بین آنها مد نظر بوده است . در شرایط کنونی که فن آوریها ، محیط خبر رسانی و اطلاع رسانی را در خود محصور کرده است و تبادل اندیشه و دریافت و ارائه اطلاعات اساسی ترین عامل ارتباط بین فرد و حیات اجتماعی است ، اگر نقیصه ای در ارسال خبر و اطلاع رسانی وجود داشته باشد ، اعتماد افکار عمومی سلب شده و نوعی شک و تردید و اضطراب و ابهام بر جامعه حکم فرما می شود .[2]و یک پدیده اجتماعی و نامطلوب بنام شایعه شکل می گیرد که همزاد و همراه با جامعه انسانی است

شایعه در دورن نسج جامعه بافته شده و نشان داده شده که بسیاری از اعتقادات مردم در گذشته تاریخ ناشی از واکنش مردم نسبت به شنیده ها بوده و همچنین بسیاری از این اعتقادات آنان ناشی از افسانه ها و اساطیر باستانی است . افراد از این حربه ( شایعه ) که بیشتر متوجه مسائل منفی است تا مثبت برای رسیدن به مقاصد مختلف از جمله دشمنی و کدورت ، جو سازی و جریان تخریب دیگران و .. استفاده می کنند .[3]

شایعه در جوامعی که با فقر اطلاع رسانی صحیح و دقیق مواجهند و افراد آن جامعه به ساده اندیشی و زود باوری خو گرفته اند رایج تر است . البته ناگفته نماند که در جوامعی که صاحب شبکه های اطلاع رسانی گسترده و پیشرفته نیز می باشند به صورتهای دیگر و شاید در جهت اهداف همان شبکه ها مورد بهره برداری قرار گیرد . شایعه با توجه به ماهیت و قدرت تأثیر گذاری می تواند اضطراب اجتماعی را افزایش دهد و میزان بهره وری و تولید را کاهش دهد و چرخه اقتصادی را فلج کنند و اعتبار اجتماعی افراد و سازمانها و دولتها را خدشه دار نماید .[4]

در این تحقیق بر آن شدیم تا به یک شناخت کلی از این میکرب خطرناک که در جوامع مختلف به شیوه های گوناگون مطرح و در حال گسترش است پرداخته و مشکلاتی که در این رابطه مطرح می شود را از نظر بگذرانیم و ببینیم ریشه این مشکلات در کجاست و چرا باید یک شایعه سریع ترین پدیده ساخت بیشتر باشد

در فصل اول این تحقیق کلیات تحقیق ( طرح تحقیق ) عنوان شده که از مباحثی مانند تعریف موضوع ، سؤالات تحقیق ، اهداف تحقیق ، روش تحقیق ، پیشنیه تحقیق و محدودیتهای تحقیق صحبت خواهد شد . موضوع فصل دوم ، ادبیات تحقیق می باشد که از مباحثی مانند تعریف شایعه و افکار عمومی ، انواع و اقسام آن ، علل و انگیزه های آن شایعه و افسانه مشتریان شایعه ، فرق شایعه و غیبت ، شایعات در زمان جنگ ، شایعه و تبلیغات و شایعه و افکار عمومی ، شایعه و خبر و  … صحبت به میان خواهد آمد در فصل سوم نیز در مورد فرایند شکل گیری شایعه ، سانسور های خبری و شایعه و همچنین از مباحثی مانند دیدگاه جامعه شناسان ، راهنمای مقابله با شایعه و دیدگاه اسلام و قرآن و بزرگان دینی و … در این خصوص صحبت به میــان خــواهد آمـــد .در فصل چهارم نیز به نتیجه گیری و پیشنهادات پرداخته می شود

امیدوارم در این تلاش بتوانم حق مطلب را ادا کرده و آنطور که باید و شاید به روشن شدن موضوع کمکی کرده باشم و دانشجویان آینده با ادامه این مطالب آنرا کامل نمایند

[1] – روزنامه آفرینش ، 8 /11 /

[2] – روز نامه ایران ، 24 /6 /

[3] – روزنامه سلام ، 28 /4 /

[4] – افروز غلامعلی ، روانشناسی شایعه و روشهای مقابله ، ص

1-1-تعریف موضوع

مطالعات اجتماعی بر روی انسان نشان می دهد که شایعه از دید تحلیلی رفتاری انفرادی نیست که بتوان پدیده ای مجزا مورد مطالعه قرار داد بلکه باید به صورت یک پدیده اجتماعی بررسی کرد . برخورد تحلیلی با این موضوع نشان گر این مسئله است که این پدیده در نظام روابط متقابل شکل می گیرد

بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی شایعات نشان می دهد که این پدیده از گذشته های دور با انسان رابطه ای تنگاتنگ داشته است . بطور کلی از دیدگاه اجتماعی ، شایعـــه یک پدیده روحی اجتماعی است که گاهی اوقات انسانها را تحت سلطه خود می گیرد و بسته به اهمیت و شدت آنها دوام زیادی دارند که در طول تاریخ و در شکلهای مختلفی ظاهر می شوند . بنابه اهمیت این موضوع که به گفته های جامعه شناسان «ریشه در واقعیات ملموس جامعه دارد »و می تواند رابطه تنگاتنگی با زندگی بشر داشته باشد و جوامع آنها را تا سر حد سقوط بکشاند . در صدد بر آمدیم که این موضوع اجتماعی ـ روانی را که شاید کمتر ازدیگر مسائل اجتماعی به آن پرداخته می شود ، شناخته و مورد بررسی قرار می دهیم تا با آگاهی های لازمی که بدست می آوریم بتوانیم در موارد لزوم باآن مبارزه کنیم و دیگران را نیز ارشاد کنیم

2-1-اهمیت موضوع

شایعه مانند هر مبحث دیگر مرتبط به انسان ، پدیده ای اجتماعی است که زمانی فقط وسیله ای برای حرفی است و زمان دیگر موجب گسیخته شدن مهار طوفانهای خشونت بار می شود . گاهی بصورت یک سلاح از مهمترین ابزارهای تخریب و ترور شخصیت های سیاسی و اجتماعی در جوامع است و شاید گاهی بصورت یک افسانه در آید

شایعه در همه فرهنگها وجود دارد ، چه به صورت تیراژ کمی باشد و چه از تیــراژ وسیع برخوردار باشد ، چه در دوره ای کوتاه مطرح شود و چه در دوره ای طولانی . اهمیت شایعه را شاید بتوان گفت به چند دلیل است

1-وقتــی که بطور وسیع مطرح می شود تمام جنبه و ابعاد زندگی اجتماعی را در بر می گیرد

2-در زمان شیوع تأثیری سریع و عمیق و وسیع از خود بر جا می گذارد

در مورد دلیل اول می توان گفت که « تصور جامعه بدون شایعه محال است » چون انسانها همواره نیازمند توضیح و تفسیر در برابر جهان پیرامون خود هستند و هر چه از اخبار درست ، کمتر اطلاع یابند ، خود بیشتر به توضیح و تفسیر می پردازند و به این ترتیب تمام جنبه های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی زندگی انسانها را در برگرفته و چه بسا خسارات سنگین و جبران ناپذیری از خود بر جا می گذارد و تأثیری مادام العمر خواهد داشت و نیز می توان گفت چون شایعات با اهداف بسیار مختلف بروز می کنند و همواره با نقابی ظاهر می گردند که گویی آگاهی های با ارزشی را ارائه می دهند ، مردم معمولاً نمی توانند آن را از حقیقت تشخیص دهند . بنابر این بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی تأثیر می گذراند

در مورد مسئله دوم نیز باید گفته شود که یکی از کارکردهای شایعه خاصیت اغفال کنندگی آن است که بخشی گسترده  و معینی از مردم می تواند تحت تأثیر خود قرار دهد . البته تلقین پذیر بودن افراد در این زمینه بی تأثیر نیست . ( تلقین پذیر بودن یعنی پذیرش و باور کردن قضیه ای درحالی که سند و مدرکی که منطقی باشد وجود نداشته باشد .)[1]

زمانی که زمینه برای پذیرش شایعه در  جامعه مستعد باشد ، مثلاً زمانی که هیجانات بیشتر باشد تأثیرگذاری و پذیرش شایعات نیز وسیع تر است . پس اگر گفته شود که شایعه از اجتماعی ترین پدیده های اجتماعی است و مانند نور که سریع ترین پدیده جهان فیزیکی است ، آن نیز سریع ترین پدیده ساخت دست بشر است . چیزی به گزاف نگفته ایم

3-1-سؤالات تحقیق

سؤالاتی که در این پژوهش مد نظر اینجانب بوده عبارتنداز

1-شایعه چیست ؟

2-زمینه رشد شایعه چگونه فراهم می گردد؟

3-علل و انگیزه های شایعه و شایعه پردازان چیست ؟

4-چگونه می توان شایعه را از واقعیت تشخیص داد ؟

5-آثار اجتماعیی که شایعه بر جا می گذارد چه می باشد ؟

6-وسایل ارتباط جمعی در انتشار شایعات چه نقشی دارند ؟

7-ویژگیهای افراد شایعه پذیر ، شایعه گو و شایعه جو چیست ؟

8-راههای مقابله با شایعه به چه صورت است ؟

4-1-اهداف تحقیق

اهداف کلی

بررسی و تحلیل جامعه شناسانه شایعه بصورت کلی به عنوان یک پدیده اجتماعی ـ روانی . یا به عبارت دیگر بررسی تأثیر شایعه بر جامعه و بالعکس

اهداف جزئی

1-شناخت اهداف شایعه و شایعه پردازان در جامعه

2-شناخت زمینه های رشد شایعه و ارائه راهکارهای جلوگیری از آن

3-ارائه اهداف و انگیزه های شایعه سازان از رواج شایعه

4-روشن نمودن تفاوتهای شایعه و خبر رسمی

5-شناخت آثار اجتماعی شایعه

6-شناخت تأثیر مطبوعات و رسانه های خبری در انتشار شایعه

7-آشنایی با روحیات افرادی که انتشار شایعه بیشترین نقش را دارند

8-دستیابی به یک آگاهی و بینش صحیح برای مقابله با شایعات

5-1-روش تحقیق

روش تحقیق بکار رفته در این پایان نامه ، روش توصیفی ـ تحلیلی است .و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است بدین ترتیب که از کتب  و روزنامه ها و مجلات استفاده شده است ، مطالب ابتدا بصورت فیش برداری استخراج شده و سپس با توجه به فهرست مطالب دسته بندی و مرتب شده است

6-1-پیشینه تحقیق

تا کنون تلاشی یکدست و منسجمی برای ارائه دقیق زوایای گوناگون پدیده مهم شایعه انجام نگرفته است . که شاید بتوان گفت آن بخاطر متنوع بودن موضوعات و گسترده بودن این موضوع در جوامع مختلف دانست . التبه در زمنیه های روان شناسی مطالعاتی مختصر صورت گرفته . اما در زمنیه اجتماعی هیچگونه مطالعه جدی وجود ندارد . ضمناً پایان نامه ای در این زمینه در کتابخانه ها دیده نشد . منابع و مآخذ فارسی و لاتین که در پایان نامه آمده ،مورد استفاده قرار گرفته اند

7-1-محدودیت تحقیق

پیچیدگی موضوع ، گستردگی زمینه ها و نیاز به تخصص های مختلف مانع از آن است که بتوان به منابع متعدد دسترسی داشت . و بنده در این زمینه با محدودیتهای زیادی روبرو بوده ام .همچنین مطالب و محتوای اکثر منابع استفاده شده شبیه هم بودند

[1] – آل پورت گردن ، روان شناسی شاایعه ، ص


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 49
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ادبيات زنانه و مردانه تحت word دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ادبيات زنانه و مردانه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ادبيات زنانه و مردانه تحت word

ادبیات زنانه و مردانه  
گفتمان  
بار دیگر گذشته و متون  
زندگی و اندیشه محمدعلی فروغی  
زندگی محمدعلی فروغی  
اندیشه و آثار فروغی  
فروغی و مهندسی اجتماعی  
پایان سُخن  
منابع :  

ادبیات زنانه و مردانه

زن رنجکشیده و کهن الگوها

در دهه هاى اخیر شاهد به چالش کشیده شدن تصویر زن ازسوى حامیان برابرى بوده ایم، گاهى مناقشات دراین زمینه بالاگرفته و توجه مطبوعات را نیز جلب کرده است. مقالات و حتى کتابهایى در باب نسوان به مثابه گروهى رنج کشیده یا دردناک بودن زنانگى نوشته شده و زوایاى گونه گونى عزیمت گاه مباحثى با محوریت زن شدند. از آنجا که متون کهن ـ چه تاریخى، چه تربیتى و چه ادبى ـ شاهد سلوک زن درتاریخ بوده اند به عنوان سندهایى خاموش موردتوجه قرارگرفتند

ارواح نویسندگان اینجا و آنجا درمصاحبه هاى بلند و کوتاه احضارشده و تأدیب کشتند. درکتابى (تاریخ مذکر) خواندم تنها زن ایرانى که درمتون فارسى حضور فعال دارد مادر حسنک است که البته او هم درنهایت جگرآور بودن به گریه نکردن اکتفامى کند. اما آیا به راستى راه دیگرى براى تحقیق نمانده است؟

درنگاه اول، اغلب کتابها ناامیدکننده اند اما پایگاههاى مقاومت نیز دیده مى شوند
مثلاً مولوى [بین شعرا] مردانى را که عاشق همسر خود نیستند ناقص مى داند و ابن عربى [بین عرفا] زن را قابل و حق را فاعل مى پندارد، آنگاه نتیجه مى گیرد که او پذیراى صور حق است
به تاریخ دور و کهن الگوها که دقیق مى شوم نمى توانم جلوى تعجب خودم را بگیرم
گذشته از مادر ـ خدابودن مادر بودا در شرق و مریم مقدس درغرب، در فرهنگ ما حضرت فاطمه (س) علت خلقت معرفى شده و حضرت على (ع) مى فرمایند: وقتى حضرت رسول(ص) درباره مقام و حق زن در برابر مرد مى گفتند احساس کردم که مى خواهند بگویند هیچ مردى حق اف گفتن به زن خود را ندارد

در دوره اشکانى حق مالکیت، سهم ارث و حق شکایت به دادگاه از بدرفتارى شوهر داشتند، کوروش برخلاف سنن و تحت تأثیر آتوسا، پسرکوچکتر خودش «خشایار» را به ولیعهدى برمى گزیند، گردآفرید، فرنگیس و گردویه جنگ آور و فرمانده بودند و هما، دینک، پوراندخت و آزرمیدخت به پادشاهى رسیدند

درآیین مزدایى سه تن از گروه فرشتگان یا ایزدان جاودانى زن اند. تا به حال به شاهنامه فکرکرده اید، بیشتر پیشنهادهاى ازدواج ازسوى دختران است

اما آیا عملاً همه چیز به همین خوشى بوده است؟

این عنصرالمعالى نیست که در قابوسنامه تردید مى کند آیا دختران باید آموزش ببینند؟ آیا نظامى نمى گوید: «آیا نمى بینى که ریحان را چون تروتازه باشد ببویند و چون به پژمردگى دگرگون حال شود در [پلیدى جاى] افکنند» و به این ترتیب زن همچون محصولى مصرف شدنى بررسى مى شود

جمله هاى ضدونقیضى که نوشته ام وقتى بحرانى تر مى شوند که به یاد بیاوریم زبان فارسى ماهیتى خنثى دارد، به عنوان مثال ما در اشاره به زن و مرد فقط مى گوییم «او» اما در دیگر زبانها مجبور به روشن کردن جنسیت «مورداشاره پذیر» هستیم

آیا ما سنتى زن ستیز را پشت سر نهاده ایم؟ براى پاسخ به این پرسش نمى توان به یک نگاه ایدئولوژیک متکى بود چرا که ویژگى تقلیل دهنده ایدئولوژى بنا به آنچه مشهور است تولیدکننده نوعى آگاهى کاذب است در حالى که ما به سازوکارى فرارونده وفراگیر نیازمندیم

< گفتمان

چرخش دکارت به سمت انسان و اصالت بخشیدن به سوژه از مهمترین وقایع تاریخ فلسفه است
او مى اندیشید، پس بود. وجود سوژه در ادبیات فلسفى دکارت وابسته است به توانایى اش به اینکه خود را یگانه و مستقل، متمایز از دیگران بداند و چیزى که فوکو با آن مخالفت کرد همین سوژه خودمختار بود. سوژه درنگاه فوکو درموقعیت شدن است و نه درحالت بودن، بحرانى که از آن یادمى شود به خاطر جابه جایى افراد در سوژه هاى مختلف است آنها گاهى به نقشهاى ناخواسته پرت مى شوند و گاهى فعالانه به فاعلیت در سوژه مشخصى مى پردازند
از یک طرف آدمى نمى تواند به کمدهاى شخصى خود پناه ببرد [همه مى دانیم که هیچ کمدى آشپزخانه ندارد] و ازسوى دیگر مجبور است منبع این فشارهاى خارجى را تحلیل کند
به این ترتیب پاى گفتمان به بازى «آگاهى» بازمى شود.هرچه را که دلالت مند است یا معنى دارد مى توان بخشى از گفتمان به حساب آورد

درواقع آن مجموعه ساده اى از پاره گفتارهایى است که واجد معنا، نیرو و تأثیر در یک ساخت اجتماعى است. به این صورت مى توان زمینه اى که پاره گفتارها را گرد مى آورد به نوعى گفتمان دانست

گفتمانها هم فهم ما از واقعیت، هم تصورى را که از هویت خودمان داریم را شکل مى دهند. با این حال ثابت نیستند، بلکه پایگاه تعارضى دائمى برسرمعنا هستند

فوکو گفتمان را نه به مثابه مجموعه اى از نشانه ها یا قطعه اى از متن بلکه «رویه ها»یى مى داند که به گونه اى نظام مند موضوعات و ابژه هایى را که درباره شان سخن مى گوییم شکل مى دهند

مسأله مهم از نظر او پرداختن به نحوه چانه زنى در روابط قدرت است [چرا که گفتمان تولید کننده حقیقت و قدرت است] او بر این گمان نیست که در یک رابطه نهادى شده، طرف قوى در واقع از قدرت بلا منازع برخوردار است ومى گوید:«هر جا قدرت هست مقاومت نیز هست» این مفهوم از مقاومت همیشه حاضر ، از نظر بیشتر فمنیست ها(در غرب) در دور کردن نظریه از پرداختن به الگوهاى سلطه مبتنى بر ظالم ـ مظلوم که در اندیشه فمنیستى اولیه رایج بود یارى رسانده است

< بار دیگر گذشته و متون

عبور از زندگى قبیله اى و نظام اجتماعى مبتنى بر کشاورزى رفته رفته به انسجام جمعیتها ونهایتاً ایجاد سرزمین و استقرار حکومت انجامید. ثروتها اندوخته شد و نزاع شکل سیستماتیک گرفت بنابراین قهرمانها سر بر آوردند. وجود طبقات و نیاز به تقسیم کار انسانهایى را که با شکلى مشخص آفرید که یا براى دفاع و یا براى حمله گسیل مى شدند و به خاطر اهمیتى که داشتند از نفوذ خوبى برخوردار بودند. مى توان گفت موازى با آن(نه به شکلى مکانیکى بلکه به صورتى پیچیده) ادبیات فولکولور که شاخص فرهنگى ـ ادبى جوامع مادرسالار بود به ادبیات حماسى تبدیل شد. ادبیات فولکولوریک همچون مادرى ادبیات حماسى را در خود پرورانداما بزودى این رویکرد به عنوان رویکردى مردانه متمایز شده قهرمان ـ مرد را فراهم آورد. دوره شعر غنایى(عراقى ) پا مى گرفت ومحبوب با ظاهرى زنانه مرام ورفتار مردانه اى را به رخ مى کشید. پارادوکس غزلهاى این دوره بسیار جالب توجه است. شاعران که غالباً مرد هستند به زارى وشکوه مى پردازند که معمولاً عملى زنانه محسوب مى شد، مردى که فاعل است قلم به دست مى گیرد ودر کاغذى که مفعول است شروع به نوشتن مى کندو;

چنانکه یونگ مى گوید هر مردى در خودزنى وهر زنى درخودمردى دارد اما گویى در ادبیات غنایى این نرینگى و مادینگى به تعادل رسیده اند. از طرفى خنثى بودن زبان فارسى باعث مى شود من در پدر سالار بودن تاریخ ادبیات بعداز دوره حماسى شک کنم گیرم که حضور زنها در ادبیات مخفیانه باشد

در بحث از گفتمان «تعارض» یکى از مباحثى است که موردتوجه رویکردهاى فمنیستى قرار گرفته است، هرگاه بپذیریم که ادبیات تعلیمى واکنشى نسبت به مسائل اجتماعى بود. آنگاه مى توانیم به شکل دیگرى گزاره هاى زن ستیز را تأویل کنیم، مثلاً اوحدى مى گوید: زن خود را قلم به دست مده ‎/ دست خود را قلم زنى زان به ‎/ او که الحمد را نکرده درست‎/ ویس و رامین چراش باید جست

در جایى که زنان آموزش نمى دیدند چگونه چنین ابیاتى نوشته مى شوند. وجوداین ابیات خود حجتى بر وجود آموزش وچانه زنى زنها براى آموختن است یا اگر غزالى اززبان خسرو پرویز مى گوید: «به تدبیر ورأى زنان کار مکنید، که هر کس که به تدبیر ورأى زنان کار کند به هر در مى زیان کند» نشان مى دهد که زنان در امور حکومتى دخالت داشته اند کما اینکه مثلاً یکى از دلایل سقوط هخامنشى را دخالت زنان دانسته اند

موضوع بعدى مسأله دسترسى به گفتمان است و من سعى مى کنم به طور خلاصه از آن به شکل یک نتیجه گیرى نسبى استفاده کنم. راست است که مى گویند مسائل بیرونى باعث محرومیت زنان از به دست گرفتن پاره گفتارها شده است. معمولاً مردها سخن مى گویند و این مطلقاً به خاطر بى کفایتى ذاتى زنها نیست اما این تصور که مردها در گروه هاى مخفى به شکلى حساب شده و موذیانه و درجلساتى سرى شروع به کارشکنى علیه زنها کرده اند تا گفت وگو را به چنگ بیاورند بسیار رؤیاپردازانه است. اساساً عواملى که ناخواسته زنها را از گفتن بازداشته، مردان را به گفتن محکوم کرده

به هر روى رابطه دو جنس گاهى خصمانه بوده است و حملات از دوطرف پیگیرى مى شد. با این تفاوت که جور مردها به شکل مکتوب مستنداست اما این موجب اثبات منفعل و صرفاً منفعل بودن زنها نمى شود. تصویر تاریخى که مردها تمام وقت به ظلم علیه زنان مشغولند اغراق آمیز و کاریکاتوریزه است، از طرفى دیگر با اندکى تلاش مى توان سکوت زنها را ریاکارانه و همچون سلاحى علیه مردها دانست و نام آن را استراتژى موش مردگى نهاداما این هر دو نامنصفانه اند

در لحظات خصمانه تاریخ مردها با جنجال و به شکلى مکتوب و زنها درسکوت علیه یکدیگر مانور داده اند اما طى سالها انباشت مکتوبات حاوى زن ستیزى ضعف نسوان راچنان حقیقى مسلم وانموده است و آرام آرام فرهنگى پرداخته گشته که از جامعه مؤنث جمعیتى ضعیف ومظلوم ساخته است واین متأسفانه چیزیست که نمى توان انکار کرد اما در بخش دوم یادآوردیم که سوژه تحت تأثیر گفتمانهاست با این وجود دشوار مى توان گروه جنسى خاصى را در آنچه بر سر تاریخ گذشته است مقصر دانست.در پایان باید توجه داشت که این یک واقعیت است: در آینده سرنوشت هرجامعه اى به دست همان جامعه رقم مى خورد

زندگی و اندیشه محمدعلی فروغی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله چارلز ديکنز تحت word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله چارلز ديکنز تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله چارلز ديکنز تحت word

مقدمه  
نوع نگارش آثار دیکنز  
شرح حال زندگی چارلز دیکنز  
در مسیر زندگی  
زندگی جدید  
نتیجه گیری  
منابع و مآخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله چارلز ديکنز تحت word

- چارلز دیکنز اثر یونا پاپ هنسی Una – pope – Hennessy

- مقدمه ی کتاب آرزوهای بزرگ اثر دیکنز

- حاشیه ی کتاب داستان دوشهر اثر دیکنز

-  نظریه ی سیروس پرهام

مقدمه

تحقیق حاضر گریزی است به زندگی و دوران کودکی و نوجوانی نویسنده ای بزرگ و مردم پذیر که  در دوران کودکی اش شاید لحظه ای روی آرامش و آسودگی را به خود ندید و این ناآرامی ها بود که از وی مردی ساخت بسیار بزرگ که در آثارش ژرف ترین و دردناک ترین عواطف بشری را برمی انگیزاند و هیچ نویسنده دیگر انگلیسی نتوانسته است به اندازه او بی شمار شخصیت هایی بیافریند که برای همیشه در ذهن و خاطره خواننده باقی بماند و از جمله قهرمانان دنیای عاطفی او شوند

نوع نگارش آثار دیکنز

چارلز دیکنز ( 1870 – 1812 ) از بزرگترین نویسندگان انگلستان و مقبول ترین داستان پردازان روزگار خود بود که در آثارش تصویری واقعی از روابط اجتماعی انگلستان قرن نوزدهم، دوران اوج شکوفایی صنعتی و استعماری انگلستان، ترسیم می کند و به ویژه به وضع فلاکت بار و غیر انسانی قشرهای پایین جامعه در آن روزها می پردازد. بیشترین توجه دیکنز به گزندهایی است که وجود نازک کودکان چنین قشرهایی را می آزارد و دیکنز، چون خود کودکیِ سختی را گذرانده بود، در شرح مشقت های زندگی آنان چیره دست است

از جمله بزرگ ترین ویژگیهای قهرمانان آثار دیکنز، حالت بسیار زنده و واقعی آنان و پیوند بسیار نزدیکشان با زندگی همه ی انسانهاست. فعالیت یک نفر در بطن جامعه پر تلاطم قرن نوزده انگلیس، حرفه ی روزنامه نگاری و به ویژه نوشتن داستان به صورت پاورقی در نزدیک کردن داستان های او به فضای زندگی واقعی بسیار مؤثر بوده است. نوشتن پاورقی به او این امکان را می داد که پیاپی با واکنش های خواننگان خویش و نظر آنان درباره ی جنبه های مختلف کارش آشنا شود و آن واکنش ها را در نوشتن آثارش در نظر داشته باشد

                                              

       شرح حال زندگی چارلز دیکنز

 و « این هم حقیقتی است تلخ که حتی اشخاص بزرگ نیز اقوام تهیدست دارند. » حقیقت این است که چارلز دیکنز، این مرد بزرگ نیز جز اقوام تهیدست چیزی در جهان نداشت، آن هم در روزگاری که بر خلاف عصر حاضر موقعیت اجتماعی خانواده و سوابق آن تعیین کننده وضع اجتماعی طفل بود. پدرش جان دیکنز در اطاق خدمتکاران یکی از خانواده های بزرگ آن روز پرورش یافت و شاید همین امر است که دیکنز را نسبت به طبقه اشراف که هیئت حاکمه ی آن روز از میانشان بر می خاست و همچنین نسبت به حمایتشان بدبین می سازد

درباره ی جان دیکنز و احوال شخصی وی گزارش های جامعی در دست نیست. یکی از زنان دوست خانواده از او به عنوان آدم « خوش پُز » یاد می کند که خوب می پوشید. چارلز بعدها به لحنی بسیار محبت آمیز، لحنی که هرگز شامل مادرش نشد، از وی سخن می دارد ولی اغلب از دست ناراحتی ها و گرفتاری های مالی او می نالد، زیرا جان دیکنز به ظاهر آدمی است بی مسلک که در مسائل مالی درک و شعور چندانی ندارد و بیشتر پولش را صرف خرید مشروبات گرانقیمت الکلی می نماید و بعد ها هم به علّت بدهی ای که به یک مشروب فروش داشت به زندان « پرت سی » افتاد

به هر حال، لحظه ای در زندگی چارلز وجود نداشت که در خانواده صحبت گرفتاری و ناراحتی مالی نباشد و لحظه ای نبود که به آینده ی خویش امیدوار باشد و شاید همین روزها بود که بعد ها او را بر آن داشت که به هر قیمت که هست آینده محکم و قابل اعتمادی برای خود تأمین کند

زمانی که چارلز هشت ساله بود، درآمد سالانه خانواده در حدود 350 لیره و یا مبلغی معادل 700 لیره امروز بود. چارلز و خواهرش « فانی » در چاتهام به مدرسه می رفتند. پرستارشان خانم « مری ولر » می گوید: « چارلز کرم کتاب بود و در اوقات فراغتی که داشت آنی کتاب را از دست نمی نهاد. » در همین اوان، جان دیکنز به رغم بی پولی و گرفتاری مالی که داشت چند مجلد کتاب ارزان قیمت خرید. از جمله دن کیشوت، تام جونز، رابینسون، هزار و یکشب و ; اما باید گفت که ترجم « اسمولت » از جیل بلاس بود که دنیای داستان های پیکارسک را بر روی دیکنز گشود

دیکنز داستان دوستی خود را با این دوستان عزیز در یکی از بخش های دیوید کاپرفیلد به تفصیل شرح می دهد و می گوید

« این دوستان تخیل و امیدم را در قلمروی ورای زمان و مکانی که در آن می زیستم زنده نگه می داشتند، اینان در دوران سختی مای تسکین و تسلّای خاطرم بودند;. به مدت یک هفته تمام خویشتن را « تام جونز » می پنداشتم و خاطر « رودریک راندم » به مدت یک ماه تمام لاینقطع ذهنم را به خود مشغول می داشت. »

بعدها نیز هر وقت به این کتاب ها می اندیشید، صحن جالبی در پیش روی دید باطنش جان می گرفت و بر می خاست. صحنه ای از بعد از ظهری تابستانی

«کودکان دیگر در حیاط کلیسا بازی می کردند و من روی تختخوابم نشسته بودم و می خواندم تو گویی تا ابد خواهم خواند. » و همین خواندن ها بود که درِ دنیای بیکرانی از ماجرا و تخیّل را به روی این کودک حساس گشود.

 در مسیر زندگی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 70
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جبر و اختيار تحت word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جبر و اختيار تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله جبر و اختيار تحت word

چکیده:  
مقدمه  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله جبر و اختيار تحت word

1 – باروخ اسپینوزا، اخلاق، ترجمه دکتر محسن جهانگیرى، نشر دانشگاهى، 1364
2 – تمام اصطلاح‏ها و نقل‏هاى یونانى و لاتین از دایره المعارف بزرگ آلمانى زیر گرفته شده است

چکیده

تفکیک قلمرو جوهر از صفات (و حالات) در «اخلاق» اسپینوزا به روشى بازنمایى شده است که در منطق پژوهش به دیالکتیک معروف است. صفت بارز این روش آن است که جنبه‏هاى متضاد موضوع در ارتباط با یکدیگر درک و پژوهیده مى‏شود. بنابراین، در «اخلاق» ضرورت به تبع مناسبتش با آزادى بررسى مى‏شود. با آن که موضوع این نوشته رابطه ضرورت و آزادى است، گفتنى است که اسپینوزا متناهى و نامتناهى، فرد و جامعه، و جزء و کل را نیز به همین شیوه بررسى مى‏کند


مقدمه

جبر و اختیار در فلسفه عصر جدید به موازات پیشرفت علوم طبیعى، موضوع تأمل اندیشه ورزانِ جستارِ مناسبت فرد انسانى با طبیعت یا اجتماع شد. البته فیلسوفان باستان و قرون میانه نسبت به این دو مفهوم بى اعتنا نبودند، ضمن آن که براى آنان در این رهگذر مفاهیم ضرورت و تصادف شایان توجه بود. به علاوه، این دو مفهوم در ابتداى تفکر فلسفى تشکیل یک کل مکمل نمى‏دادند؛ تصادفى یا آزادى، تجلى ضرورت به شمار مى‏آمد. از این رو مى‏توان گفت: در ابتدا ضرورت بود

واژه eleutheria آزادى (در یونان) و libertas آزادى (در لاتین) از آغاز معنى فلسفى نداشتند؛ آزادى در تفکر این دو قوم موضوع گفتمان فلسفى نبود، بلکه بیشتر تداعى ضرورت مى‏کرد ـ ضرورت سرنوشت، اراده خدایان; ضرورت از این لحاظ با عدالت مناسبت داشت (آناکسیماندر، پاره نوشته‏ها، 1)

نخستین تطور واژه «آزادى» در جامعه آتن آن بود که آزاد آن فرد انسانى بود که شهروند دولت ـ شهر بود و نسبت به آن مسؤولیت داشت؛ در پوشش قانون مى‏زیست و مشمول حق و قهر بود (هراکلیتوس، DK 162:B53). فرد آزاد آنى بود که اسیر نبود؛ ناآزاد کسى بود که متصف به غیر یونانى (بربر) بود. آزادى از همان آغاز متفاوت از آنارشى بود

در زبان کهن‏تر یونانى علاوه بر واژه یاد شده، واژه hekon (به معنى داوطلب) تداعى‏گر آزادى فردى به مفهوم مشخص‏تر کلام بود. این واژه سپس در ادبیات (شعر) یونانى مقابل ضرورت (ananke) معنى مى‏داد و شاخص گردید. در ادبیات، انسانِ قهرمان توصیف شد که در برابر ضرورت مقاومت مى‏کرد، اندیشه غلبه بر ضرورت را مطرح کرد. این معنى آزادى بار سلبى داشت. «نامجبوریت» تعین این شخصیت ادبى شد. در نمایش نامه «ایرانیان» به قلم اشیل، آزاد آن کسى است که از قانون عام خدایى پیروى کند (مصرع 404). در شعر سوفوکلس این آزادى معادل خودمختارى شده است. این واژه که در اصل از قلمرو وظایف و حقوق دولت ـ شهرى فرد نشات گرفته بود، در آثار تراژدى نویسان یونان مظهر برترین آزادى اخلاقى گردید

از واژه eleutheria (آزادى)، صفت eleutheros (آزاد) معنى فلسفى گرفت

سوفسطائیان آن را در مناسبت با طبیعت (phusis) تعبیر کردند؛ آنها مى‏گفتند آزادى پدیده‏اى است که از طبیعت تعین‏پذیر مى‏شود (Hippokrates, Opera, ed.Keuhn (1821)19,17). موافق نظر آنان، آن چه از قانون تعین مى‏پذیرد، براى طبیعت قید مى‏باشد. در فلسفه سوفسطائیان طبیعت آن چیزى است که فارغ از جبر خارجى تناوردگى فلسفى مى‏یابد. البته هر چیز که تاثیر بخشى آزاد دارد، ضرورى است

سوفسطائیان معتقد بودند که طبیعت هرچه پدید مى‏آورد، بر تافتنى است؛ وقتى اراده (بى مانع) به اقتضاى طبیعت خود به جانب امر برتافتنى بگراید، آزادى همان پیروى از طبیعت است بر این اساس اصل رواقى دمساز زیستن با طبیعت (secundum naturam vivere) پیش مى‏آید. انسان بایستى در پیشاروى طبیعت به مثابه هنجار، با توجه به امر برتافتنى گزینش کند. امر برتافتنى (به عنوان حافظ زندگانى) یعنى امر خوشایند، آن چیزى را تعیین مى‏کند که مى‏بایست انتخاب شود، و آن چه را که باید از آن پرهیز کرد. البته هر گونه خوشایندى شایسته تکاپو نیست؛ به نظر دموکریتوس، تنها خوشایندى از زیبایى اخلاقى متضمن این خصوصیت است (DK 2,187: B207). آنچه مصداق این ارزش باشد، آن بایسته است. بنابراین، گزینش، یک مسأله تکلیف مى‏شود. گورگیاس سوفسطایى قانونى را خدایى‏ترین مى‏داند که براى همه چیزها کلیت دار باشد. کنش متناسب با این بایستگى، فضیلت (arete) است (Gorgias DK 2,285: B5a)

تفکر رواقى دایر بر آزادى حاصل تنش و دیالکتیک دو تجربه است: تجربه وحدت کیهان (کاسموس) که لوگوس بر آن ناظر است، و تجربه آنچه در اختیار ماست ـ تمام فعالیتهایى که سرچشمه در انگیزه‏هاى حیوانى ما تا برترین اعمال شناختى که بدون کنش انسان تحقق‏پذیر نیست ـ یعنى توافق آزادانه (Cicero, Defato, 40). آزادى یعنى اختیار تام به منظور بنفسه عمل کردن؛ بر همین اساس عواطف نیز در قدرت انسانى‏اند، چون بستگى به قضاوت انسانى دارند؛ وقتى آنها را از خاستگاه ضعف تایید کنیم، کوتاهى از ماست;

موافقت وقتى صحیح است که آن دو عنصر کیهانى و خودى را در برگیرد;

مقوله‏هاى ضرورت و آزادى در قرن هفدهم در شرایط پس از رنسانس طرح شده بود، از این رو جنبه کلامى قرون وسطایى آن به جبریت روان شناختى و فیزیولوژیک نزدیک بود. مسأله محرک نیرومندتر پیش آمد؛ در رابطه با آن، آزادى ضابطه رفتار، نه اراده به خود گرفت و درک شد. آزادى به این معناى کلام آزادى (libertas) و ضرورت از مفاهیم کلیدى تفکر فلسفى اسپینوزا نیز مى‏باشد. او در «اخلاق» رابطه آزادى با ضرورت را چنین تبیین مى‏کند

«آزادى آن چیز است که به صرف ضرورت طبیعتش وجود دارد و صرفا به واسطه خود خویش به کنش برانگیخته مى‏شود. ضرورى یا مجبور به چیزى گفته مى‏شود که از چیز دیگر تعین مى‏پذیرد تا به نحوى وجود داشته باشد و تاثیر بخش گردد» (بخش یکم، تعریف 7). به این معنا تنها خدا آزاد است، یعنى به حکم ضرورت درونى تعین مى‏پذیرد، حال آن که انسان ناآزاد است، چون که پاره‏اى از طبیعت (امتداد) است، با عواطف و سایق‏هاى ناشناخته که از خارج تعین مى‏پذیرد. بر این اساس، واقعیتى که تعین‏پذیر مى‏گردد از آزادى مستثناء است

البته اسپینوزا آزادى انسان را در فصل 4 و 5 «اخلاق» بررسى مى‏کند (و گذشته از این نوشته، در رساله‏ها، نامه‏ها و;) و نقش آزادى را در جامعه مدنى بحث مى‏کند
پرسشى که در این رهگذر مناسبت دارد این است که آزادى فردى انسان با جبریتى که شرط وجودى چیزهاست چه مناسبت دارد. تعریف بالا نشان مى‏دهد که آزاد آن چیزى است که صرفا به حکم ضرورت طبیعى خود وجود دارد و محرک کنش خود را منحصرا در خویش دارد؛ امر ضرورى آنى است که از غیر خود تعین‏پذیر است و به نحوى وجود دارد و به کنش معین مى‏گردد

از آن جا که هر چه هست قایم به ذات خود است و یا در چیز دیگر (اصل موضوعه 1)، مى‏توان گفت، تنها جوهر آزاد است، و تمام حالت هایى که معرف آن اند وجود و عملشان را چیز دیگر معین مى‏کند، یعنى «مجبور» است. جوهر یا طبیعت به دو علت آزاد است: یکى آن که «خود علت» است، به معنى ایجابى کلام؛ به وجود آورنده خود و تمام چیزهایى است که از وجود ذاتى برخوردارند («اخلاق» بخش یکم، قضیه بیست و پنجم، تبصره). علاوه بر آن بدان جهت که با تمامیت واقعیت یکسان است و چیزى خارج از آن وجود ندارد که آن را مشروط کند


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پايان نامه بررسي عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پايان نامه بررسي عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه بررسي عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word

فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه    
بیان مسئله      
اهمیت وضرورت مسئله    
اهداف تحقیق    
فرضیه ها یا سئوالات تحقیق    
متغیر ها    
فصل دوم : پیشینه پژوهش
ادبیا ت تحقیق    
واژه حجاب    
رابطه حجاب و پوشش اسلامی    
عوامل تأ ثیر گذار بر نوع پوشش    
نوع پوشش، دولت، جامعه امروزی    
انواع پوشش در جوانان امروزی    
آمار موجود در مورد نوع پوشش در جوانان      
دیدگاهای بیان شده در مورد پوشش    
پوشش و نظرات مربوط به آن در جامعه امروزی    
نامه‌ای که چارلی چاپلین به دخترش نوش    

فصل سوم : روش تحقیق
روش تحقیق     
معرفی موضوع تحقیق    
جامعه آماری    
نمونه و روش نمونه گیری    
ابزار اندازه گیری    
روشهای تحلیل داده ها    
شیوه اجرا و مراحل انجام پژوهش    
فصل چهارم  : تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه    
بخش اول: توصیف فراوانی مشخصات پاسخگویان و نمودارهای آنها    
بخش دوم : توصیف داده ها بر اساس فرضیات    
بخش سوم : اثبات فرضیات    
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه‌گیری    
پیشنهادات    
مشکلات تحقیق    
منابع و ماخذ    
پیوستها
پرسشنامه
جدول مادر

بخشی از منابع و مراجع پروژه پايان نامه بررسي عوامل موثر بر نوع پوشش در جوانان تحت word

1  انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129
2  سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60
3  آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57
4  حلیه المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107
5  وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140
6  مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و
7  المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361(هو ثوب تشتمل به المراه فیغطی جمیع بدنها)
8  التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8- 7، ص 578)
9  مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361
10  میزان الحکمه، ری شهری، ج 2، ص
11  : المفردات فی غرائب القرآن، راغب اصفهانی و قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی
12  تاریخ تمدن؛ ویل دورانت، مترجمان احمد آرام (و دیگران)، ج 1، ص 433 و 434
13  علی میر خلف زاده، داستانهایی از پوشش و حجاب

مقدمه

هیچ باغبانی را سرزنش نمی‌کنند که چرا دور باغ خود حصار کشیده است، چون باغ بی‌دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی‌ماند
هیچ کس هم با نام “آزادی” دیوار خانه خود را بر نمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر آمدن دزد، جدی است

هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی‌گذارد تا بدرخشد و جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر به سرقت می‌رود

هر چیزی که قیمتی‌تر باشد، مطمئنا در صد مراقبت از آن بالاتر می‌رود، چون احتمال غارت و ربودن بیشتر می‌شود

اگر مقابل پنجره خانه‌ات، توری نزنی، از نیش پشه‌ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود. وقتی راه ورود پشه‌ها را می‌بندی، خود را “مصون” ساخته‌ای، نه “محدود” و زندانی

وقتی در خانه را می‌بندی یا پشت پنجره اتاقت پرده می‌آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده‌ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی

اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانیم، نه کسی ایراد می‌گیرد و اگر هم ایراد بگیرد، نباید اعتنا کنیم چرا که سخنش بی‌منطق و ناآگاهانه می‌باشد چونکه زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی فاطمه سلام الله علیها و مریم سلام الله علیها است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه گردد

پس گوهر عفاف و پاکی، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده‌ها و باز گذاشتن همه پنجره‌ها، نشانه تیره اندیشی است، نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن!

بنابراین غنچه تا غنچه است و در حجاب، هیچ کس هوس چیدن آن را نمی‌کند. اما همین که حجاب را کنار گذاشت و باز شد آن را خواهند چید

اما وقتی که آنرا چیدند، چند روزی هم ممکن است در جای مناسب قرارش دهند اما دیری نمی‌پاید که پژمرده و پرپر می‌شود و آن را در سطل زبانه می‌ریزند
زنان با حجاب هم همچون مثال غنچه‌اند. هیچ کس طمع و تصرف، به سوی آنان دراز نمی‌کند اما همین که این حجاب را کنار گذارند، مورد طمع دیگران واقع خواهند شد

تا زمانی که سر شیشه عطر بسته است، عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود. ولی به محض اینکه چند ساعتی سر شیشه عطر برداشته شود، عطر داخل آن می‌پرد و تنها شیشه خالی بدون عطر می‌ماند و کسی بدان میلی ندارد که حجاب همانند سرشیشه عطر است که بوی خوش و زیبایی و حلاوت و طراوت زنها را حفظ می‌کند و با برداشتن حجاب، آن زیبایی و حلاوت از بین می‌رود

بیان مسئله  :

هر کس کو دور ماند از اصل خویش             بـاز جـویـد روزگـار وصـل خویش

انسان در همه بینشهای معنوی و از جمله در اسلام برای آن لباس به تن نمی کنند که تن را عرضه کنند بلکه لباس می پوشند تا خود را بپوشند . لباس برای او یک حریم است ، به منزله دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند . لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید

لباس پوست دوم انسان نیست ، خانه اول اوست . انسان کمال خود را در آن نمی بینتد که تن خویش را چون کالائی تزئین کند و به راه اندازد و بفروشد بلکه به جای آنکه تن خویش را به خلق بفروشد جان خود را به خدای خود می فروشد

یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران تغییر لباس و رواج برهنه گی در میان قشرهایی از جامعه بوده است که از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان « کشف حجاب و در این اواخر رفع حجاب » یاد می شد و در حقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود

نخستین سخن ما این است که برهنگی ارزش زن را از بین می برد و او را تا حد کالا و جنس پست می کند . زنی که تن و اندام خود را به معرض دید همگان می گذارد و آن چه را که به جنسیت او مربوط می شود به کوچه وبازار می کشد ، در حقیقت می خواهد با تکیه بر زنانگی خویش جایی را در جامعه برای خود باز کند نه با تکیه بر انسانیت خویش

شگفت است که هر گاه صحبت از پوشش و سادگی اسلامی به میان می آید ، مخالفان که غالباً یا شیفتگان نا آگاه غرب اند یا پا دو های مزدور سرمایه داری مصرفی . زبان به سخنرانی می گشایند که بله شما می خواهید زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید  و او را در خانه محبوس سازید . شما شخصیت زن را جدی نگرفته اید و نیمی از جمعیت کشور را از صحنه ی کار اجتماعی بیرون رانده اید . در پاسخ باید گفت اتفاقاً چون در تفکر اسلامی زن باید به عنوان یک انسان به صورت بسیار جدی وارد اجتماع شود لازم است دست از تجمل و خود نمائی بردارد . هر چه حضور زن  در جامعه ای تفننی تر باشد زن برهنه تر و آرایش کرده تر است

لازمه اجتماعی بودن این است که فرد کمتر به خود بپردازد و خود را همچون قطره ای در دریای جامعه غرق کند . لازمه وارد اجتماع شدن این است که « من » از میان برود و « ما » ایجاد شود

اگر قرار شود هر زنی و هر مردی با توجه به لباس و موی خویش سعی کند که از خود هر چه بیشتر یک « من » مشخص و انگشت نما بسازد ، معلوم می شود او نمی خواهد به اجتماع بپیوندد و نه در غم جامعه ، که در غم خویش است . اینکه تمدن غرب چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد اما در حقیقت به جای آنکه لباس بر تن او کند ، او را برهنه ساخته و هیچ کس جرأت نمی کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه مد و پارچه و چه و چه … برهنه گی انسان است . همه می ترسند که مبادا خیاطان حقه بازی که زر و سیم را برده اند و می برند آنها را به ناپاکی در اصل و نسب متهم کنند . آیا در این جهان که همه اسیر و شیفته ی تبلیغات غرب شده اند مردمی پیدا می شود که فریاد براورند که آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان می پوشانند ، پوشش نیست بلکه برهنه گی است ؟ آیا مردمی پیدا می شود که در مقابل جهانی که برهنه گی را لباس می دانند ، جرأت کنند و فریاد برآورند ؟

چرا آن مردم ما نباشیم …؟!

اهمیت وضرورت مسئله :

لباس پوشیدن سابقه ای به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکی از مکاتب فکری که بر لزوم برهنه زیستی پای می فشارند، [1]همه افراد به نوعی آن را تجربه می کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، دست کم به سه نیاز وی پاسخ می دهد

1 حفاظت در سرما و گرما و برف و باران [2]

2 حفظ عفت و شرم [3]

3 آراستگی، زیبایی و وقار [4]

پوشش اسلامی از احکام ضروری اسلام[5] است و هیچ مسلمانی نمی تواند در آن تردید کند؛ زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهی می دهند. به همین جهت، فقیهان شیعه و سنی به اتفاق به آن فتوا داده اند. همان طور که نماز و روزه به دورانی خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نیز چنین است و ادعای عصری بودن آن بی دلیل و غیر کارشناسانه می نماید

در خصوص «زینت » پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینت های جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر می گیرد یا تنها آرایش های متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل می شود. ؟ [6] در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی جایز و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است

آرایش امری فطری و طبیعی است [7] و حس زیبایی دوستی سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود. این گرایش طبیعی، افزون بر آن که آثار مثبت روانی در دیگران پدید می آورد، به تحقق آثار گرانبهای روانی در شخص آراسته نیز می انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگی و پریشانی در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. پرهیز از خودآرایی نه دلیل وارستگی از قید نفس است و نه علامت بی اعتنایی به دنیا. وضع ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزی و نظافت ظاهری، خود به خود شخصت افراد را در نگاه دیگران خوار می سازد و زبان طعن و توهین دشمن را می گشاید. [8]بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا، بهره گیری از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گیسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است.[9] حضرت امام حسن مجتبی (ع) بهترین جامه های خود را در نماز می پوشید و در پاسخ کسانی که سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود: «ان الله جمیل و یحب الجمال فاتجمل لربی؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم ». [10]

بنابراین، خداوند زینت و خودآرایی را نهی نمی کند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛چنان که می فرماید:«و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی.»[11]

و نیز می فرماید: «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن.» [12]

این آیه زنان عرب را که معمولا خلخال به پا می کردند و برای این که بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پای خود را محکم به زمین می کوفتند، از این کار نهی می کند. فقیه بزرگوار علامه مطهری می گوید: «از این دستور می توان فهمید هر چیزی که موجب جلب توجه مردان می گردد، مانند استعمال عطرهای تند و همچنین آرایش های جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلی زن در معاشرت، نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهیج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.» [13]

در آیه 31 سوره نور می فرماید: «و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها». زینت های زن دو گونه است: یک نوع زینتی که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست؛ و نوع دیگر زینتی که پنهان است مگر آن که عمدا بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانیدن این نوع زینت واجب است. البته استثناهایی دارد که بعدا بیان خواهد شد.[14] قرآن کریم، با همین معیار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که امید زناشویی ندارند، سهل گیری کرده، به آن ها اجازه داده است روی سرها را برگیرند؛[15]  ولی در عین حال آن ها نیز اجازه خودنمایی و تهییج ندارند: «و القواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحا فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه ».[16]

آیات دیگری که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامی و فلسفه آن را بیان می قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا رحیما

ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های (روسری و چادر) خود را برخود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته گردند و اذیت نشوند، [به احتیاط] نزدیک تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است. [17]

با این حال، ممکن است گروهی از ارازل و اوباش به هتک حیثیت زنان مؤمن ادامه دهند. در این صورت، حاکم اسلامی وظیفه دارد با شدت تمام با این افراد بیمار دل برخورد کند. بنابراین، مساله حفظ پوشش و عدم مزاحمت برای بانوان تنها یک توصیه اخلاقی نیست و حکمی اسلامی و حکومتی به شمار می آید: «لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلا × ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا؛ اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند، از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آن ها بر خواهیم انگیخت و تو را سخت بر آنان مسلط می کنیم تا جز مدتی اندک در همسایگی تو زندگی نکنند؛ از رحمت خدا دور گردیدند و هر کجا یافت شوند دستگیر و به سختی گشته خواهند شد».[18]

در این آیات، سه مطلب مهم قابل توجه می نماید

1- «جلباب » چیست و نزدیک کردن آن یعنی چه؟

2- فلسفه پوشش اسلامی

3- مجازات افراد مزاحم [19]

 چه نوع پوششی توصیه شده است؟

در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجه به کتب لغت[20] و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی[21] و فیض کاشانی[22] و اهل سنت مانند قرطبی[23] صحیح تر به نظر می رسد، آن است که «جلباب » ملحفه و پوششی چادر مانند است نه روسری و خمار. از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند. ضمنا همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خمار» یا «مقنعه » می نامیدند و معمولا در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه » بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند. [24]

نزدیک ساختن جلباب – «یدنین علیهن من جلابیبهن » – کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است.[25] یعنی چنان نباشد که چادر یا رو پوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشدو همه پیکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند؛ از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات »[26] شمرده می شوند. قرآن فرمان می دهد: بانوان با مراقبت جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار می آیند. تعلیل پایانی آیه نیز بیانگر همین امر است؛ یعنی آن پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاکدلان را نومید می سازد.[27]

 2 چرا پوشش ضرورت دارد؟

خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: «ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین.» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مساله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:[28]  ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرات هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المراه ریحانه؛[29]  زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کامثال اللؤلؤ المکنون.»[30] افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایی[31]  همین تفسیر را بر می گزیند. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبان بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرض از این حریم کوتاه است.»

اهداف تحقیق

هدف کلی

بررسی عوامل مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

اهداف جزئی

1-               بررسی میزان تأثیر عوامل فرهنگی بر نوع پوشش در جوانان

2-               بررسی میزان تأثیر عوامل اجتماعی بر نوع پوشش در جوانان

3-                بررسی میزان تأثیر عوامل شخصیتی بر نوع پوشش در جوانان

4-               بررسی میزان تأثیر عوامل دینی بر نوع پوشش در جوانان

5-               بررسی میزان تأثیر عوامل اقتصادی بر نوع پوشش در جوانان

6-               بررسی میزان تأثیر عوامل سیاسی بر نوع پوشش در جوانان

فرضیه ها یا سئوالات تحقیق

1-   عوامل فرهنگی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

2-   عوامل اجتماعی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

3-    عوامل شخصیتی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

4-   عوامل دینی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

5-   عوامل اقتصادی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

6-   عوامل سیاسی مؤثر بر نوع پوشش در جوانان

 

« متغیر ها »

متغیر مستقل

متغیر وابسته

عوامل فرهنگی

نوع پوشش در جوانان

عوامل اجتماعی

نوع پوشش در جوانان

عوامل شخصیتی

نوع پوشش در جوانان

عوامل دینی

نوع پوشش در جوانان

عوامل اقتصادی

نوع پوشش در جوانان

عوامل سیاسی

نوع پوشش در جوانان

[1] انسانیت از دیدگاه اسلامی، مصطفوی، ص 129

[2] نحل (56): 80

[3] سوره نور (57): 31 و 30 و 59؛ احزاب (58): 59 و 60

[4] سوره اعراف (59): 26

[5] اصل قانون حجاب اسلامی، صرفا از ضروریات فقه نیست؛ بلکه از ضروریات دین مبین است؛ چه این که نص صریح قرآن بر آن گواهی می دهد و تنها ظهور آیات قرآن دلیل بر آن نیست تا جای اختلاف برداشت و محل تردید باشد

[6] . مساله حجاب، ص 131

[7] علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه 32 سوره اعراف می فرماید: خدای متعال در این آیه زینت هایی را معرفی می کند که برای بندگان ایجاد و آنان را فطرتا به وجود آن زینت ها و استعمال و استفاده از آن ها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان نیازمند آن است، الهام نمی کند.(ر. ک: المیزان، ج 8، ص 79)

[8] آیین بهزیستی در اسلام، احمد صبور اردوبادی، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57

[9] حلیه المتقین، محمدباقر مجلسی، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107

[10] مجمع البیان، ج 4- 3، ص 673

[11] سوره احزاب (62): 33

[12] سوره نور (63): 31

[13] مساله حجاب، ص 146-

[14] ر. ک: تفسیر الصافی، ج 3، ص 430 و 431

[15] وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 14، ص 140

[16]سوره نور (64): 60

[17] سوره احزاب (65): 59

[18] سوره احزاب (66): 60 و 61

[19] مجازات این گونه افراد از نظر اسلام بسیار شدید است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر، چنانچه این بیماردلان از عمل زشت خویش دست برندارند، باید از جامعه اسلامی تبعید شوند؛ (مساله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در ردیف محاربان با حکومت اسلامی جای می گیرند و به حکم قرآن اعدام می گردند.(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361 و 362)

[20] ر. ک: مساله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و 42(این کتاب ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده اند؛ مانند تعبیر به «الجلباب: القمیص اوالثواب الواسع » یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المراه راسها و صدرها)

[21] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361(هو ثوب تشتمل به المراه فیغطی جمیع بدنها)

[22]  تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203

[23] الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج 14؛ ص

[24] درباره جلباب گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند؛ «الجلباب خمارالمراه الذی یفطی راسها و وجهها اذا خرجت لحاجه » (التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 8- 7، ص 578)

[25] مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361

[26] زنانی که ظاهرا پوشیده هستند ولی در واقع برهنه اند، روی عن رسول الله (ص): صنفان من اهل النار لم ارهما قوم معهم سیاط کاذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهن کاسنمه البخت المائله;.» (میزان الحکمه، ری شهری، ج 2، ص

[27] مساله حجاب، ص 160 و 161

[28] . آسیب شناسی حجاب، ص

[29] وسائل الشیعه، ج 14، ص 120

[30] سوره واقعه (67)

[31] سوره واقعه (67)


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حماسه تحت word دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حماسه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حماسه تحت word

نیایش  
مقدمه  
پیشگفتار  
فردوسی کیست ؟  
حماسه  
حماسه وآرمان گرایی در آن :  
مفهوم حماسه‌ ملی  
زن در اساطیر کهن :  
روز زن  
زناشویی به شیوه‌ پهلوانی  
نمونه‌ زیبایی زن درشاهنامه  
سخن اول  
زنان حماسه ساز شاهنامه :  
فرانک :  
رودابه  
بارداری رودابه وزادن رستم  
تهمینه  
گرد آفرید  
کتایون :  
معرفی دیگر زنان شاهنامه به ترتیب الفبا :  
آرزو :  
ارنوار :  
آزاده :  
آزرمیدخت :  
به آفرید :  
پوراندخت :  
جریره :  
خورشید :  
سپینود :  
سودابه :  
شیرین :  
غول :  
فرنگیس :  
گردآفرید :  
گردیه :  
گلشهر :  
ماه آفرید :  
مالکه :‌  
سخن آخر :  
فهرست منابع و مآخذ :  

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حماسه تحت word

1 انوری حسن / شعار ، جعفر ، رزم نامه رستم و اسفندیار ، چاپ دیدآور ، 1380 ، نشر قطره

2انوری حسن / شعار ، جعفر ، غم نامه رستم و اسفندیار ، تهران ، 1363 ، نشر ناشر

3رزمجو ، حسین ، انسان آرمانی و کامل در ادبیات حماسی ، انشارات امیرکبیر ، 1375 ، چاپ سپهر

4رضائی ، عبدالعظیم ، اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان ، نشر موج

5زنجانی ، محمود ، فرهنگ جامع شاهنامه ، 1380 ، انتشارات عطایی

6شیرازی ، محمدحسن ، تصحیح شاهنامه‌ی فردوسی ، 1375 ، انتشارات دنیای کتاب

7صفا ،ذبیح الله ، تاریخ ادبیات ایران ، 1378 ، انتشارات فردوس

8صفا ، ذبیح الله ، حماسه سرایی در ایران ، 1378 ، انتشارات رامین

9عسلی قزوینی ، غیاث الدین ، ترجمه‌ی مهابهارات ، 1358 ، انتشارات طهوری

10فاطمی ، ساسان ، قصه های شاهنامه ، 1374 ، انتشارات نی

11کیا ، خجسته ، سخنان سزاوار زنان در شاهنامه پهلوانی ، نشر فاخته

12مختاری ، محمد ، حماسه در راز و رمز ملی ، انتشارات توس ، چاپ ارمغان

13مینوی ، مجتبی ، تصحیح داستان سیاوش ، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی

نیایش

        هرسر مویم ثنا خوان توباد ای چهره‌جمیل ونامتناهی که درآئینه‌ آفرینش ، همه‌ نقش ها ونقاشی ها وصورت ها وصورتگریها از توست.هردم، نفسم به نام تو معطر باد،ای آنکه گل های هزاران رنگ باغ های جهان رایحه‌ایی از عطر پروردگار توست . کبوتر بی بال وپر طبعم،هواگرفته‌عشق توباد،ای واژه آخرین وای توانایی که به کلام ،جذبه‌ی پرواز وبه شعر ،شور زیست ومعراج می بخشی وخماران محبتت راجامی از عشق لایزال عشق می‌نوشانی تا مست جاوید تو باشند مست زیست کنند،مست سربرخاک نهند و مست تو برخیزند

مقدمه

          این تحقیق محصول تلاش دو ماهه‌من ودوستان عزیزم درگروه ادبیات بوده وما کوشیده ایم تحقیق را متناسب با درک ودریافت نوجوانان ارائه دهیم به همین علت از افراط درساده نویسی پرهیز کرده وخواسته ایم بین نثر ما و شعر فردوسی هماهنگی باشد. تاجایی که توانسته ایم به سبک وشیوه‌استاد طوس نزدیک شده ،به لحن حماسی وزبان پارسی پرداخته ایم واز آوردن واژه های سطحی وبیگانه دوری گزیده ایم  مگر در مواردی که ناگزیر بوده ایم واین مواردچنانکه درکل شاهنامه اندک است دراین تحقیق نیز از تعداد انگشتان در نمی گذرد.همچنین درگزینش شعرها علاوه برسادگی وزیبایی وظرافت شاعرانه درکلام استاد طوس به آن بخش هایی که نوجوانان بتوانند با شعر فردوسی رابطه‌حسی برقرارکنند نیز توجه داشته ایم برای مثال : سرود دلبستگی پهلوانان به همسران ومادرانشان برای یک نوجوان حائزاهمیت بسیار است .درگزینش نمونه هایی از شعرها،برای پرهیز از دراز گویی واطناب کلام،ابیاتی را که درسیر وقایع نقشی نداشته حذف کردیم . وناگفته نماند که ستایش پروردگار وخردورزی پهلوانان راستین .وجه حکیمانه اشعار استاد طوس است که در این نوشته نیز مورد نظر بوده ودرهمه حال کارهای بزرگ با یا د خداوند ویاری او با چاره گری فرد سامان می گیرد ودر آخرامیدوارم این نوشته که حاصل تلاش ناچیز ما درزمینه‌ادبیات حماسی بوده مورد پسند وقبول خوانندگان گرامی واقع شود

پیشگفتار

          جمع آوری وتدوین اساسی روایات وداستانهای حماسی ایران که قرنها سینه به سینه واز نسلی به نسل دیگر نقل می شده ودرابتدا « پاره ای از آن ها دراوستا – به ویژه بخش یشت ها ـ‌ تألیف شده است .دردوره‌ساسانیان ،به صورت خداینامه ها ومجموعه هایی نظیر ایاتکار زریران ،داستان بهرام چوبین ،داستان رستم واسفندیار،داستان پیران ویسه ،کتاب پیکار وچند اثر دیگرتألیف می گردد

          وبعداز اسلام راویانی چون «آزاد سرو» وفرزانگانی مانند: «ماخ» و «شاهوی خورشید» و «شازان برزین» ویزدان دار وادبایی نظیر :ابوالمؤید بلخی وابوعلی محمد بن احمد بن احمد بلخی ومسعودی مروزی وابورمنصور عبدالرزاق طوسی ودرگردآوری وحفظ این روایات می کوشندتابالاخره حماسه سرایانی چون دقیقی وفردوسی واسدی طوسی و;

          با نظم داستان های مزبورشاهکارهایی را درزمینه‌حماسه های اساطیری وپهلوانی به وجود می آورند که از میان آن ها شاهنامه کتابی است عظیم‌تر وسراینده‌ی تواناوفرزانه آن نسبت به سایرین هنرمندیش بیشتروچشم گیرتر است ودرواقع اوست که پس ازخاموشی طولانی در قلمرو هنر و اندیشه‌ایرانی نیروی اعجاب انگیزخود رادرتجدید حیات ملی ایران آشکار می سازد وهرچند که شعر دقیقی که پیشرو فردوسی به شمار می رود حاکی از رسیدن نوعی حماسه به حد بلوغ خود می باشد،اما کمال بخشی نوع شعر حماسی درایران به سراینده‌ی شاهنامه تعلق داردودر واقع این فروسی است که به واسطه‌«هماهنگی میان سجایای اخلاقی واستعداد هنریش ،همچنین نجابت وصفای ضمیر وعشق وی به مجدو بزرگواری وعواطف انسانی و وطن‌دوستی واحساسات ژرف اونسبت به خداوند ،همراه با اطلاعات گسترده‌ای که از مآخذ مورد استفاده خود به دست می آورد و آن ها را با ذوق شخصیش درهم می آمیزد» ، اثری آنچنان فاخر وشکوهمند را به رشته‌ نظم می کشد که نه تنها در میان آثار حماسی زبان فارسی ممتاز بلکه دربین آثار بزرگ ادبی جهان نیز کم نظیر است

          بنابراین با نظم شاهنامه داستان های منظوم حماسی ایران به اوج رفعت وزیبایی می رسد وبا پیدایی آن کاخی آنچنان بلند واستوار از سخن پی‌افکنده می شود که نه فقط از بادوباران روزگاران گزندی نمی یابد بلکه خود موجب نهضتی عظیم درقلمرو ادبیات حماسی فارسی می گرددوبه گویندگان بعداز فردوسی توان می دهد با نظم داستانهایی که مجال تدوین ونظم آنها برای اوفراهم نگردید ؛ اقدام کنند ، وآنچنان که می دانیم این مهم ، حدود یک قرن پس از فردوسی جامه‌عمل می پوشد وبا تدوین آثار منظومی چون گرشاب‌نامه ، بهمن‌نامه ، فرامرز‌نامه ،کوش‌نامه ،بانوگشسب‌نامه ،برزو نامه ، شهریار نامه ،آذر برزین نامه ،لهراسب نامه،جهانگیرنامه و; ، ادبیات حماسی ایران به حد اعتلاء‌وکمال خود می رسد

فردوسی کیست ؟

          حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی زنده کننده‌داستان های ملی ایران باستان و شاعر پرمایه و بزرگ زمان . غزنویان نامش را حسن بی اسحق بن شرف شاه نوشته اند . درسال 324 هجری درقریه‌باژ طوس به دنیا آمده وبه امر سلطان محمود غزنوی شاهنامه را به نظم کشیده ، ومدت سی وپنج سال برای سرودن اشعار شاهنامه زحمت کشیده وآن را درسال 400 هجری به اتمام رسانده بی شک فردوسی رکنی از ارکان کاخ ادبیات شرق بلکه جهان است.وفاتش را بین 411 تا 416 نوشته اند وعمرش ا زهشتاد سال گذشته وقبرش در طوس است .شاهنامه همچنان که دل های مردم را تسخیر کرده است در آثار بسیاری ازشاعران بزرگ ایران تأثیر ژرف داشته وچه بسیار شاعرانی که به پیروی از او آثار ی پدید آورده اند .اما همه‌آنها دربرابر اثرحکیم طوس به سکوت تاریخ فرو خزیده وفراموش شده اند .[1]

حماسه

          حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی ها وافتخارات وبزرگی ها ی قومی یا فرد می باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی انسان گردد .درشعر حماسی دسته ای از اعمال پهلوانی خواه از یک ملت باشد و خواه از یک فرد به صورت داستان ویا داستان هایی درمی آید که ترتیب ونظم درهمه جای آن آشکار است .از نقطه یا نقاطی آغاز می شود وبه نقطه یا نقاطی پایان می پذیرد. ناقص و ابتر نیست و خواننده می تواند با خواندن آن داستان مقدماتی آ‌غاز کند و به نتایجی وارد نمی شود و آن را به پیروی ازامیال خویش تغییر نمی دهد.وبه شکلی تازه چنان که خودبپسندد یا معاصران او بخواهند درنمی آورد وبه همین منوال درسرگذشت یا شرح قهرمانی های پهلوانان وکسانی که توصیف می کنند هرگز دخالتی نمی ورزد

حماسه وآرمان گرایی در آن :

          با توجه به معانی لغوی واصطلاحی حماسه که شامل دلاوری ، شجاعت، رجز ونوعی شعر است که در آن ازجنگها ودلاوری ها سخن می‌رود وبه تعبیر ارسطو « نوعی تقلید ومحاکات است به وسیله‌وزن که از احوال واطوار مردان بزرگ وجدی به عمل می آید .»

          چنین استنباط می شود که مضامین حماسی به صورت داستانهایی توأم با اعمال پهلوانی وخوارق عادات وکارهای شگفت انگیز روایت می گردد وازمشخصات این نوع اثرادبی ، عظمت وجلال جنگجویانه‌آن وبرجستگی موضوع وقهرمانان حماسی است که باید از هرلحاظ کامل باشند،به طوری که حتی خطاهای آن ها نیز خالی از جنبه‌ قهرمانی نباشد

          قهرمانان رویدادهای حماسی ،غالباً ابر مردانی نامجو هستند که برای کسب افتخارات وحفظ کیان واستقلال یک ملت می کوشند و نبرد می کنند وجنگ های آنان ـ به ویژه درحماسه های ملی ایران ـ نوعی نبرد میان خیر وشر یا مقابله‌قدرتهای اهورایی واهریمنی است که به صورت جریانی سیال ودائمی دربستر حوادثی جالب وعبرت آموز به سوی سرنوشتهایی محتوم پیش می رود

          منظومه های حماسی ، بسته به موضوع ومحتوای آنها به انواعی تقسیم می شود . زیرا ممکن است شاعری حماسه سرا،موضوع اثر خودر ا صرفاً‌از تاریخ روزگار گذشته‌ی حیات یک قوم بردارد که دوران نبرد ومبارزه‌شدید آن ها با موانع طبیعی ودشمنان همسایه ومهاجمان بزرگ بوده یا از لحظات مهم تاریخی یک قوم که درعین تمدن دچار حوادث شگرف وانقلابات عظیم مذهبی واجتماعی شده باشد واین حوادث وانقلابات بزرگ، برای او همان احوال را ایجاد کند که در آ‌غاز حیات ملی با آنها مواجه بوده است.[2]

مفهوم حماسه‌ ملی

          اساطیر ایرانی که از خانواده اساطیر آریایی یا هند واروپایی نشأت می‌گیرد، در اثرگذشتن از صافی دین زردشت ،رنگی تازه می یابد ودر واقع به صورت ترکیبی از اندیشه ها واعتقادات کهن ایرانی وآئین زردشتی درمی آید

          بنابراین ،اساطیر پهلوانی شاهنامه که دنباله ای از اساطیر زردشتی است ، معرف ساخت های اجتماعی اعصار کهن هند وایرانی وساخت های رشد یافته‌بعدی آن می باشد. آغاز پیدایش حماسه های اساطیری  وپهلوانی ایران بیش از سه هزار سال قدمت دارد وهمزمان با روزگارانی است که سپیده‌دم زندگی قوم ایرانی از افق تاریک وابهام آمیز تاریخ بشر می دمد وایرانیان نخستین بنابراخبار مذهبی اوستادر«ایران ویج»‌که مهد اصلی نژاد آریایی وسرچشمه‌فرهنگ ومدنیت ایرانی است ،مستقر می شوند

          انسان درمنظومه های حماسی زبان فارسی ،به ویژه درشاهکاری که فردوسی به رشته نظم کشیده است ،مقامی بس رفیع ووالا دارد. درشاهنامه ، آدمی ، تنها موجودی است ازمیان آفریده های خداوند عالم که دارای روح آسمانی و نیروی اراده وخرد بوده ،رتبه اش از طبیعت وسپهر بلند ، برتر است واز او به عنوان نخستین فطرت و پسین شمار » یاد شده است

زراه خرد بنگری اندکـــــــی                 که مردم به معنی چه باشد یکی

پذیرنده ی  هــوش ورای وخــرد                 مر او را دد ودام فرمان بـرد

ترا از دوگیتی برآورده انـــــد                 به چندین میانجی بپرورده انـد

نخستین فطرت ،‌پسین شمـــــــار                 تویی خویشتن را به‌بازی مـدار

          از ابعاد اصلی روحیات این قهرمانان ،آرمانی گرایی است که خود انگیزه‌اصلی حرکت وکوشش آنان درجهت تعالی اخلاقی وجلال انسانی است واز این رونبرد ایشان درواقع « نبرد میان خوبی وبدی است که از آئین مزدایی مایه می گیرد. چنانکه در دوره‌اساطیری و پهلوانی شاهنامه ، یعنی تا پایان دورهکیانیان ،این نبرد به نحو روشن ومداوم ،بدین ترتیب دنبال می‌شود که نخست ، جنگ طهمورث با دیوان است ،سپس جنگ فریدون وکاوه ی آهنگر با ضحاک که پادشاهی دوهزار ساله‌اوایران را در بیداد و ظلمت فروبرده است، از آن به بعد،نبرد بین خوبی وبدی به صورت جنگ های کین خواهی درمی‌گیرد

          هدف شعرای حماسه سرای ما ،به ویژه فردوسی ،از نظم داستانهای حماسی وتوصیف وبزرگداشت این قهرمانان ،تجسم وارائه ی انسان های برتری است که به کمک نیروی بدنی وسجایای اخلاقی خود رهایی بخش ایران وایرانیان از آفات دشمنان اهرمن خوی وزمینه ساز پیشرفت هموطنان خویش به سوی کمال وبزرگی هستند .[3]


زن در اساطیر کهن :

به نام خداوند جان وخرد                       کزین برتر اندیشه برنگذرد

          مزدا یعنی خدای خرد ،بی جهت نیست که فردوسی در آ‌غاز سخنانش چنین گفته است . ما بخاطر توجه خاصی که فردوسی به شخصیتهای اساطیری در دوران زرتشتیان دارد وبا توجه به اینکه تحقیق درباره‌زنان شاهنامه است لازم می دانیم که شمه ای از وضعیت زن درروزگاری که ایرانیان زرتشتی بودند،درآغاز بیاوریم . درایران باستان مقام زن بسیار والا بود وزن دربسیاری از شئونات زندگی با مردهمکاری می کرد . بنا برنوشته کتاب نیرنگستان پهلوی،زنان می توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی با مردان شرکت کنند،یاخود به تنهایی به اینگونه کارها بپردازند.زنان حتی می توانستند در اوقات معینی به پاسداری آتش مقدس پردخته وطبق کتاب مادگان هزار دادستان به شغل وکالت وقضاوت مشغول گردند درفروردین یشت و دیگر یشت ها و همچنین شاهنامه ودیگر حماسه های باستانی این سرزمین ،اسامی بسیاری از زنان نامدار وپهلوان ومیهن پرست ودیندار که با کارهای مفید ونیکشان درگروه زنده‌روانان جاوید ،درآمدند ـ نامبرده شده وبرروان فرهمند آنان درود فرستاده می شود . زنان درایران باستان حتی به مقام شاهی نیز رسیده اند . در اوستاهرجا از روان مردان پاک وپرهیزکار سخنی درمیان است بلافاصله روان چنین زنانی را نیز بیاد آورده وبه روانشان درود می فرستند . در یسنای چهل و دو ، بندده می فرماید :«ای اهرامزدا از میان مردان و زنان آن که به بهترین وجه سپاس ترا بجا می آورد، تو خود به درستی آنرا خواهی دانست . به چنین مردان و زنان بی‌ریا بخشش نیک‌‌منشی عطا فرما .»

          باز در کتاب بندهش درباره زن آمده که : « درروز نخست هورمزد به زن فرمود ای زن ترا آفریده ام تا مردان پارسا وپهلوان به وجود آوری ودرآغوش پرمهر خود پرورش دهی تا به یاری آنان ریشه‌ی نادرستی وناپاکی ازجهان برافتد.» شادروان فردوسی طوسی درباره‌این هنر بزرگ زن می‌فرماید

          زنان را همین بس بود یک هنر                نشینند وزایند شیران نر

روز زن

[1]-تاریخ ادبیات ایران ، دکتر ذبیح اله صفا

[2]-حماسه در راز و رمز ملی ، محمد مختاری

[3]-انسان آرمانی و کامل در ادبیات حماسی ، حسین رزمجو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حسن و قبح عقلى تحت word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حسن و قبح عقلى تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حسن و قبح عقلى تحت word

حسن و قبح عقلى  
تعریف حسن و قبح  
معانى حسن و قبح  
تعریف حسن و قبح از نظر خواجه‏ نصیرالدین طوسى  
تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى  
مصلحت و مفسده:  
اقسام حسن و قبیح:  
حالات و اقسام مختلف ارتکاب‏قبیح ازنظر خواجه نصیرالدین طوسى  
مقصود از ذاتى بودن حسن و قبح‏ چیست؟  
ویژگى هاى حسن و قبح ذاتى چیست؟  
نظر امامیه و پیروانشان از جمله معتزله  
نظر اشاعره در مورد حسن و قبح  
وضع سه معنى براى حسن و قبح‏از طرف یکى از اشاعره  
رد نظریه اشاعره و اثبات آن از نظرعدلیه  
اثبات حسن و قبح عقلى قبل از شرعى  
سنخ قضایاى حسن و قبح در دیدگاه محققان اسلامى  
نقل سخنان صاحبان نظریه  
الف. سخن مرحوم مظفر  
ب. کلام ابن سینا رحمه‏الله  
ج. کلام محقق اصفهانى رحمه‏الله  
مراد قایلان به نظریه‏ى دوم  
احتمال اول:  
بررسى احتمال اول:  
احتمال دوم:  
بررسى احتمال دوم:  
احتمال سوم:  
بررسى احتمال سوم:  
احتمال چهارم:  
بررسى احتمال چهارم:  
احتمال پنجم:  
بررسى احتمال پنجم:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله حسن و قبح عقلى تحت word

 1) مشکور – محمدجواد : سیر کلام در فرق‏اسلام، تهران ، شرق، 1368 ه.ش، چاپ اول ،ص

2) همان منبع، ص

3) طیب – سید عبدالحسین: کلم الطیب درتقریر عقاید اسلام، تهران، بنیاد فرهنگ‏اسلامى حاج محمد حسین کوشاپور، 1352 ه.ش، ص

4) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع ، ص‏102-

5) طوسى – خواجه نصیر الدین: کشف المراددر شرح تجرید الاعتقاد، ترجمه و شرح‏ابوالحسن شعرانى، تهران ، اسلامیه ، چاپ‏ششم ، 1370 ه. ش ، ص

6) فیاض لاهیجى – ملا عبدالرزاق : گوهرمراد، تحقیق و تصحیح زین‏العابدین قربانى‏لاهیجى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامى، 1372 ه.ش، چاپ اول،ص‏

7) سبحانى – جعفر : حسن و قبح عقلى یاپایه‏هاى اخلاق جاویدان، تهران، مؤسسه‏مطالعات و تحقیقات فرهنگى ، 1370 ه.ش ،چاپ دوم، ص 23-

8) علامه حلى : نهج‏الحق و کشف الصدق،تعلیق عین الله الحسنى الامورى ، قم،دارالهجره، 1407 ه. ق، چاپ اول ، ص

9) مطهرى – مرتضى : عدل الهى ، تهران وقم ، صدرا، 1374 ه.ش ، ص

10) طیب – سید عبدالحسین: همان‏منبع ، ص

11) مقداد فاضل: شرح باب الحادى عشر،ترجمه على اصغر حلمى ، تهران، اساطیر،چاپ اول ، 1373 ه.ش، ص

12) مرعشى شوشترى – سیدمحمود: مسلک‏امامیه در اصول عقاید، دفتر انتشارات اسلامى‏وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم(بى‏جا); چاپ اول ، 1369 ه.ش، ص 35-

13) علامه حلى: همان منبع ، ص

14) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع ، ص‏

15) حلبى – اصغر: همان منبع ، ص 126;لاهیجى – ملاعبدالرزاق: همان منبع، ص

16) مبانى عقیدتى اسلامى ، مرکز نشردانشگاهى ، تهران 1366 ه.ش ، چاپ ششم،ص

17) لاهیجى – ملا عبدالرزاق : همان منبع، ص‏

18) طوسى – خواجه نصیرالدین: همان منبع،ص 424-

19) علم الهدى – سیدعلى : معاد و عدل یامراحل نهایى بشر، قم، دفتر نشر انتشارات‏اسلامى، 1372 ه.ش ، چاپ دوم، ص 31-

20) همان منبع ، ص

21) طیب – سید عبدالحسین: همان منبع، ص‏

22) طوسى – خواجه نصیرالدین: همان منبع ،ص 424 ; علامه حلى : همان منبع، ص

23) طیب – سید عبدالحسین: همان‏منبع، ص

24) مطهرى مرتضى: همان منبع، ص 20-

25 محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج‏1، ص

حسن و قبح عقلى

مساله حسن و قبح ذاتى و عقلى ازبحثهاى مهم و ارزشمندى است که براى‏خود پایگاهى در علومى همچون علم کلام،علم اخلاق و علم اصول دارد. این مساله ازمسائل مهم و زیر بنایى علم کلام است که‏در عین حال مى‏توان از آن در پاره‏اى ازعلوم بهره گرفت و به عنوان اصل موضوعى‏و قاعده ثابت‏شده در علم کلام، از آن‏استفاده برد مانند علم اخلاق و علم اصول

بطور کلى اصولى که اختلاف محیط وتمدن و گوناگونى عادات و تقالید،خدشه‏اى بر آن وارد نسازد و از دوام وثبات آن نکاهد، از این مساله سرچشمه‏مى‏گیرد; به تعبیر دیگر اگر یک اصل‏اخلاقى زیباست، همواره زیباست و اگرزشت است تا ابد زشت است

بدون اعتقاد به حسن و قبح عقلى وذاتى ارزشهاى اخلاقى نسبى مى‏شوند واندیشه ثبات و دوام در آن خیالى بیش‏نخواهد بود

آنچه در این مختصر نگارنده را به طرح‏این موضوع و مساله برانگیخت، زیربنایى‏بودن مساله تحسین و تقبیح عقلى نسبت‏به‏بسیارى از مسائل کلامى بود که امید است‏مورد توجه محققان و جویندگان این مساله‏واقع شود

تعریف حسن و قبح

تعاریف زیادى براى حسن و قبح ارائه ‏شده است، اما به نظر مى‏رسد تعریف زیربراى آن مناسبتر باشد

هر فعل اختیارى که تصور شود، به یکى‏از دو صفت‏حسن یا قبیح، متصف مى‏گردد;یعنى هم فعل است و هم صفتى زاید دارد،که‏نیک است‏یا بد; و فعل حسن یا نیکو آن‏است که از نظر شرع کیفر و عقاب ندارد وفاعل آن از نظر عقلى مذمت نمى‏شود

این نوع فعل نیز چهار قسم است :واجب، مستحب، مکروه و مباح

فعل قبیح یا بد آن است که مرتکب آن‏مذمت و ملامت‏شود و سزاوار جزاى بدگردد و جزاى بدى چون از حق صادر شود،آن را عقاب خوانند، و فعل قبیح یک قسم‏است و آن حرام مى‏باشد

شک نیست که هر عاقلى که به مرتبه‏رشد و تشخیص رسیده باشد حکم به بدى‏ظلم و قبح آن، و حسن و خوبى عدل مى‏کند;خواه آن عاقل مسلمان و در زمره اهل‏اسلام و از اهل شرایع باشد یعنى دین‏به او رسیده باشد، و خواه بر فرض،هرگز نام اسلام را نشنیده و حتى ازکسانى باشد که دین به‏او نرسیده‏است

معانى حسن و قبح

حسن و قبح به سه معنى به کارمى‏رود

الف – هر صفت کمالى را حسن وهر صفت نقصى را قبیح گویند; مانندعلم و جهل

ب – هر چه ملایم و سازگار با طبع‏باشد حسن است; مانند لذائذ. ومنافى و ناسازگار با طبع را قبیح نامند;مانند آلام

ج – هر فعلى را که فاعل مختار آن‏مستحق مدح و ستایش در دنیا ومستحق ثواب در آخرت باشد، حسن‏گویند و هر فعلى را که فاعل مختار آن‏مستحق مذمت و نکوهش در دنیا ومستحق عذاب در آخرت باشد، قبیح‏نامند

تعریف حسن و قبح از نظر خواجه‏ نصیرالدین طوسى

کارها منقسم به حسن و قبیح یعنى‏خوب و بد و زیبا و زشت مى‏شود.زیبایى و زشتى را معانى گوناگونى‏است: یکى آنکه، کارى یا چیزى‏سازگار با خوبى و ناسازگار با بدى‏باشد، دیگر آنکه کار یا چیز کاملى‏توصیف به خوبى و چیز ناقصى‏توصیف به زشتى شود. در اینجا مراداین دو معنا نیست، بلکه مراد آن خوبى‏کردار است که عامل آن سزاوارنکوهش‏و عقاب نباشد و بدى است که‏عامل‏آن سزاوار نکوهش‏و عقاب‏باشد

در نزد اهل سنت و جماعت هیچ‏چیزى از افعال جز به حکم شرع حسن‏و قبیح نیست. (1) بطورى که گفته‏اند: ” الحسن ماحسنه الشارع و القبح ما قبحه الشارع “

تعریف حسن و قبح از نظر تفتازانى

حسن و نیکو بودن افعال، کارهاى‏ستوده این جهان است که در آن جهان‏موجب ثواب آخرت گردد. قبیح وزشت، کارهاى ناستوده و نکوهیده‏اى‏هستند در این جهان، که موجب عقاب‏در آخرت مى‏شوند. در نتیجه کارهاى‏نیکو و حسن به رضاى خداى تعالى‏است و افعال قبیح و زشت، به رضاى‏او نیست و موجب ناخشنودى اومى‏باشد. (2)

مصلحت و مفسده

براى روشن‏تر شدن مبحث‏حسن‏و قبح و بررسى نظریات مختلف دراین زمینه و به دلیل اینکه در نظربسیارى، حسن و قبح افعال دایر مدارمصالح و مفاسد است، به توضیح این‏دو مى‏پردازیم

مصلحت و مفسده عبارت است ازفواید یا ضررهایى که بر فعل مترتب‏مى‏شود که از آن به علت غایى تعبیرمى‏کنند و در تصور، مقدم و در وجود،مؤخر است; مثلا فایده‏اى که برساختن تخت‏یا صندلى مترتب‏مى‏شود و عبارت از نشستن روى آن‏مى‏باشد، مصلحت این فعل است وتصور آن بر فعل مقدم است; زیرا نجاراول فایده آن را در نظر مى‏گیرد وسپس به ساختن آن اقدام مى‏کند ولى‏وجود آن بعد از فعل محقق مى‏شودزیرا پس از آنکه ساخته شد بر روى آن‏مى‏نشیند. (3)

اقسام حسن و قبیح

حسن و قبیح را به چند وجه‏مى‏توان تقسیم نمود

وجه اول – فعل حسن اگر داراى‏مصلحت و خالى از مفسده باشد،حسن صرف است و اگر مصلحت آن‏بر مفسده‏اش اقوى باشد، حسن مطلق‏است. فعل قبیح نیز اگر داراى مفسده وخالى از مصلحت‏باشد، قبیح صرف واگر مفسده‏اش بیش از مصلحتش‏باشد، قبیح مطلق است

وجه دوم فعل حسن هرگاه داراى‏مصلحت ملزمه باشد، واجب است; به‏این معنى که فواید دنیوى یا اخروى رامتضمن باشد که موجب لزوم آن گرددو ترکش باعث ضرر و خسران در این‏جهان و جهان دیگر باشد مانندواجبات عقلى چون استعمال دوا براى‏مریض و واجبات شرعى چون نماز وروزه، و هرگاه داراى مصلحت راجح‏و غیر ملزم باشد مندوب و مستحب‏است‏به این معنى که فعلش داراى‏رجحان باشد ولى ترکش مشتمل برضررى که وجوب آن را ایجاب کند،نباشد نظیر مستحبات شرعى

فعل قبیح: حرام است اگر داراى‏مفسده ملزمه باشد یعنى داراى ضرردنیوى یا اخروى یا هر دو باشد به‏حدى که موجب لزوم ترک آن شود;مانند محرمات عقلى و شرعى چون‏قتل نفس و زنا

مکروه است اگر داراى مفسده غیرملزمه باشد یعنى ترکش رجحان داشته‏باشد ولى فعلش شامل ضررى که‏موجب حرمت آن شود نباشد مانندمکروهات شرعى

مباح فعلى است که به جا آوردن آن‏و ترکش یکسان باشد و فاضل مقدادآن را در زمره فعل حسن شمرده ولى‏ظاهرا این طور نیست زیرا نفس مباح‏خالى از هرگونه مصلحت دنیوى واخروى است و اگر قبیحش نگویندحسن هم نخواهند نامید و علت اینکه‏فاضل مقداد مباح را از افراد حسن‏شمرده این است که ملاک حسن و قبح‏را تنفر یا عدم تنفر عقل از آنچه بر فعل‏مترتب است دانسته و چون مفسده‏اى‏که موجب تنفر عقل باشد بر فعل مباح‏مترتب نیست، لذا آن را از افراد حسن‏محسوب نموده است، ولى مجرد تنفرعقل براى فعل حسن فعل کافى‏نیست، بلکه تمایل هم لازم دارد وتحقیق در این مقام این است که هرفعلى در صورت تحقق یافتن سه امر، حسن خواهد بود

اول – داراى مصلحت ملزمه یاراجحه باشد

دوم فاعل با انگیزه و قصد آن‏مصلحت را به جا آورد; زیرا اگر به‏قصد ترتب آن مصلحت را به جانیاورد، حسن نخواهد بود اگر چه آن‏مصلحت‏بر وى مترتب شود; مثل زدن‏یتیم که اگر به قصد تادیب باشد، حسن‏و اگر به‏قصد ظلم باشد، قبیح است ولواینکه تادیب هم بر آن مترتب شود

سوم فاعل، مختار باشد; بنابراین‏اگر از روى قهر یا جبر به جا آورد،حسن نمى‏باشد ولو مصالحى نیز بر آن‏مترتب شود. (4)

حالات و اقسام مختلف ارتکاب‏قبیح ازنظر خواجه نصیرالدین طوسى

کار قبیح یا زشت از سه قسم خالى‏نیست

اول – شخص خود را ملزم نکرده‏است که مردى پارسا و نیکو کار باشدو باک از آن ندارد که وى را ملامت‏یامذمت کنند، یا در کیفر کار زشت‏خویش شکنجه و عذاب ببیند

دوم – نداند کارى زشت و قبیح‏است و نادانسته مرتکب شود

سوم – حاجت، او را به کار زشت وادارد و در خداى تعالى هیچ یک از این‏سه احتمال نیست

در طریقه فلاسفه و حکما خداوندتعالى عین وجود است و وجود عین‏خیر است و شر عدم است و آنچه‏خداى مى‏دهد وجود است; پس ازفاعل خیر جز نکویى ناید و هر عملى‏که شر و قبیح پنداریم چون درست‏بنگریم متضمن خیر و مصلحتى است‏و نیز گفته‏اند آنچه را ما شر و قبیح‏پنداریم مقصود بالعرض است‏یعنى‏شر را براى خیرى که از آن بهتر وبیشتر است انجام مى‏دهند; چون ترک‏کردن نفع کثیر براى شر قلیل، شر کثیراست و هرچه نیکو باشد خداوندتعالى به خوبى آن عالم است و آن راایجاد خواهد کرد و ترک ایجاد آن بخل‏و ظلم است. (5)

مقصود از ذاتى بودن حسن و قبح‏چیست؟

مقصود از ذاتى در عنوان مساله‏همان عقلى است، یعنى خود در درک‏حسن و قبح بدون استمداد از خارج‏حسن و قبح افعالى را درک کند ومقصود این است که حسن و نیکو وقبیح و زشت‏به خودى خود نیکو وزشت است; خواه آن که شرع به آن‏حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانندنیکى ، راستى، بدى و دروغ

عقل در ادراک این امور استقلال‏دارد و به تنهایى و قبل از اینکه از شرع‏چیزى به او رسیده باشد، قادر به درک‏و تشخیص آنهاست; از این رو حسن وقبح ذاتى به نام حسن و قبح عقلى نیزخوانده مى‏شود و از آن تعبیر به‏مستقلات عقلیه مى‏شود. جمیع ذوى‏العقول از کافه طوایف، خواه امم‏متشرعه و ارباب ملل و خواه قائلان به‏نفى شرایع در حسن عدل و قبح ظلم،به این معنى که ذکر شد معترفند و آن‏را قبول دارند و از احدى در هیچ‏عهدى منقول نشده که متصف به عقل‏متعارف باشد، و معنى عدل را بداند ومع ذلک عدل را قبیح بشمارد، یا حسن‏نداند و همچنین ظلم را حسن بداند یاقبیح نداند. (6)

ویژگى هاى حسن و قبح ذاتى چیست؟

ویژگى حسن و قبح ذاتى عبارت است از

1- خرد در حکم خود مستقل وباصطلاح خودکفاست

2- خرد در حکم خود بى‏نیاز ازتعلیل خارج از ارکان قضیه است و تنهادرک موضوع (عدل) و محمول(حسن) و نسبت (که از مقایسه آن بانفس والا سرچشمه مى‏گیرد) کافى دراذعان به نسبت است و شان این نوع‏قضایاى عقل عملى شان قضایاى اولیه‏در عقل نظرى است; مانند “کل از جزءبزرگتر است”. (7)

نظر امامیه و پیروانشان از جمله معتزله

امامیه و معتزله که در کتب کلامى‏به “عدلیه” تعبیر مى‏شوند، معتقدندحسن و قبح افعال ، عقلى است وافعالى هستند که حسن و قبحشان به‏ضرورت عقل، مشخص و معلوم‏است; مانند علم ما به حسن و خوبى‏صدق نافع و قبح و بدى دروغ مضر که‏هیچ عاقلى در این مورد شکى ندارد

و نیز افعالى هستند که حسن و قبح‏آنها اعتبارى است; مانند قبح صدق‏مضر و حسن دروغ نافع و نیز افعالى که‏عقل از علم به حسن و قبحشان عاجزاست که در این صورت به وسیله شرع‏براى عقل روشن مى‏شود مانندعبادات. (8)

امامیه و معتزله مى‏گویند: شارع به‏حسن و قبح افعال حکم بکند یا نکند،عقل حسن و قبح ذاتى آنها را درک‏مى‏کند. معتزله بشدت طرفدار حسن‏و قبح ذاتى عقلى شدند و مساله‏مستقلات عقلیه را طرح کردند و گفتندما بالبداهه درک مى‏کنیم که افعال ذاتامتفاوتند و بالبداهه درک مى‏کنیم که‏عقول ما بدون اینکه نیازى به ارشادشرع داشته باشد، این حقایق مسلم رادرک مى‏کند. (9)

و چون این حکم در سرشت آدمى‏نهفته است وقتى به شخصى مى‏گوییم”اگر راست‏بگویى یک دینار مى‏گیرى‏و اگر دروغ نیز بگویى باز یک دینارمى‏گیرى و این امر نسبت‏به او یکسان‏باشد، او به مجرد عقل خود به راستى‏میل مى‏کند. (10) همچنین عدلیه مى‏گویند: افعالى‏که از طرف شارع نسبت‏به‏آنها امر یانهى وارد شده‏از سه قسم خارج‏نیست

اول – مستقلات عقلیه، یعنى افعالى‏که عقل مستقلا حسن یا قبح آنها رادرک مى‏کند اگر چه از سوى شرع‏حکمى درباره آنها نرسیده باشد مانندحسن احسان و قبح ظلم

دوم امورى هستند که عقل پس ازبیان شرع حسن یا قبح آنها را درک‏مى‏کند مانند قبح ربا

سوم امور تعبدى، که کاشف‏حسن و قبح آنها امر یا نهى شارع است‏مانند حسن روزه آخر ماه رمضان وقبح روزه اول ماه شوال. (11) از نظر آنها بطور کلى کارها داراى‏حسن یا قبح است; مثلا راستى، امانت‏و احسان، نیکو و بایستنى است ودروغ و خیانت، زشت و نبایستنى‏است و فاعل قادر این افعال به خاطرانجام حسن در نزد عرف مستحق مدح‏و در نزد خدا مستحق ثواب باشد و به‏خاطر انجام قبیح در نزد عرف مستحق‏مذمت و نکوهش و در نزد خدامستحق عقاب باشد

و فعل را فى نفسه قطع نظر از واردشدن به شرع، جهت‏حسنى و جهت‏قبحى مى‏باشد که موجب مدح و ثواب‏و مذمت و عقاب مى‏گردد و آن جهت‏را گاه هست که به بدیهیه عقل ، همه‏کس او را مى‏داند، مانند نیکى راست‏گفتن که نفع رساند و قباحت و بدى‏دروغ گفتنى که ضرر رساند و گاه‏هست که آن جهت‏به فکر معلوم‏مى‏شود; مانند راستى که به کسى‏ضرر رساند مثل سخن‏چینى کردن که‏باعث دشمنى مردم مى‏شود، یادروغى که نفع رساند، مثل دروغى که‏براى اصلاح میان دو کس باشد; پس‏در مورد اول راست گفتن قبیح است ودر مورد دوم دروغ گفتن نیکو و خیراست ولیکن قبح آنها در اول و حسن‏آنها در ثانى بعد از نظر و فکر معلوم‏مى‏شود، و گاه هست که عقول مردم ازفهم آنها عاجز است، لیکن بعد ازورود از شرع حسن و قبح آنها رامى‏دانند. (12)

نظر اشاعره در مورد حسن و قبح

اشاعره قایلند به اینکه حسن وقبحها شرعى هستند و عقل اصلاحکم به حسن یا قبح افعال نمى‏تواندبکند بلکه حکم آنها به عهده شرع‏است و آنچه را که آن(شرع)، حسن‏شمارد، حسن و آنچه را که قبیح‏شمارد، قبیح است. (13) آنها معتقدند که تمام افعال در نظرعقل یکسان است و بکلى حسن و قبح‏عقلى و مصلحت و مفسده را انکارمى‏نمایند و مى‏گویند اگر مثلا شرع به‏ظلم و اسائه و کذب، امر و از عدل وصدق و احسان، نهى کرده بود آنها راحسن و اینها را قبیح مى‏دانستیم. (14) متکلمان در معناى سوم حسن وقبح که عبارت بود از ستایش براى کارنیک در این دنیا و ثواب براى آن درآخرت و مذمت و نکوهش براى کارقبیح و زشت در این دنیا و عذاب وعقاب براى آن در آخرت اختلاف‏کرده‏اند و اشاعره نیز از جمله مخالفان‏هستند و مى‏گویند در عقل چیزى که برحسن و قبح این معنى دلالت کندنیست‏بلکه دلالت‏شرعى است وآنچه را که شرع تحسین کند و نیکوبشمارد، پسندیده و هر آنچه را که‏تقبیح کند و ناپسندیده انگارد، آن چیزیا کار ناپسندیده است و در نفس الامرهیچ چیز حسن یا قبیح نیست. (15) بطور کلى اشاعره حسن و قبح راامورى نسبى و تابع شرایط خاص‏محیط و زمان و تحت تاثیر یک سلسله‏عوامل از قبیل تقلید و تلقین دانسته، ونیز عقل را در ادراک حسن و قبح تابع‏راهنمایى شرع مى‏دانند. (16)

وضع سه معنى براى حسن و قبح‏از طرف یکى از اشاعره

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پايان نامه حافظ، قرآن و چهارده روايت تحت word دارای 77 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پايان نامه حافظ، قرآن و چهارده روايت تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه حافظ، قرآن و چهارده روايت تحت word

حافظ؛ قرآن و چهارده روایت  
زبان و کارکرد فرهنگی ارتباطی  
صنایع یا آرایه‏ هاى ادبى  
اشاره  
تلمیح  
تضمین  
حل یا تحلیل  
اقتباس  
تفاوت اقتباس و تلمیح  
تمثیل  
قرآن و سخن سرایان  
رودکى  
فردوسى  
ناصر خسرو  
سنایى عزنوى  
خاقانى  
مولانا  
سعدى  
حافظ  
امثال قرآنى  
واژگان فارسى در قرآن  
- اجمال بعد از تفصیل  
میستیک و گنوستیک  
نسبت میان وجود و موجود  
تاسیس تاریخ  
ایدئولوژی و عمل  
هرمنوتیک و فهم معنا  
ذکر و فکر اختیاری  
بهترین ماجرای هستی  
خاک آفرینش  
خاک تربت  
خاک شرف یافته  
خاک سرزمین  
دستگیر نایل  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پايان نامه حافظ، قرآن و چهارده روايت تحت word

1-حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی،ج1،ص

2-ذهن و زبان حافظ، بهاءالدین خرمشاهی،ص

3-تاثیر قرآن وحدیث در ادبیات فارسی، علی اصغر حلبی،ص

4-شولای رمضان بر جان و زبان حافظ، محمد قراگوزلو، روزنامه همشهری

حافظ؛ قرآن و چهارده روایت

در فرهنگ بشری هیچ خط از خطوط وابسته به زبانهای معروف نیست که نشان دهنده ی تلفظ کامل فصحای آن زبان باشد. پدید آمدن لهجه ها و گویش ها در درون هر زبان هر امری طبیعی و ناگزیر است. از سوی دیگر، خطها در جنب کاستی ها، کژی هایی هم دارند، یعنی امکان تصحیف نویسی. در خط عربی – فارسی چندین حرف یا گروه حرف هست که تفاوتشان با یکدیگر فقط در نقطه است و در قدیم تا قرنها این نقطه ها را کتابت در نمی آوردند. بعدها هم که رعایت آنها شایع شد، همچنان امکان تصحیف نویسی و تصحیف خوانی وجود داشت، و همچنان وجود دارد. به این دلایل و دلایلی که بعداً گفته خواهد شد، اختلاف قرائات در هر متنی، به ویژه متون کهن پیش می آید

در همین دیوان حافظ اختلاف قرائات فراوانی رخ داده است. حتی اگر نسخه ی اصلی از دیوان حافظ به خط خود او در دست بود، باز هم این اختلافات پیش می آمد. مگر آنکه هرگز از روی آن استنساخی نکرده باشند و نکنند و فقط همان متن واحد را، آن هم به طریق چاپ عکسی کاملاً روشن و خوانا به طبع برسانند. در این صورت هم فقط یکی از علل اختلاف آفرین، یعنی دخالت نسخه نویسان حذف می شد، ولی بقیه ی علل به قوت خود باقی بود و پدید آمدن اختلاف قرائت و طرز خواندن و وصل و فصل اجزای جمله و نظایر آن ناگزیر بود. بعضی از معروفترین اختلاف قرائات شعر حافظ – که فرآورده ی طبیعت و تفاوت زبان و خط و تصحیحات و تجدید نظرهای خود او و تصحیفات نسخه نویسان و علل و عوامل دیگر، از جمله دخالت دقت یا بی دقتی و ذوق یا بی ذوق مصححان و طابعان – است از این قرار است

ورخود / ارخود / گر خود + می دهد هر کسش افسونی / می دمد… + طفلِ یکشبه / طفل، یکشبه؛ سپهرِ بر شده پرویز نیست / سپهر، بر شده پرویز نیست + کشتی شکستگان / کشتی نشستگان + عَبوس زهد / عُبوس زهد (قرائت شاذّ) + به وجه خمار بنشیند / خمار ننشیند + زین بخت / زین بحث + مهیّا / مهنّا + آن تحمل که تو دیدی / آن تجمل که تو دیدی + بخور، دریغ مخور/ مخور دریغ و بخور + از سر فکر / از سر مکر + شیخ خام / شیخ جام + بخروشم از وی / نخروشم از وی + بادپیما / باده پیما + پیرانه سر مکن هنری / پیرانه سر بکن هنری + به هوس ننشینی / به هوس بنشینی + به آبی فلکت دست بگیرد / بی ادبیست + بدین قصه اش / بدین وُصله اش + صلاحِ کار / صلاحکار (قرائت شاذ)؛ در باب / دُریاب + گل نسرین / گل و نسرین + شکر ایزد / شکر آنرا + همه ساله / همه ی سال و دهها نظیر اینها

 در قرآن مجید نیز همین مسأله، حتی به طر عمیقتر و سیعتر، پیش آمده است. همه ی قرآن شناسان و مورخان قرآن اتفاق نظر دارند که قرآن در عهد رسول اکرم(ص) و با نظارت همه جانبه ی ایشان نوشته و در چندین نسخه جمع شده بود، ولی مدوّن بین الدّفـَتین، مانند یک کتاب عادی نبود. حتی اتفاق نظر – ولی در درجه ی کمتری – هست که ترتیب توالی سوره ها را نیز از آغاز تا پایان، یا در مورد اکثر سوره های قرآن، خود حضرت رسول (ص) تعیین کرده بود. علت آنکه در حیات پیامبر(ص) قرآن به تدوین نهایی نرسید این بود که تا آخرین سال، باب وحی گشوده بود، و علاوه بر آن گاه گاه از طریق وحی به پیامبر(ص) گفته می شد که جای آیاتی را جابجا کند. لذا امکان نداشت و پیامبر(ص) مأذون نبودن که قرآن را به شکل نهائی مدون کنند. به ویژه که شمار حافظان قرآن و اعتماد بر حفظ آنان بسیار بود. در عهد ابوبکر، علی المشهور بر اثر تکانی که بر اثر شهید شدن عده ی کثیری از قرّاء و حافظان قرآن در جنگ با مرتدان و مدعیان نبوت پیش آمد، به اهمیت تدوین قرآن پی بردند و زید بن ثابت یکی از جدی ترین و قدیمی ترین کاتبان وحی را مأمور تهیه ی مقدمات این امر حیاتی کردند. او بر مبنای همه ی نوشته های کاتبان وحی و گرفتن دو شاهد از حافظان قرآن بر هر آیه ی مکتوب، این امر سترگ را آغاز کرد که در عهد خلافت عمر هم، به ویژه با پیگیری او و نیز ترتیب دادن هیأتی از کاتبان و حافظان وحی برای مشورت با زید، جمع و کتابت و تدوین قرآن ادامه یافت

 علل عمده ی اختلاف قرائات چند امر بود از جمله: 1) اختلاف لهجات. چنان که مثلاً تمیمی ها به جای «حتّی حین»، «عتّی عین» می گفتند؛ 2) نبودن اِعراب در خط عربی و مصاحف امام؛ تا عهد علی بن ابی طالب(ع) که به رهنمود ایشان و به پیگیری ابوالاسود دؤلی اقدامات اولیه ای صورت گرفت ولی کمال و تکمیل ان دو سه قرن به طول انجامید؛ 3) نبودن اعجام یا نقطه و نشان حروف. برای رفع این نقیصه در اواخر قرن اول، در عهد حجاج بن یوسف، کوششهائی به میان آمد ولی کمال و تکمیل آن نیز تا آخر قرن سوم طول کشید؛ 4) اجتهادات فردی صحابه و قاریان و به طور کلی قرآن شناسان که هر یک استنباط نحوی و معنایی و تفسیری خاصی از یک آیه و کلمات آن داشتند؛ 5) دور شدن یا دور بودن از عهد اول اسلام و مهد اول اسلام – مکه و مدینه؛ 6) نبودن علائم سجاوندی و وقف و ابتدا و هر گونه فصل و وصلی که بعدها علم قرائت و تجوید عهده دار تدارک آن شد. نمونه ی معروفی که از این کمبود زاده شده و اختلاف نظر کلامی دامنه دار و دراز آهنگی در میان فریقین پدید آورده، وقف یاعدم وقف در کلمه ی «الله» و «العلم» در آیه ی هفتم سوره ی ال عمران است: ; و ما یعلم تأویله الاّ الله [ ] و الراسخون فی العلم [ ] یقولون آمنّا به کلٌّ من عند ربنا؛ که طبق علامات وقفی که در تمامی یا اکثریت قرآنهای خطی و چاپی آمده، پس از «الله» و «وقف لازم» تجویز شده است. ولی بعضی، و بلکه بسیاری از مفسران شیعه این وقف را نه در آنجا، بلکه پس از کلمه ی «العلم» لازم می دانند. این تفاوت در وقف، یا به تعبیر امروز در نقطه گذاری، باعث تفاوت معنایی عمیقی می شود. چه در صورت اول و وقف پس از «الله»، معنای آیه این می شود که تأویل آیات متشابهه را فقط خداوند می داند؛ و راسخان در علم سر تسلیم و ایمان و اذعان فرود می آوردند. و در صورت دوم «الراسخون فی العلم» عطف به «الله» می شود، و چنین معنا می دهد که آنان نیز تأویل آیات متشابهه را می دانند

 اختلاف قرائات در سراسر قرآن مجید، طبق کتاب التیسیر فی القراءات السبع، تألیف ابوعمر و عثمان بن سعید دانی ( 372-444ق)، که از معتبرترین و کهن ترین منابع ثبت قرائات هفتگانه و روایان چهارده گانه است، در حدود 1100 مورد، از مهم و غیرمهم است و بیشتر از دو سوم از آنها به ادغام یا اظهار یا حاضر / غایب خواند  صیغه ی مضارع ( به اختلاف «یـ» و «تـ» بر سر فعل مضارع) مربوط می شود

 حال باید دید مراد از چهارده روایت چیست؟ از قرّاء سبعه عده ی کثیری نقل کرده اند، ولی قران شناسان و قرائت شناسان بعدی، روایت دو تن از راویان هر قاری را که از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آموزش نزد قاریان یا مقریان هفتگانه، دقیقتر و پذیرفتنی تر بوده است، به اصطلاح استاندارد کرده اند، لذا چهارده روایت پدید آمده است. در اینجا اسامی قاریان هفتگانه و راویان چهارده گانه ی آنها را – که صاحبان چهارده روایت اند نقل می کنیم

 1) عبدالله بن عامر دمشقی (متوفای 118 ق). راوی اول او: هشام بن عمار (153-245ق)؛ راوی دوم او: ابن ذَکْوان، عبدالله بن احمد (173-242ق)

 2) عبدالله بن کثیر مکی (45-120ق). راوی اول: البَزّی، احمد بن محمد (170-ح 243ق)؛ راوی دوم: ابوعمر محمد بن عبدالرحمن ملقب به قُنْبُل  (195-291ق)

 3) عاصم بن ابی النَّجود (76-128ق). راوی اول: حفص بن سلیمان (90- ح 180ق)؛ راوی دوم: شعبه بن عیّاش (95-194ق)

 4) زَبّان بن علاء = ابوعمر و بصری (ح 68-154ق). راوی اول: حفص بن عمر الدوری (متوفای 246ق)؛ راوی دوم: ابوشعیب سوسی، صالح بن زیاد( 190-261ق)

 5) حمزه بن حبیب کوفی (80-156ق). راوی اول: خَلاّد بن خالد کوفی = ابوعیسی شیبانی (142-220ق)؛ راوی دوم: خَلَف بن هِشام (150-229ق)

 6) نافع بن عبدالرحمن مدنی (70-169ق). راوی اول: وَرْش، عثمان بن سعید مصری 0110-197ق)؛ راوی دوم: قالون، عیسی بن مینا 0120- ح 220ق)

 7) کسائی، علی بن حمزه (119-189ق). راوی اول: لیث بن خالد (متوفای 240ق)؛ راوی دوم: حفص بن عمر الدوری (که راوی ابوعمر و بصری، زبّان بن علاء هم بوده است). (برای تفصیل بیشتر التیسیر دانی، استانبول 1930، صص 4-7؛ النشر ابن جزری، قاهر، ج 1، صص 99-174؛ ترجمه ی الاتقان تهران، امیرکبیر، 1363، ج 1، ص 246)

 باید گفت که پس از احراز اعتبار و اشتهار این روایات چهارده گانه، بعضی قرائت شناسان قرون بعد، سه قاری بزرگ دیگر را نیز پذیرفته اند، ودیگر به روایات و قرائات دیگران اعتنا و اعتماد نکرده اند. سپس در قرون بعدتر، سه روایت و قرائت از این میان بر سایر قرائات تفوق یافته است که عبارتند از روایت الدوری از ابوعمر و بصری؛ روایت ورش از نافع؛ و روایت حفص از عاصم. بعدها روایت عاصم بر روایت الدوری فایق شد و جز در مغرب، روایت ورش را هم تحت الشعاع قرار داد. و هنگامی که عصر طبع قرآن فرا رسید، عمدتاً روایت حفص از عاصم را مبنا قرار دادند و امرزه اکثریت قریب به اتفاق قرآنهای سراسر جهان اسلام به این روایت و قرائت است

 اینکه حافظ قرآن را به چارده روایت از برداشته به این معنی است که در هر سوره، کلمات و تعابیر هر آیه ای را که دارای اختلاف قرائت بوده، بر طبق روایات چهارده گانه ی استاندارد که بر شمردیم، باز می شناخت؛ و فی المثل می دانسته است که حفص – راوی عاصم، و به روایت از او – در آیه ی سیزدهم از سوره ی احزاب، «لا مُقام لکم» را به ضم میم مقام خوانده است بقیه، یعنی 13 راوی و 6 قاری دیگر، به فتح میم خوانده اند. طبعاً در همه ی قرآنهای چاپی موجود هم، که روایت حفص از عاصم را مبنا قرار داده اند، طبق روایت او ضبط شده است

 به عبارت دیگر می توان گفت که حافظ حدود 1100 مورد اختلافات قرائت قرآنی را (طبق ثبت کتاب التیسیر که از دیر باز معتبر و مطرح بوده) از برداشته و نسبت به آنها چنان احاطه و استحضار ذهنی داشته که در هر مورد وجوه مختلف آن را با استناد به بعضی از راویان چهارده گانه – یعنی به بعضی از چارده روایت – بیان می کرده است. بدیهی است که درهر مورد از اختلاف قرائات، چهارده قول یا قرائت یا روایت نداریم، بلکه یکی یا گروهی از راویان، آن قرائت را روایت کرده اند و باقی قرائت دیگر را. و بندرت اتفاق افتاده است که گروه قاریان و راویان در یک مورد، سه یا چهار نظر مختلف و متفاوت از هم داشته باشند

 حال نظری به معنای این بیت حافظ

 عشقت رسد به فریاد ارخود به سان حافظ

 قرآن زبر بخوانی در چارده روایت بیندازیم. اتفاقاً این بیت نمونه ای بارز از ابیات حافظ است که خود چند فقره و در چند مورد اختلاف آراء و اختلاف قرائت برانگیخته است. چارده روایت آسانترین مشکل این بیت بود که به تفصیل شرح شد. اولین لغزشگاه معنایی این بیت در عبارت «عشقت رسد به فریاد است، که بعضی – حتی از افاضل – چنین تصور می کنند که مراد از آن رسیدن عشق به مرحله ی فریاد است، یعنی نوعی اوج گرفتن و به فریاد پیوستن عشق. منشأ این اشتباه خوانی و اشتباه اندیشی آنست که عادتاً عشق با آه و ناله و فریاد قرین است. ولی رسیدن عشق به اوجی به نام فریاد، چیز مهمی یا کمالی برای عشق نیست. آشنایان ره عشق اعم از عرفا و عشق ورزان دیگر نگفته اند که بالاترین مرحله و معراج عشق، داد و فریاد» است. اتفاقاً فریاد و قیل و قال متعلق به مرحله ی فرودین و نازل عشق است، نه مرحله ی متعالی آن. به فریاد رسیدن یک تعبیر عادی و مأنوس در زبان فارسی قدیم و جدید است. حافظ خود می گوید

 - به فریادم رس ای پیر خرابات ;

 - رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس;

 فریادرس هم از همین به فریاد رسیدن ساخته شده است. مراد حافظ از «عشقت رسد به فریاد» این است که عشق به فریاد تو می رسد، به داد تو می رسد، از تو دستگیری می کند. یک منشأ دیگر اشتباه در این قرائت غلط، جهش یا رقص یا جا به جا شدن ضمیر است. در شعر فارسی از همان آغاز تا کنون این امرسابقه دارد که گاه محل ضمیر در جمله جا به جا می شود که در شعر سعدی و حافظ نمونه فراوان دارد. سعدی گوید

  وگر به چشم ارادت نگه کنی در دیو

 فرشته ایت نماید به چشم، کروبی

 (گلستان، اول باب پنجم)

  (یعنی فرشته ای کروبی نماید به چشمت. حافظ گوید

 شاه اگر جرعه ی رندان نه به حرمت نوشد

  التفاش به می صاف مروّق نکنیم

 مشکل دیگر این بیت در ارخود یا ورخود یا گرخود است. ضبط قزوینی ارخود، ضبط سودی گرخود و ضبط خانلری، جلالی نائینی – نذیر احمد، عیوضی – بهروز ورخود است. بعضی ها در تفاوت معنای این سه شکل مبالغه کرده اند و تصور کرده اند فقط با ورخود  می توان معنای درست این بیت را پیدا کرد. حال آنکه – چنان که خواهیم دید – سودی با ضبط گرخود درست ترین و سر راست ترین معنا را به دست داده است

 باید گفت که این سه شکل تفاوت محسوسی با هم ندارند و معنای هر سه برابر است با حتی اگر یا اگر هم. چنان که حافظ در موارد دیگر گوید

 گرخود[=حتی اگر] رقیب شمعست، اسرار از او بپوشان

 کاین شوخ سربریده بند زبان ندارد

 سیلست آب دیده و هر کس که بگذر

  گرخود[=حتی اگر] دلش ز سنگ بود هم ز جا رود

 تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای

 ورخود [= حتی اگر] از تخمه ی جمشید و فریدون باشی

 حال به معنای کلی بیت بپردازیم. بعضی بر آنند که این بیت فحوای متشرعانه دارد و تأکید آن بر اهمیت و احترام نهادن به قرآن مجید و قرآن شناسی است و چنین معنی می کنند: اگر قرآن را مانند حافظ از بر و با چارده روایت بخوانی، آنگاه با احراز این شرط است که عشق رهایی بخش و رستگار کننده به تو روی می آورد و دستگیر و راهنمایت می شود و به فریادت می رسد. یعنی ژرف کاوی در قرآن و حفظ و قرائت ماهرانه ی آن و تأمل در بطون معانی آن، شرط عروج عاشقانه و معراج عارفانه است اشکال این معنی – که در جای خود معنای متینی است – این است که جمله را شرطی می گیرد و ورخود [= ارخود، گرخود] را به معنایی که گفتیم و در حافظ سابقه دارد، برابر با حتی اگر نمی گیرد

 قرائت دوم قرائتی است عارفانه که برای عشق اولویت و اهمیت نهایی قائل است و می گوید حتی اگر مانند حافظ قرآن خوان و قرآن دان باشی، بایدت از عشق بی نصیب نباشی و به فضل و فهم و زهد و علم اکتفا نکنی و بدانی که سرانجام آنچه رهایی می بخشدت و به فریادت می رسد همانا عشق است، نه زهد و علم

 سودی – با آن که ضبطش گر خود است – جمله را شرطی معنا نکرده و حق معنای این بیت را به خوبی ادا کرده است: «اگر تو هم مثل حافظ قران شریف را چهارده روایت از حفظ بخوانی، باز هم برای وصول کافی  نیست، بلکه عشق به فریادت می رسد. وصول الی الله با عشق است نه با از بر خواندن قرآن سبعه [= هفت سُبع] با چهارده روایت. والاّ به قیاس این لازم می آمد تمام کسانی که قرآن شریف را خوانده اند، اولیاء الله باشند.» (شرح سودی، ج 1، ص 581). بعضی از معاصران قرائت تازه ای پیش نهاده اند: قرآن زبر نخوانی، به جای بخوانی: که راهی به دهی نمی برد. زیرا «بسان حافظ» (که حافظ قرآن بوده) و «از بر خواندن» به خوبی می رساند که انتظار فعل مثبت باید داشت و مراد خواندن قرآن است، نه نخواندن آن

 به این نکته هم باید اندیشید که حافظ پس از آن که بارها به حفظ قرآن و قرآن شناسی خود مباهات کرده است، گویی با این بیت حدیث نفس، یا عتاب و خطابی نیز به خود دارد که غره مشو و «بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش»

زبان و کارکرد فرهنگی ارتباطی

 از زمانى که سخنان خدا و وحى به میان آمده و قرآن، آخرین کتاب آسمانى بر صفحه گیتى«نزول اجلال» کرده، آدمى را متحیر و شیفته خود ساخته است. آنان که بار دیگر در این جهان به فرمان خدا و قرآن«قالوابلى» گفتند، پیوسته سعى داشته‏اند که از«گلستان» قرآن«گلى» برچینند

هر قوم و گروهى که قرآن را امام و پیشواى خود دانستند، به گونه‏هاى مختلف از فرهنگ آن بهره جستند؛ از میان آنها ادبیان و فارسى زبانان نیز از این«مائده آسمانى» بهره‏ها جسته و وجود تشنه خود را سیراب نموده‏اند و سفره بیان و کلام خود را مزین به«واژگان و مضامین» آن کرداند

گروهى«تمثیلات» آن را بر گرفتند و برخى پاره‏اى از آیات را«تضمین» نظر و نثر خود کردند و بعضى از نور آیات«اقتباس» جستند و واژگان قرآن را سر مشق دفتر خود ساختند. عده‏اى دیگر آیاتى که به صورت«ضرب المثل» در میان مردم رایج شده بود در نوشتارهاى خود به بند کشیدند و برخى به ترجمه و تفسیر ادبى و عرفانى آیات پرداختند و گروهى محتواى آیات را به صورتى ماهرانه«تحلیل و حل» کردند و بعضى با«تلمیح» به داستان‏هاى قرآنى، بر شیرینى کلام خود افزودند و بازار ادب خود را رونق بیشترى دادند و در عین حال هر یک از آنان یک دل و یک صدا اعتراف کردند که«هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» و خلاصه فرهنگ ملى خود را با فرهنگ قرآنى آمیختند و«شهد» آیات را با«موم» گفتار و نوشتار خود«عجین» ساختند و جان خود را در چشمه سار کلام خدا شست و شو دادند. به هر حال این تأثیر پذیرى از قرآن و در پى آن احادیث پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار(علیهم السلام) از زمانى که کهن‏ترین نسخه‏هاى ادبى ما در دست است، پیشینه‏اى دیرینه دارد. به ویژه از قرن ششم هجرى قمرى به این طرف این أنس با قرآن بیشتر نمایان مى شود؛ یعنى در آثار نویسندگان و شاعران«سبک عراقى»؛ مانند: عطار، سنایى، خاقانى، مولانا، سعدى، حافظ و جز اینان. از آن زمان تا عصر حاضر به ویژه پس از انقلاب این تأثیر پذیرى نمایان‏تر شده است و مى شود

ما در این نوشتار با رعایت اختصار به امور زیر مى پردازیم: آوردن نمونه هایى از«تأثیر پذیرى از قرآن» همراه با چشم اندازى گذرا به زندگانى برخى از سرایندگان و نویسندگان ادب فارسى و تعریف اجمالى پاره‏اى از صنایع و آرآیْهاى ادبى؛ ذکر پاره‏اى از آیات قرآن که به صورت ضرب المثل در میان فارسى زبانان راه یافته و همچنین واژگان فارسى راه یافته است

صنایع یا آرایه ‏هاى ادبى

در این بخش آن دسته از آرایه‏هاى ادبى را که در رابطه با تأثیر پذیرى ادب فارسى از قرآن است به اختصار معرفى مى کنیم.(16)در ضمن براى پرهیز از درازنویسى مثال‏هاى هر کدام را در بخش بعدى همراه با معرفى شاعران و نویسندگان مى آوریم

اشاره

اشاره در لغت: به معنى نمودن به دست و چشم و ابرو و جز آن است. و در اصطلاح: این است که گوینده یا نویسنده در الفاظ اندک، معانى بسیار(بدون شرح و تفسیر) بگنجاند و کلام او همراه با کنایه و رمز باشد و در عین اختصار براى شنونده محتواى بسیارى را بیان نماید. در حقیقت بسیارى از آیات قرآن و همچنین احادیث معصومین(علیهم السلام )این ویژگى را دارد که در عین ایجاز، حاوى نکته‏هاى فراوانى است ولى درک آن بدون تدبر و ممارست دست یافتنى نیست

تلمیح

تلمیح در لغت:«سبک نگریستن» و«به گوشه چشم اشاره کردن» است و در اصطلاح: عبارت از این است که نویسنده یا شاعر براى تأیید گفتار خود به آیه یا حدیثى یا قصه و مثلى مشهور و معروف اشاره کند

تضمین

تضمین در لغت: به معنى«گنجانیدن» است و در علم بدیع عبارت است از: آوردن آیه، حدیث، مصراع یا بیتى از شاعرى دیگر در اثناى کلام خود

به عبارت دیگر: تضمین آن است که نویسنده، آیه و حدیثى یا مصراع و بیتى یا دو بیت از شعر یا نوشته شاعران و نویسندگان پیشین یا معاصر خود مى آورد که اگر آن سخن مشهور نباشد نام او را در سخن خود ذکر مى کند

حل یا تحلیل

حل در لغت: به معناى«گشودن» و«از هم باز کردن» است، یک معناى حل که در قرآن بکار رفته به همین معناى لغوى است؛ یعنى«حل العقده» مانند آیه شریفه«واحلل عقدْ من لسانى»(طه، 20 . 27)(مفردات راغب – حل)

در اصطلاح ادبیان: گرفتن الفاظ آیه‏اى از قرآن کریم یا حدیث از احادیث و یا شعرى از اشعار و یا مثلى از امثال در گفتار و نوشتار است، با خارج ساختن عبارت آن از وزن و صورت اصلى‏اش‏به طور کامل یا ناقص

اقتباس

اقتباس در لغت:«پاره آتش» یا«نور و فروغ گرفتن» است، اقتباس به این معنا در سه جاى قرآن آمده.(17)

آیه 13 سوره حدید«انظرونا نقتبس من نورکم»؛

آیه 10 سوره نمل«لعلى آتیکم منها بقبس او اجد على النار هدى»؛

و آیه 7 سوره نمل«سآتیکم منها بخبر او آتیکم بشهاب و بس لعلکم تصطلون»

اقتباس در اصطلاح: آوردن آیه‏اى از قرآن یا حدیث یا بیت معروفى است به نحوى که معلوم باشد قصد، اقتباس است نه سرقت و انتحال

تفاوت اقتباس و تلمیح

تفاوت اقتباس با تلمیح در این است که تلمیح آن است که در اثناى کلام اشاره‏اى لطیف به آیه قرآن یا حدیث و مثل سایر یا داستان و شعرى معروف مى شود ولى عین آن را نمى‏آورند؛ اما در اقتباس شرط است که عین عبارت مورد نظر یا قسمتى از آن را که حاکى و دلیل بر تمام جمله اقتباس شده باشد بیاورند.(18)

تمثیل

تمثیل در لغت: به معنى«همانند ساختن» است و در اصطلاح عبارت از تشبیه چیزى به چیزى یا شخصى به شخصى است تا از آن فایده معنوى حاصل شود؛ اما اصل مثل مأخوذ از مثال است و در تعریف آن گفته‏اند: قولى سایر یا مشهور است که در آن حال چیز دوم را به چیز اول همانند سازند و اصل در آن تشبیه است. امروزه هر سخن نغز متداول در زبان‏ها را که نکته‏اى اخلاقى، فلسفى، دینى، سیاسى، و ادبى در آن باشد مى توان آن را مثل گفت.(19)

به عبارت دیگر: تمثیل یا ارسال المثل، کلامى است که ضرب المثلى را در بر دارد و یا خود ضرب المثل است؛ ارزش یک مثل در جلب توجه شنونده و یا خواننده گاه بیشتر از چندین بیت یا چندین صفحه مقاله است

تعبیر به«ضرب المثل» در قرآن کریم در چند جا آمده از جمله، آیه 27 زمر و 58 روم که مى فرماید:«و لقد ضربنا للناس فى هذا القرآن من کل مثل»

و همینطور آیه 35 سوره نور و آیات 24 و 25 و 45 ابراهیم

در این نوشتار پاره‏اى از آیات که به صورت ضرب المثل در میان فارسى زبانان رایج شده است در بخشى جداگانه مى آوریم؛ ولى«تمثیلات قرآنى» که بسیار است و بحث مفصلى دارد در اینجا متذکر نمى‏شویم؛ علاقه‏مندان مى توانند به کتاب هایى که در این زمینه نوشته شده مراجعه کنند.(20)

قرآن و سخن سرایان

در این بخش نمونه هایى از تأثیرى پذیرى از برخى سخن سرایان فارسى زبان را – به اختصار – گرد مى آوریم؛ لازم به یاد آورى است که اشعار و نمونه هایى را که مى آوریم گاه متأثر از«ثقلین» – قرآن و حدیث – هر دو مى باشد؛ ولى متناسب با موضوع بحث فقط آیات قرآن را یاد آور مى شویم

رودکى

ابو عبدالله جعفر بن محمد رودکى شاعر بزرگ آغاز قرن چهارم هجرى(متوفاى 329 ه.ق) است. درباره‏اش نوشته‏اند که وى نخستین بار به شعر فارسى ضابطه و قاعده معین داد و آن را در موضوعات گوناگون به کار برد. لذا نزد شاعران زمان خود و بعد از آن به«استاد شاعران» مشهور شد. وى نابینا بوده است که نابینایى او یا مادر زادى بوده و یا بعدها نابینا شده است. از بررسى اشعار بجا مانده او به روشنى بر مى آید که وى با مفاهیم دینى و فرهنگ اسلامى آشنا بوده است. اینک چشم اندازى به اشعارش

زمانه پندى آزاد وار داد مرا زمانه را چون نکو بنگرى همه پند است‏

به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخورى بسا کسا که به روز تو آرزومند است‏

که گفته‏اند: تلمیحى است به آیه«عسى ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم»(بقره، 2 . 216)

نگارینا شنیدستم که گاه محنت و راحت سه پیراهن سلب بودست یوسف را به عمراندر

یکى از کید شد پر خون دوم شد چاک از تهمت سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر

که این دو بیت اشاره دارد به سه آیه‏اى که در قرآن راجع به پیراهن حضرت یوسف علیه‏السلام آمده است و هر کدام جریان و داستانى جداگانه دارد

آیه 18 یوسف«و جأ و على قمیصه بدم کذب»؛

آیه 25 یوسف«و استبقا الباب و قدت قمیصه من دبر»؛

و آیه 93 یوسف«اذهبوا بقمیصى هذا فألقوه على وجه ابى یأت بصیراً»

فردوسى

حکیم ابوالقاسم فردوسى توسى(متولد حدود 329 ه.ق، متوفاى 411 یا 416) یکى از بزرگ‏ترین حماسته سرایان جهان مى باشد که وى جزو و سرانیگدان«سبک خراسانى» است و«شاهنامه» اثر مشهور اوست

نمونه هایى از تأثیر پذیرى او

بیاراى خوان و بپیماى جام زتیمار گیتى مبر هیچ نام‏

اگر چرخ گردان کشد زین تو سر انجام خشت است بالین تو

دلت را به تیمار چندین مبند بس ایمن مشو بر سپهر بلند

که تلمیح است به آیاتى چون«کل نفس ذائقْ الموت»(آل عمران، 3 . 185) و آیه«کل من علیها فان»(الرحمن، 55 . 26) و آیه«اینما تکونوا یدر ککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیدْ»(نسأ، 4 . 18)

بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکى بریم‏

نباشد همى نیک و بد پایدار همان به که نیکى بود یادگار

که آن گنج و دینار و کاخ بلند نخواهد بدن مر تو را سودمند

که تلمیحى است به آیاتى چون آیه 17 سوره رعد«فأما الزبد فیذهب جفأ و اما مما ینفع الناس فیمک فى الأرض;» و آیه 88 شعرأ«یوم لا ینفع مال و لا بنون» و آیه 34 توبه«و الذین یکنزون الذهب و الفضْ و لا ینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم»

ناصر خسرو

ناصر خسرو و قبادیانى بلخى از شاعران بزرگ قرن پنجم است«متولد 394، متوفاى 481 ه.ق). وى نیز مانند بسیارى از شاعران بنام از قرآن کریم به صورت‏هاى گوناگون استفاده کرده است

نمونه‏هاى از تأثیر پذیرى او

کراناید گران امروز رفتن بر ره طاعت گران آید مر آن کس را به روز حشر میزان ها

اشاره دارد به آیه 18 اعراف«و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون» و آیات 6 تا 9 القارعه«فأما من ثقلت موازینه، فهو فى عیشْ راضیْ. و اما من خفت موازینه. فأمه هاویْ»

چون از آن روز بر نیندیشى که بریده شود در او«انساب»

که اقتباس از آیه 101 مؤمنون است:«فاذا نفخ فى الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یستألون»

هو الأول هو الآخر هو الظاهر هو الباطن منزه مالک الملکى که بى پایان حشر دارد

اقتباس از آیه 3 حدید«هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شئ علیم» و آیه 26 آل عمران«قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشأ;»

بر آنچه دارى در دست شاد مانه مباش وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور

اشاره و تلمیح به آیه 23 حدید دارد«لکیلا تأسوا على مافاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم»

سنایى عزنوى

ابوالمجد مجدود بن آدم، شاعر و عارف فارسى زبان سده ششم هجرى نیز از جمله کسانى است که تأثیر پذیرى لفظى و معنوى زیادى از قرآن و حدیث در آثار او دیده مى شود. از جمله

هر چه دارى براى حق بگذار کز گدایان ظریف‏تر ایثار

سید و سر فراز آل عبا یافت تشریف سوره«هل اتى»

ز آن سه قرص جوین بى مقدار یافت در پیش حق چنین بازار

که«حل» یا«تحلیل» از سوره«انسان» یا«هل اتى» است که مفسران شیعه و سنى همه معتقدند در شأن حضرت على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) که در آیه 8 همین سوره مى فرماید:« و یطمعون الطعام على حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً»

آن دلبر عیار اگر یار منستى کوس«لمن الملک» زدن کار منستى‏

گویند که جز هیچکسان را نخرد یار من هیچ کسم کاش خریدار منستى‏

که اقتباس از آیه«لمن الملک الیوم الله الواحد القهار»(غافر، 40 . 16)؛ در ضمن«لمن الملک زدن» کنایه از مفاخره کردن و دعوت به مبازره است

خاقانى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : یک شنبه 15 فروردين 1395
.
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی