.

13- سازمان ملی زمین و مکسن ، بولتن اقتصادی مسکن ، شماره 8 و 9 ، سال

14- سازمان هواشناسی کشور، سالنامه های آماری سال 95-

15- سید حسینی ، محمدرضا، راهنمای جهانگردی استان یزد، انتشارات سزامان ایرانگردی و جهانگردی استان یزد، سال

16- شهرداری ناحیه تاریخی یزد، مصاحبه از شهردار، سال

17- شهرداری یزد ، آرشیو روابط عمومی ، سال

18- طاهری، ابولقاسم، تاریخی سیاسی و اجتماعی ایران ، چاپ اول، انتشارت ـــــ ،       بی تا

19- عبدی دانش پور، زهره ، تکنیک برنامه ریزی شهری (جزوه درسی)، دانشکده معماری و شهرسازی ، دانشگاه شهید بهشتی ، سال

20- قبادیان ، عطاءالله، سیمای طبیعی استان یزد در رابطه با مسائلکویری، انتشارت دانشگاه جندی شاپور، سال

21- کاتب، احمد، تاریخ جدید یزد، انتشارات ـــــــ ، سال

22- کلانتری خلیل آباد، حسین ف برنامه ریزی مرمت ناحیه تاریخی شهر ید ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، سال

23- کلانتری خلیل آباد، حسین، ژئومرفولوژی اقلیمی حوزه مهریز یزد، پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته جغرافیا (گرایش اقلیم- هیدرولوژی)- دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، سال

24- کلانتری خلیل آباد، حسین ، مصاحبه از مسئولان شهرداری ناحیه تاریخی و میراث فرهنگی، سال

25- کلانتری خلیل آباد، حسین ، بررسی جاذبه های توریستی و گردشگری استان یزد، چاپ شده در مجموعه مقالات سمینار ایرانگردی، جهانگردی و توسعه ملی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (معاونت سیاحتی و زیارتی)، سال

26- کلانتری خلیل آباد، حسین و پوراحمد، فنون و تجارب برنامه ریزی مرمت بافت تاریخی شهرها، انتشارات پژوهشکده علوم انسانی ، فرهنگ و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، (چاپ اول) سال

27- مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ، سال

28- مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ، سال

29- مرکز آمار ایران ، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ، سال

30- مرکز آمار ایران ، واحد کامپیوتر، آمارخام ، سال

31- مستوفی، حمدالله، نزهه القلوب، به کوشش محمد دبیرسیاقی، انتشارات ـــــ ، سال

32- مهندسان مشاور جبارنیا و همکاران، طرح تفصیلی بافت قدیم شهر یزد، سال

33- مهندسان مشاور شهر برد، طرح جامع شهر یزد، وزارت مسکن و شهرسازی ، سال

34- نبوی، محمد حسن، زمین شناسی ایران، سازمان زمین شناسی کشور، سال

35- نگارندگان ، اطلاعات کامپیوتری خام، مرکز آمار ایران ، سال

36- نگارندگان ، اطلاعات کامپیوتری خام، مرکز آمار ایران ، سال

37- نگارندگان ، اطلاعات کامپیوتری خام، مرکز آمار ایران ، سال

38- نگارندگان ، تحقیق از سازمان میراث فرهنگی استان یزد ، سازمان مکسن و شهرسازی استان یزد و شهرداری ناحیه تاریخی یزد، سال

39- نگارندگان، تهیه شده براساس مصاحبه با مسئولان استانداری و شهرداری یزد، سال

40- نگارندگان ، تهیه شده براساس مصاحبه با مسئولان سازمان مدیریت و برنامه ریزی و مسکن و شهرسازی استان یزد، سال

41- نگارندگان ، توصیف براساس پرسشنامه های خانوار و کالبدی تکمیل شده در بافت قدیم شهر یزد، سال

42- نگارندگان، محاسبه شده از نقشه کاربردی اراضی ، سال

43- نگارندگان ، محاسبه شده براساس پرسشنامه های کالبدی و خانوار سال

44- واتسن، تاریخ ایران در دوره قاجاریه ، ترجمه وحید مازندرانی، چاپ چهارم، سال

مقدمه

بافت تاریخی شهر ها آثار آثار گران بهایی که فرهنگ و دانش شهر سازی و معماری بومی کشورمان را در خود دارد امروزه این نواحی در شهر های قدیمی ما می روند که به کلی از زمینه و سیمای شهرها حذف شوند و با انهدام و فرسودگی آنها شهر های جدید فرهنگ جدید شهرسازی با تمام مشکلات خود جایگزین گردند

بافت تاریخی شهر های ما در بردارنده ظرافت – زیبایی و نیز خلاق مردمی است که طی سالیان دراز آنها را طبق سنت فرهنگ و نوع معشیت خود به وجود آورنده اند اما تا کنون شناخته نشده اند و بدین ترتیب هر روز رو به فراموشی می روند و توجه به آنها فقط در حد نوشتار ها – سخنرانی ها و شعارها خلاثه میشود

کشور ما در زمینه ذخایر کالبدی آثار و ابنیه تاریخی و نیز تجربیات معماری و شهر سازی از غنایی چشم گیر برخودار است و به همین جهت در حال حاضر نیز پذیرای اقدماتی است که بتواند به نحوی سازنده / جلوی تخریب و فرسودگی را گرفته و حفاظت و حراست از آنها را تضمین کند

در گذشته شهرها بیش تر به دلیل استفاده از موقعیت طبیعی خاص و انگیزه سیاسی – اقتصادی بوجود می آمدند و با تضیف یا از بین رفتن یک یا چند عامل که در شکل گیری آنان سازنده بود یکباره یا به تدریج از رونق می افتادند و متروکه می شدند

درکشوری ما شهر های نظامی و یایتختی بیشتر از این موضوع تبعیت کرده تا شهرهای دارای اقتصاد بازرگانی آن دسته از شهر های قدیمی ما مثل ( اصفهان – یزد – همدان – شیراز – قزوین و;) که از روابط اقتصادی – بر محیط طبیعی و توان اکولوژیک خود  داشته اند با ازدست رفتن انگیزهای سیاسی یا مذهبی که در دوران خاصی به آنها رونق بخشیده است توانسته اند به زندگی خود ادامه دهند

امروزه به دلیل هجوم فرهنگ های غیر بومی و الگوی مصرف جهان پیشرفته به کشور – فرهنگ شهر نشینی جدید در تضاد با فرهنگ سنتی قرار گرفته و فرهنگ نوگرایی و تجدد طلبی جای فرهنگ اصیل و سنتی را گرفته است که این امر سبب هجوم خانوارها به نواحی جدید و رها شدن نواحی تاریخی شده و از طرفی عدم حمایت بخش خای دولتی در سرمایه گذاری در این نواحی خود مزید بر علت گردیده است

شهر های حاشیه کویر جلوه ویژه ای برخوردارند از یک سو پایدار – پویا و سازگار با محیط طبیعی و اجتماعی در بخش تاریخی شهر و از سوی دیگر رشد شتابان فضاهای شهری در بخش جدید از خصوصیات بارز این شهرهاست

بافت تاریخی شهر یزد با دارا بودن مشکلاتی چون فرسودگی – عرض کم معابر – مهاجرت و; دارای نکات ظریف و مهمی است که مسله احیای آن بر سر دو راهی تخریب و مرمت قرار گرفته است

آن چه مهم است یافتن تعادل بین این دو گزینه است که بیانگر نو گرایی و سنت گرایی است

برای یافتن تعادل باید نارسایی ها و کاستی های ریشه ای را در زمینه های اجتماعی – اقتصادی عمل کردی و کالبدی بررسی کرد و برای آنها برنامه ریزی نمود

وضع موجود

شهر یزد از نظر تاریخی – اجتماعی – اقتصادی و دانشگاهی وظایف مهمی را در مقیاس ملی بر عهده دارد

موقعیت مکانی این شهر و همچنین نقش های فوق الذکر موجب شده که چند شریان ارتباطی مهم کشور از این شهر عبور کند خصوصیات کالبدی – اجتماعی – آن را تحت تاثیر قرار دهند

روند توسعه و گسترش فعالیت ها در این شهر همواره تحولات توسعه کالبدی و افزایش جمعیت را به دنبال داشته است

بی شک بافت تاریخی شهر یزد از این تغییر و تحولات به دور نبوده و از آن ها تاثیر یافته است

از این رو شناخت بافت تاریخی شهر ضروری می باشد

برای شناخت بافت تاریخی – بررسی های در چند مبحث اصلی که به شناخت قابلیت ها مرمت کمک نماید . انجام پذیرفته است

ابتدا تاریخچه – سیر تحولات و توسعه آن بعنوان  یک گام ضروری از شناخت بررسی شده است

سپس ساختار مدیریت شهری مطالعه و برای شناخت دقیق تر ویژگی های طبیعی – اجتماعی  و کالبدی بافت تاریخی و محلات بررسی شده اند

تاریخچه

استان یزد بخصوص شهر یزد با برخورداری از ارزش های معماری و سنتی شهرهای حاشیه کویری و نیز از آنجا که مجموعه ای از آثار و بناهای تاریخی را در خود جای داده است در بین شهر های ایران حائز اهمیت می باشد

در واقع یزد را می توان نماد شهر های کویری ایران دانست

اهمیت تاریخی این شهر با بررسی مشخصات کلی آن بیش تر روشن میشود

مدیریت بافت تاریخی

سازمان های اداره کننده امور شهری متفاوت هستند و در سه بخش دولتی، نیمه دولتی و مردمی فعالیت دارند. سازمان های دولتی فعال در مدیریت امور شهری یزد شامل استانداری، سازمان مسکن و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و سازمان مدیریت و برنامه ریزی و نیمه دولتی شامل شهرداری و در بخش مردمی شورای اسلامی شهر است که نقش مؤثری در مدیریت شهری دارد

هدف این فصل شناخت سیستم مدیریت شهری در شهر و بافت تاریخی شهر یزد است تا در نهایت بتوان در تدوین اهداف و مشکلات از آن استفاده نمود

جهت بررسی مدیریت بافت تاریخی ، عاملین تصمیم گیری و اسناد و ابزار تصمیم گیری، مفاهیم مرتبط با سیستم مدیریت شهری، ویژگی های سیستم مدیریت شهری و اجزا این نظام مورد بررسی قرار می گیرد

عاملین تصمیم گیری

عاملین تصمیم گیری در شهر یزد همان طور که اشاره شد ، عبارتند از : بخش دولتی، بخش نیمه دولتی و مردمی که مورد بررسی قرار می گیرد. (نمودار شماره 2)

عاملین تصمیم گیری بخش دولتی

عاملین تصمیم گیری شهری در بخش دولتی شامل استانداری، سازمان مسکن و شهرسازی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است که مسئولیت هر یک مورد بررسی قرار می گیرد

الف) استانداری

استانداری یزد از طریق شهرداری عهده دار اجرای سندهای مصوب مسکن و شهرسازی در توسعه و عمران شهری است. از جمله اقدامات استانداری که از طریق شهرداری اعمال می شود تقاضا به سازمان ملی و مسکن برای تهیه و تدوین طرح ، نظارت بر تهیه و اجرای طرح براساسی اولویت های تعیین شده است

ب) سازمان مسکن و شهرسازی

اصلی ترین عامل و مرجع کنترل رشد و توسعه شهری، سازمان مسکن و شهرسازی است. عمده ترین وظایف این سازمان تعیین و تشخیص ضرورت تهیه طرح، برآورد هزینه و تأمین اعتبار تهیه طرح، انتخاب مشاور و عقد قرارداد تهیه طرح، برگزاری و اداره جلسات کارشناسی و نظارت بر تهیه طرح، بررسی نحوه مشارکت مردمی و تشکیل کمیته های هماهنگی اولیه و نهایی شورای عالی شهرسازی و معماری است

ج) سازمان میراث فرهنگی و گردشگری

وظیفه اصلی و عمده این سازمان، شناسایی، مرمت و حفاظت از کلیه آثارو ابنیه تاریخی است. حفاظت از آثار و ابنیه تاریخی با شرکت در کمیته های فنی نظارت بر تهیه طرح و شرکت در جلسات تصویب نهایی طرح عملی می شود

د) سازمان مدیریت و برنامه ریزی

سازمان مدیریت و برنامه ریزی با هماهنگی اداره کل امور اقتصادی و دارایی ، تأمین اعتبار مالی طرح های توسعه شهری را به عهده دارد. تصویب صلاحیت فنی، تخصصی مشاور، تأیید و تصویب اعتبارات مالی و شرکت در جلسات تصویب نهایی طرح به عهده سازمان مدیریت و برنامه ریزی است

عاملین تصمیم گیری بخش نیمه دولتی

در بخش نیمه دولتی فقط شهرداری فعالیت دارد. وظایف عمده شهرداری ارائه خدمات عمرانی، بهداشتی و رفاهی به شهروندان ، کنترل رشد و توسعه شهر براساس سندهای مصوب توسعه و اجرای صحیح پیشنهادهای طرح می باشد

الف) شهرداری یزد

شهرداری یزد در حال حاضر دارای 4 معاونت (فنی و شهرسازی، حمل و نقل و ترافیک، اجرایی و خدمات شهری و اداری و مالی) و 6 مدیریت (روابط عمومی، طرح و برنامه، حقوقی و املاک، حراست، مدیریت ارزشیابی و بازرسی) می باشد که زیر نظر شهردار یزد فعالیت دارند. علاوه بر آن هر معاونت نیز دارای سه مدیریت است. (نمودار شماره 3) از وظایف عمده شهرداری، ارائه خدمات عمران شهری (توسعه تأسیسات فاضلاب شهری، عبور و مرور، توسعه تأسیسات آب آشامیدنی شهر، برنامه ایجاد اماکن و فضاهای ورزشی، تفریحی ، فرهنگی و توریستی)، ارائه خدمات اداری (درامد و نوسازی) و انجام خدمات شهری (رفت و روب، نگهداری و بهبود محیط شهری) توسعه فضای سبز، آتش نشانی و خدمات ایمنی و ; است

ب) شهرداری ناحیه تاریخی

شهرداری ناحیه تاریخی در حد مدیریتی منطقه بوده و دارای قسمت های فنی و اجرایی است که در امر ساخت و ساز و عمران بافت تاریخی فعالیت دارد. (نموداره شماره 4)

 

عاملین تصمیم گیری بخش خصوصی

مهم ترین عامل تصمیم گیری در این بخش شورای اسلامی شهر است که اعضاء آن با رأی مردم انتخاب می شوند. وظایف اصلی شورای شهر عبارت است از انتخاب شهردار، همکاری با مسئولان اجرایی، بررسی و شناخت کمبودهای عمرانی و رفاهی در حوزه شهر و ارائه پیشنهاد اصلاحی به مسئولان ، نظارت بر حسن اجرایی تصمیمات شورا، برنامه­ریزی در خصوص مشارکت مردم در انجام طرح ها و اقدامات مربوط به انجمن های اجتماعی، تصویب آیین نامه های پیشنهادی و صورت درآمد ، تصویب بودجه شهری، نظارت بر اجرا، حفظ و نگهداری سرمایه های دارایی شهرداری وتصویب نرخ خدمات ارائه شده توسط شهرداری، تصویب لوایح برقراری یا لغو عوارض شهری، نظارت بر بهداشت حوزه شهر و اماکن عمومی، نظارت طرح های مربوط به ایجاد، توسعه و نامگذاری معابر و تصویب الصاق هر نوشته بر دیوارهای شهر است

بررسی اسناد و ابزار تصمیم گیری

برنامه های شهری به عنوان سند توسعه شهری بوده و سازمان های مختلفی در تهیه و اجرای این برنامه ها به عنوان نظام تصمیم گیری عمل می نمایند که این هادها در حقیقت به عنوان سیاست گذاران، هدایت کنندگان و مجریان برنامه های توسعه شهری شناخته شده اند. در ذیل به اسناد و ابزار تصمیم گیری که دررابطه با شهر یزد و بافت تاریخی آن تهیه شده اشاره می شود


سند جامع توسعه و عمران شهر یزد

این سند در سال 1352 توسط دانشکده هنرهای زیبای دانشکده تهران تهیه شده است و به عنوان سند  اصلی برنامه توسعه شهری ملاک عمل شهرداری و سایر نهادهای برنامه ریزی قرار گرفته است. در تهیه این سند سازمان های مختلف دخیل بوده اند.(4) (نمودار شماره 5)

 سند تفصیلی شهر یزد

این سند در سال 1361 توسط “مهندسان مشاور شهرید” براساس سند جامع توسعه و عمران تهیه شده و در شورای شهرسازی استان به تصویب رسیده است.(6)

سند تفصیلی بافت تاریخی

این سند در سال 1371 توسط “مهندسان مشاور جبارنیا و همکاران” تهیه شده است. هدف عمده این سند بالا بردن انگیره افامت در بافت تاریخی و رونق بخشیدن مجدد به فعالیت­های اجتماعی و فرهنگی بوده است.(7)

اسناد دیگر

براساس مطالعات سند جامع توسعه و عمران شهر یزد و سند تفصیلی بافت تاریخی، «شرکت مسکن سازان» حدود 127000 مترمربع از محدوده بافت تاریخی را مطالعه نموده و طرحی با عنوان «طرح تجمیع» ارائه نموده است که براساس طرح فوق بعضی از قسمت های بافت تاریخی تخریب و بازسازی خواهد شد

 

خلاصه

مدیریت شهری در بافت تاریخی شهر یزد تأثیرپذیر از عاملان تصمیم گیری و اسناد و ابزار سیستم تصمیم گیری است. عاملان تصمیم گیری شامل بخش دولتی (استانداری، سازمان مسکن و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و سازمان مدیریت و برنامه ریزی)، نیمه دولتی (شهرداری یزد و بافت تاریخی) و خصوصی (شورای اسلامی شهر) است

اسناد و ابزار سیستم تصمیم گیری شامل سند توسعه شهر یزد، سند تفصیلی شهر یزد و سند تفصیلی بافت تاریخی است. همچنین مطالعات پراکنده که توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و شرکت مسکن سازان انجام شده نیز دارای اهمیت است

 

ویژگی های جغرافیایی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 46
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مولانا تحت word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مولانا تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مولانا تحت word

مقدمه:  
چکیده ای از موضوع:  
1-1- شرح حال مولوی  
1-2-آثار مولوی  
2-1- دست بیعت به هر کس مده  
2-2- در پی خیال و سایه مباش، حقیقت را بجو  
2-3- ایام جوانی را مغتنم شمار  
2ـ4ـ خطا را به خود نسبت ده نه به خدا  
3ـ1ـ عظمت عقل  
3-2 عقل و تقلید  
4_1_دوستی مال و مقام ، مکر ، ابلیس است  
4_2_ منطق آبی ف اختیار بود و منطق ابلیس ، جبر  
4_3_ابلیس و مکرهای او و طریق رهایی از آن  
منابع و ماخذ :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مولانا تحت word

1)آموزه های اخلاقی در مثنوی ؛ نوشته علی شیروانی

2)مثنوی معنوی ؛ نوشته مولانا جلال الدین محمد بلخی

3)عقل در مثنوی غ نوشته محمد تقی جعفری

4)عشق در مثنوی ؛ نوشته محمد تقی جعفری

5) معارفی از تشییع در مثنوی معنوی ؛ قدرت صلوتی

مقدمه

مثنوی به حق دریایی است بی‌کران انباشته از دره های گرانمایه و پر قیمت کهدر کمتر مکتوبی می‌توان بدانها دست یافت. در عین حال، نوشتاری است بلند و طولانی که شاید خواندن سراسر آن از حوصله بسیاری خارج باشد، و نیز به شعر است و چه بسا برخی نتوانند به آسانی مضمون این اشعار را دریابند و با کندی و تأمین پیش بروند، و این کار برای افراد کم حوصله ملال آور است. همچنین کتابی است کم عنوان و مطالب متنوع و گوناگون در ضمن داستانهای بلند در آن مندرج شده است. و موانا بیشتر از دیدگاه اسلام نگاه کرده ولی تبعیت از هیچ دینی را قبول نکرده است. هدف من در این گزیده آن بوده که روزنه‌ای بگشایم به روی شما برای بهره‌مند شدن از آن چشمه نور

امیدوارم این نوشتار شما را علاقمند کند تا سراغ مثنوی روید و تمام آن را بخوانید و جان را از آن زلال معرفت سیراب کنید

گر شدی عطشان بحر معنوی                     فرجه‌ای کن در مثنوی


چکیده ای از موضوع

در مثنوی درباره موضوعات گسترده بحث شده است که در این تحقیق درباره چکیده‌ای از موضوعات آن نوشته‌ام. در چند سطر درباره زندگی مولانا جلال الدین و آثار ارجمند او نوشته شده و به پند‌هایی که در ادبیات مثنوی پنهان است اشاره کرده‌ام که مثنوی بسیار پندهای آموزنده برای خوانندگن خود دارد به مثال می‌توان به انسانهای شیطان نما که در نظر مولانا وجود دارد اشاره کرد که با آنها بیعت نباید کرد

مولانا کتابهای تألیف شده توسط افراد دیگر زیاد دارد که یکی از آنها محمد تقی جعفری است که عظمت عقل را از دیدگاه مولانا و دیدگاه دانشمندان دیگر مقایسه کرده است در مورد عقل مولانا دیدگاه خاصی دارد که من به چند نکته اشاره کرده‌ام که یکی عظمت عقل و دیگری عقل و تقلید است

همچنین در مورد نقش ابلیس در زندگی انسان سخن گفته که ابلیس در تمامی مراحل زندگی انسان نقش دارد و در مورد آن اشعار مولانا که در رابطه این موضوع است اشاره کرده‌ام


1-1- شرح حال مولوی

مولانا جلال الدین محمد بن حسین خطیبی،‌ معروف به مولوی که او را خداوندگار نیز می‌خواندند، در ششم ربیع الاول سال 604 هـ.ق در بلخ به دنیا آمد، پدرش که به بهاء الدین ولد معروف بود، سلطان العلما لقب داشت و عارف و عالم مشهور بود و کتاب معارف بهار ولد تألیف اوست

بهاء ولد به علت رنج از سلطان محمد خوارزمشاه از بلخ خارج شد و عازم حج شد، در نیشابور به دیدن شیخ فرید الدین نایل آمد، شیخ عطار کتاب اسرار نامه را به هدیه به مولانا جلال الدین داد و مولانا بهاء الدین را گفت:« زود باشد که این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.»

بهاء ولد، پس از حج به لارنده رفت و مولانا جلال الدین در این شهر در سن هیجده سالگی با دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای سلطان ولد، بهاء الدین محمد و علاء الدین محمد بود

پس از درگذشت پدرش مولانا جلال الدین در سن بیست و چهار سالگی به خواهش مریدان به جای پدر نشست و به وعظ و ارشاد و فتوی دادن پرداخت تا برهان محقق ترمدی- از سادات حسینی ترمد- به مراقبت و آزمایش او پرداخت. بعد از هفت سال اقامت در حلب و دمشق، به روم بازگشت و به دستور برهان الدین به ریاضت پرداخت و سه چله گذراند که در این زمان سید او را در کنار گرفت و گفت:« در جمیع علوم عقلی و نقلی و کشفی و کسبی بی‌نظیر عالمیان بودی و الحاقه هذه در اسرار باطن و سر سیر اهل حقایق و مکاشفات روحانیان و دیدار مغیبات انگشت نمای انبیا و اولیا شدی.»

مولانا و شمس ارتباط نزدیکی با هم داشتن و مردم قونیه و مریدان از او خشمگین شدند و این بار کمر به قتل شمس بستن و و او ار بد دین و نامسلمان خواندند، سرانجام گروهی از مریدان و وابستگان و خویشان مولانا فتنه برانگیختند و اقدام به قتل شمس کردند، که عاقبت او معلوم نشد

حسام که دید یاران و مریدان پیوسته آثار سنایی و عطار را می‌خوانند، پس شبی در خلوت به مولانا گفت کتابی مانند الهی نامه سنایی (حدیقه الحقیقه) یا منطق الطیر عطار را به نظم آورد، مولانا با « بشنو از نی چون حکایت می‌کند.» تا «پس سخن کوتاه باید والسلام.» آغاز کرد و بالاخره آن آفتاب معرفت و کمال در پنجم ماه جمادی الاخره سنه 672 ه.ق غروب کرد. مردم قرنیه و عیسویان و یهودیان نیز بر جنازه او حاضر شدند و او را در نزدیکی قبر پدرش به خاک سپردند و چهل روز عزاداری کردند، و گویی آوای مولانا به گوششان می‌خورد که

حاصل عمرم سه سخن بیش نیست                      خام بودم، پخته شدم، سوختم

مولانا مذهب حنفی داشت، اما از هر گونه تعصب بر کنار بود و می‌گفت:« من با هفتاد و سه مذهب یکی‌ام.»

1-2-آثار مولوی

مثنوی به خواهش حسام الدین چلبی سروده شده، وزن آن، بحر رمل مسدس مخدوف یا مقصور، در شش دفتر و حدود بیست و پنج هزار بیت است که یک دایرهالمعارف عرفان و فلسفه و دین و معرفت شمرده می‌شود. دفتر ششم مثنوی ناتمام مانده و نسبت دفتر هفتم به وی درست نیست و به او ارتباطی ندارد

از شروحی که در عصر حاضر بر مثنوی نوشته شده، یکی شرح مثنوی شریف تألیف مرحوم استاد بدیع الزمان فروزانفر تابیت 3012 در سه جلد – که نا تمام مانده دیگر شرح مثنوی – به طور کامل- تالیف استاد محمد تقی جعفری است و از شروع مثنوی به زبانهای دیگر، یکی شرح اسماعیل آنقروی به زبان ترکی است، دیگر شرح یوسف بن احمد مولوی به زبان عربی است به نام المنهج القوی، و شرح مثنوی به زبان انگلیسی تألیف دانشمند خاور شناس، رینولد آلین نیکلسون، به سبب دقت و نقادی، معروف است

مرحوم تلمیذ حسین، در کتاب مرآت المثنوی قصص و آیات قرآنی و احادیث نبوی و مطالب اعتقادی مثنوی را نوشت، و استاد فقید فرزانفر، احادیث مثنوی را جمع و تدوین کرد و کتابی هم در مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی تألیف نموده است. غزلیات:‌ این قسمت از اشعار مولانا، در کلیات شمس یادیوان کبیر گرد آمده و مولوی از تخلصهای شمس و خاموش در آن استفاده کرده است. تعداد ابیات آن را سی هزار و چهل تا پنجاه هزار دانسته‌اند و این غزلیات سرشار از وجد و شور و حال و عشق و سرمستی است و آهنگ خاصی دارد

2-1- دست بیعت به هر کس مده

چون بسی ابلیس آدم روی هست

پس به هر دستی نشاید داد دست

زآنکه صیاد آورد بانگ صفیر

تا فریبد مرغ را آن مرغ گیر

بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش

از هوا آید بیاید دام و نیش

حرف درویشان بدزد مرد دون

تا بخواند بر سلیمی زآن فسورن

کار مردان روشنی و گرمیست

کارد و نان حیله و بی شرمیست

شیر پشمین از برای کد کنند

بو مسیلم را لقب احمد کنند

بو مسیلم را لقب کذاب ماند

مرمحمد را اولوالالباب ماند

آن شراب حق ختامش مشک ناب

باده را ختمش بود گند و عذاب

چون شیطان انسان نما زیادند،‌ پس دست بیعت به هر کس نیاید داد. زیرا که صیاد بانگ مرغ را تقلید می کند تا مرغ را بفریبد تا پرنده صدای همجنس خود را بشنود، از هوا فرود آید و به دام و نیش گرفتار آید مرددون سخنان درویش را می‌دزد تا با آن سخنان مردم ساده دل را بفریبد. کار مردان، گرمی و روشنایی آفریدن است، در حالی که کار افراد پست حیله‌گری و بیشرمی است برای گدایی از پشم، مجسمه شیر می‌سازند،‌ سیلمه کذاب را احمد نام می‌نهند لقب مسیلمه کذاب ماند، در حالی لقب محمد (ص) اولوالالباب ماند از شراب الهی بوی مشک ناب به مشام می‌رسد، در حالی که از باده دنیوی بوی گند و غذاب استشمام می‌شود

در بیت اول مقصود از « ابلیس آدم روی» کسی است که در ظاهر عابد و زاهد است اما در باطن پلید و ناپاک می‌باشد. این افراد ریاکار، مانند صیاد، صدای پرنده را تقلید می‌کنند و انسان ساده دل، مانند مرغ، فریب این صدای آشنا را می‌خورد و گرفتار دام آنها می‌گردد. او سخن اولیای حق را برای فریب مردم تقلید می‌کند

در بیت ششم مقصود از شیر «شیر پشمین» کسی است که ظاهرش به اولیای خدا شبیه است اما باطنش توخالی و تهی است این دزدان ایمان برای گدایی و بهره‌وری از مردم، ظاهر فقیرانه و زاهدانه برای خود درست می‌کنند و مانند مسیلمه کذاب – که ادعای پیامبری می‌کرد-  لقب پیامبر بر خود می‌گذارد، اما سرانجام رسوا می‌شوند و برای آنان لقب کذاب (دروغگو )و برای پیامبر حق، لقب اولوالالباب (خردمند ) باقی می‌ماند. بیت هشت اشاره به آیه 25 و 26 از سوره مطففین دارد که می فرماید:« آنها [ مردان نیک] از شراب زلال دست نخورده و سر بسته‌ای سیراب می‌شوند. مهری که بر آن نهاده شده از مشک است.»

حکایت مردان حق و مردان ناپاک و پلید، حکایت شراب بهشتی است که از آن بوی مشک ناب ساطع است، و شراب دنیوی که از آن بوی گند به‌مشام می‌رسد

2-2- در پی خیال و سایه مباش، حقیقت را بجو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پايان نامه منشآت خاقاني تحت word دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پايان نامه منشآت خاقاني تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه منشآت خاقاني تحت word

مقدمه  
1   زندگینامه  
2   مذهب و گرایشهای صوفیانه  
3   شاعران معاصر خاقانی  
4   ممدوحان  
5   سبک شعر خاقانی  
نامه به شمس الدین  
نامه به سراج الدین  
نامه به عصمه الدین  
نامه به ظهیر الدین  
نامه به مبارز الدین  
توضیحات به شمس الدین   
نثر روان نامه به شمس الدین  
توضیحات به عصمه الدین   
نثر روان به عصمه الدین  
توضیحات به ظهیرالدین  
نثر روان نامه به ظهیر الدین  
توضیحات به مبارزالدین  
نثر روان نامه به مبارز الدین   
فهرست آیات و احادیث  
فهرست عبارتهای عربی  
فهرست لغات و واژه ها  
فهرست اعلام و کسان  
فهرست مکانها و جایها  
فهرست منابع و مأخذ  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه منشآت خاقاني تحت word

  نصرالله ، ارمغان صبح ، انتشارات جام ، تهران ، چاپ اول 

انوری حسن ، فر هنگ کتایات  سخن،  انتشارات  سخن تهران
برزگر خالقی محمد رضاومحمدی ومحمدحسین، مرثیه  خوان  مدائن ، اتشارات  زوار تهران ، چاپ اول  ،
بندریگی محمد 8مترجم المنجد
ثروت منصور،غیاث اللغات، امیرکبیر، تهران ،چاپ اول
ثروت منصور،فرهنگ کنایات انشارات سخن ،تهران، چاپ سوم ،
جبران مسعود مترجم : انزابی نژاد رضا،الرائد،انتشارات آستان قدس رضوی  مشهد  چاپ اول 
حسینی دشتی سیدمصطفی،معارف ومعاریف،موسسه فرهنگی آراء،چاپ اول
خلف  تبریزی محمد حسین ، برهان قاطع
دهخدا،علی اکبر، لغت نامه
سجادی ،سیدضیاء الدین ،شاعرصبح ،انتشارات سخن ،تهران ،چاپ سوم
سجادی،سیدضیاء الدین ، مجموعه  نامه های خاقانی  شروانی  انتشارات  دانش سرای عالی تهران
 سجادی،سیدضیاء الدین ،فرهنگ لغات و تعبیرات  دیوان خاقانی ، انتشارات زوار تهران
سرمدی ،مهرداد ،فرهنگ اختر شناسی ، انتشارات کمانگیر تهران
سیاح ، احمد ،فرهنگ دانشگاهی ( ترجمه المنجد الابجدی) انتشارات  فرجان تهران ، چاپ  چهارم 
عادل ،محمدرضا ،فرهنگ جامع  نامهای  شاهنامه ، نشر صندوق تهران ،چاپ اول
عادل ،محمدرضا ،فرهنگ عبارتهای عربی درشعر فارسی ،انتشارات  امیرکبیر  تهران ،
عبدالنبی  قیم ، فرهنگ معاصربه فارسی ، انتشارات  فرهنگ معاصرتهران ،
عفیفی رحیم ، فرهنگ نامه شعری ،انتشارات سروش ،تهران ،چاپ دوم،
علیزاده  جمشید،برگزیده و شرح  اشعار خاقانی ، انتشارات نشرو پزوهش ،چاپ اول ،
فولادوند ، قرآن کریم (نرم افزار قرآنی جامع التفاسیر)
معین ، محمد، فرهنگ  معین ، انتشارات  امیرکبیرتهران ،چاپ پانزدهم

مقدمه

        اگر چه خاقانی شاعری است قصیده سرا و بیشتر به سرودن شعر پرداخته است اما، نوشتن نامه ها با عنوان منشأت چیره دستی خویش را در هنر نویسندگی بر همعصران خویش و حتی دوره های بعد از خویش به خوبی نشان می دهد با مطالعه منشأت را می توان چنین نتیجه گرفت که خاقانی نه تنها شاعری بی نظیر است بلکه نویسنده ای، چیره دست است و توانسته در هر دو حوزه نثر و شعر هنرنمایی کند

        منشأت خاقانی مجموعه از نامه های اوست . این نامه ها خطاب به خویشاوندان، نزدیکان، دوستان، بزرگان ایران شهریاران روزگار شاعر می باشد و متضمن فواید تاریخی، اجتماعی و ادبی بسیاری است. نثر کتاب مصنوع و دارای لغات و ترکیبات و تعبیرات عبارات مربی بسیار است

        در این مختصر به بیان برخی فراز و نشیبهای زندگی او پرداخته شده و قسمت اعظم کار شرح و توضیح صفحات 111 تا 137 کتاب منشآت تصحیح دکتر محمد روشن می باشد در این مجموعه از نرم افزارها و کتاب ها و فرهنگهای نسبتاً متعدد استفاده شده است که منابع بسیار مفید و مفیدتر به جز موارد استفاده شده هم موجود می باشد که بدلیل کمبود وقت و نبود برخی امکانات مورد استفاده واقع شد و البته برخی موارد هم بود که در هیچ یک از فرهنگهای مورد بررسی باز یافته شد و در این راه از استاد گرانقدر جناب آقای دکتر خواجه ایم یاری جستم که در همین جا کمال تشکر و قدردانی را از ایشان به عمل می آورم

        نام او به اقرب احتمالات «بدیل» بوده است. خود شاعر در ضمن قطعه ای و در بیت معروفی با اشاره به  همین نکته می گوید

بَدَل من آمدم اندرجهان سنایی را                    بدین دلیل پدر، نام من بدیل نهاد

        اما در اکثر تذکره های قدیمی مثل آتشکده آذر، مجمع الفصحا، ریاض العارفین و ; نام او را «ابراهیم» نوشته اند. علاوه بر آن درویش حافظ حسین ابن کربلایی تبریزی از علمای قرن دهم آذربایجان در اثر معروفش «روضات الجنان و جنات الجنان» هنگام توصیف مزار خاقانی تصریح می کند که بر سنگ مزار وی نام «ابراهیم» درج شده است. خانیکوف مستشرق معروف روسی نیز این نکته را یادآوری کرده است. علی الظاهر آنها که نام خاقانی را ابراهیم دانسته اند به این بیت وی استناد کرده اند که

زخوان معنی آرایی براهیمی برون آمد زپشت آزر علی نجار شروانی

        برای خاقانی دو لقب ذکر کرده اند: یکی «حسان العجم» که توسط عمویش کافی الدین عمر عثمان به او داده شده و شاعر در تحفه العراقین به آن بدین گونه اشاره کرده

چون دید که در سخن تمامم                                      حسان عجم نهاد نامم

و دیگری افضل الدین یا افضل که شاعر به این لقب خود نیز اشارتی داشته است

افضل ار زین فضول ها راند                         نام افضل بجز اضل منهید

        خاقانی پیش از آنکه به دربار منوچهر شروانشاه بپیوندد «حقایقی» تخلص می کرده و این تخلص نیز دوبار بیشتر در شعر وی نیامده است

چون کار به کعبتین عشق افتد                                        شش پنج زند حقایقی باید

و نیز

ز در تو چند لافم که تو روزی از وفا                به حقایقی نگفتی که سگ در منی

پس از آنکه ابوالعلاء گنجوی، خاقانی را به خاقان منوچهر معرفی می کند به مناسبت اختصاص به همین پادشاه، لقب «خاقانی» را برای شاعر برمی گزیند

چو شاعر شدی بردمت پیش خاقان                 به خاقانیت من لقب بر نهادم

        علاوه بر اینها، کسانی از جمله محمد بن داود علوی شادی آبادی در شرح خود بر  ابیات خاقانی گفته اند که شروانشاه اخستان او را «سلطان الشعراء» نامیده است. مرحوم فروزانفر با اشاره به همین نکته می نویسد

«شادی آبادی در شرح این بیت خاقانی

شاه سخن به خدمت شاه سخا رسید                شاه سخا زفلک دید برترش

گوید : و نیز شروانشاه اخستان بن منوچهر مر امام خاقانی را به خطاب سلطان الشعرا  مخاطب گردانیده بود ;»

        خاقانی در ابیات فراوانی به زادگاه خود اشاره کرده است . از جمله در تحفه العراقین (ص 42 و 43 ) در جواب پرسش ملک الوزراء می گوید

                   گفتا چه کسی و چیست نامت                               اصلت ز کجا، کجا مقامت

                    گفتم متعلمی سخندان                                     میلاد من از بلاد شروان

و نیز در ضمن قصیده ای (دیوان – ص 68) می گوید

عیب شروان مکن که خاقانی             هست از آن شهر کابتدایش شر است

علاوه بر این، شاعر در ضمن اشعار خود از شهری به نام «شماخی» یاد کرده است

چون به شماخی ترا کرد قضا شهر بند نام شماخی توان مصر عجم ساختن

این شماخی پایتخت شروان بوده و شروان نیز شهری است در آذربایجان

        سال دقیق تولد خاقانی مشخص نیست. وی در اشعار خود چند بار در باب تولدش به سال پانصد هجرت اشاره کرده است و همین اشاره ها باعث شده تا بسیاری از محققان از جمله خانیکوف به اشتباه افتاده تاریخ ولادت او را سال 500 ذکر کنند. حال آنکه به گفته غفار کندلی «منظور خاقانی از پانصد هجرت سال تولدش نه بلکه قرنی است که او در آن زندگی می کرده است;»

اما زمان دقیق تر تولد خاقانی باید سال 520 هجری باشد. مرحوم فروزانفر نیز با استناد به دلایلی چند همین سال را پذیرفته است

        در باب تاریخ وفات خاقانی نیز اقوال گوناگون دیده می شود. رفاقت الله خان در مقاله ای به نام «زندگی خاقانی» این اقوال را به چهار دسته تقسیم کرده و آنچه را در این چهار دسته نمی گنجیده به طور جداگانه نقل نموده است

در این میان، دقیق ترین سند درباره تاریخ وفات شاعر کلیشه سنگ قبر اوست که در سال 1310 شمسی (1931 م 0) از روی سنگ مزار وی تهیه شده و اینک در  موزه نظامی تاریخ ادبیات آذربایجان در باکو نگهداری می شود. طبق این سند تاریخ وفات خاقانی در 595 هجری (خمس و تسعین و خمس مائه) بوده است

علاوه بر آن، مؤلف مفتاح التواریخ بیت زیر را به عنوان ماده تاریخ وفات خاقانی نقل کرده است

سال تاریخ نقل او رضوان                  گفت طوطی جنت حق خوان

که ترکیب «طوی جنت حق» به حساب ابجد برابر با 595 می شود

به تصریح تمامی منابع، خاقانی در محله سرخاب تبریز در جایی که به نام «مقبره الشعرا» مشهور است دفن شده است. آذر بیگدلی در آتشکده در این باب نظرخاصی دارد. وی می نویسد : «خاقانی» در تبریز وفات یافته، در سرخاب مدفون است و چون جمعی از شعرا در جوار او مدفون اند به مقبر الشعرا مشهور است»

        به نظر آذر، به اعتبار دفن خاقانی در گورستان فوق، نام آن مقبره الشعرا برگزیده شده  اما غفار کندلی در این باره به درستی اظهار نظر کرده و گفته است

«این ادعا بدون شک خطاست زیرا قطران تبریزی که پیش از خاقانی می زیسته هم چنین اسدی توسی که در آذربایجان اقامت داشته در این گورستان دفن شده اند و سابقه آنها به خیلی پیش از اینها می رسد»

تقی الدین علت مرگ خاقانی را «باد فتق» دانسته

«گویند به سبب اعراض اهل زمان و معارضه اثیر باد فتق پیدا کرده مدتها به آن مرض گرفتار بود. آخر الامر آن مرض جان ستان بر آن ذات شریف استیلا یافت و در شهر تبریز فی شهور اثنی و ثمانین و خمس مائه وفات کرد»

غفار کندلی نیز با ذکر ابیاتی از خاقانی مبنی بر داشتن درد دل، حدس زده است که شاید علت مرگ شاعر عارضه قلبی باشد

        نام پدر خاقانی علی و شغلش نجاری بوده است. شاعر بارها به نام و پیشه پدر در مطاوی اشعارش اشاره کرده است . از جمله

به خوان معنی آرایی براهیمی پدید آمد             ز پشت آزر صنعت علی نجار شروانی

و نیز

و ز سوی پدر درو گرم دان                  استاد سخن تراش دوران

و نیز

از بر خلایقم سبکبار                                   بر مائده علی نجار

        مادر خاقانی زنی مسیحی نسطوری بوده که پس از اسلام آوردن، با علی نجار پیوند گرفته. خود شاعر در تحفه العراقین به این نکته اشاره کرده است

کارم ز مزاج بد نرستی                                          گرنه دعوات مادرستی;

  نسطوری و موبدی نژادش                    اسلامی و ایزدی نهادش ;

   پس کرده گزین به عقل و الهام                           برکیش کشیش دین اسلام ;

تا مصحف و لااله دیده                                     زانجیل و صلیب در رمیده

از اشارات خاقانی برمی آید که پیشه مادرش طباخی بوده است. در تحفه العراقین ضمن ابیاتی که در توصیف نسب مادرش آورده می گوید

هستم زپی غذای جانور                             طباخ نسب ز سوی مادر

حمید آراسلی نام مادر خاقانی را «رابعه» ذکر کرده است

        کافی الدین عمر بن عثمان عموی خاقانی، طبیب و فیلسوف بوده است. پدر خاقانی اصرار داشته که شاعر از پیشه او تبعیت کند؛ اما شاعر که اندیشه های بلندی داشته از پدر می گریزد و به عموی فرهیخته اش پناه می برد. شاعر در نزد این عموی دانشمند، عربی، طب و نجوم و فلسفه را می آموزد و در تحفه العراقین در ضمن ابیاتی به آن بدین ترتیب اشاره می کند

                       چون دید مرا زبان گشاده                              لوح خِرَدَم به دست داده

طبعم به سه علم ساخته راست                       آن سه که زوهم و عقل و حس خاست

اهمیت پرورش این علم تا آنجاست که خاقانی بارها وجود و اعتبار خود را از او می داند

دعوی نسبت زعم کن نز پدر زیرا ترا            هم پدیدار آورید ارچه پدر گم کرده بود

و نیز

خاقانیا به ماتم عم خون گری نه اشک          کاین عم به جای تو پدری ها نموده بود

سرانجام کافی اذدین در سال 545 (یعنی زمانی که خاقانی 25 ساله بود) وفات می یابد و شاعر را در غوغای جهان تنها می گذارد. پس از این، خاقانی در سوگ وی مرثیه های فراوانی می سراید

از فحوای سخن شاعر برمی آید که او سه بار ازدواج کرده است. همسر اول خاقانی، زنی روستایی بود که پس از فوقت پسرش رشید الدین از غصه می میرد. شاعر درباره این زن و خانواده اش در منشآت مطالبی آورده است. همسر دیگر خاقانی زنی شهری بود که شاعر از او اظهار نارضایتی کرده است؛ شاعر در قطعه ای ضمن مقایسه دو همسرش می گوید

سپردی به خاک آنکه ارزید شهری                  گزدی زشهر آنکه خاکی نیرزد

علاوه  بر اینها، خاقانی از این همسر صاحب پسری شده به نام مؤید الدین

معروف است که یکی از همسران خاقانی، دختر استادش ابوالعلاء گنجوی بوده است اما بعضی از جمله غفار کندلی با دلایلی چند بر این باورند که این پیوند هرگز سرنگرفته بود و افسانه ای بیش نیست

        خاقانی سه پسر به نامهای رشید الدین، امیر عبدالمجید و مؤید الدین داشته است. علاوه بر آن صاحب سه دختر بوده. دو تن از آنها را به شوهر می دهد و دیگری پس از سه روز زندگی وفات می نماید

تأثیرگذارترین فرزند خاقانی در دیوان، پسر ارشد وی رشید الدین است که در سال 571 در بیست سالگی می میرد و مرگ وی شاعر را در غمی سخت فرو می برد

این اندوه بزرگ، سبب سرودن مرثیه هایی برای رشیدالدین می شود

        علاوه بر کافی الدین عمر عثمان، عموی خاقانی که از هفت سالگی شاعر را تحت تعلیم خود قرار داده، او محضر دو استاد دیگر را نیز درک کرده است : یکی وحید الدین پسر کافی الدین، پسر عموی خاقانی که مردی فرهیخته و پزشک بوده و از نجوم و ادب نیز بهره داشته است

دومین استاد خاقانی پس از وحید اادین، ابوالعلاء  گنجوی است. خاقانی پس از درگذشت عمویش کافی الدین به این شاعر متنفذ در دربار منوچهر شروانشاه روی آورد و توسط هم او به دربار راه یافت و لقب خاقانی را برگزید

 سفرهای خاقانی

1- به استناد به گفته های مرحوم فروزانفر، نخستین سفر خاقانی بین سالهای 549 و 550 روی داده است. در این ایام، خاقانی با کسب اجازه از شروانشاه اخستان برای دیدن خراسان به راه می افتد اما در ری بیمار می شود. از طرف دیگر ترکان غُز به خراسان می تازند و آن دیار را نا امن می سازند.  والی ری نیز به اصرار از خاقانی می خواهد تا از سفر منصرف شود. این عوامل همگی دست به دست هم می دهند و شاعر را تشویق به بازگشت به شروان می کنند و او در سال 550 زمانی که شروانشاه مشغول ساختن بند باقلانی بوده به وی می پیوندد

2- پس از مدتی در سال 551 مجدداً خاقانی با اجازه از شروانشاه به عزم سفر حج براه می افتد. در عراق به خدمت سلطان محمد سلجوقی می رسد و در موصل نیز وزیر صاحب موصل، جمال الدین محمد بن علی اصفهانی را دیدار می کند

قصیده «باکوره الاسفار و مذکوره الاسحار» با مطلع

صبح از حمایل فلک آهیخت خنجرش              کیمخت کوه ادیم شد از خنجر زرش

محصول همین سفر است

3- گفته اند که خاقانی برای دومین بار عزم سفر حج داشته است ولی شروانشاه با این سفر موافق نبوده . در نتیجه شاعر، بی دستوری از شروان خارج می شود و پس از  مدتی گماشتگان شروانشاه او را در بین راه دستگیر می کنند و به همین سبب شاعر در حدود یک سال به زندان می افتد

درباره علت به زندان افتادن خاقانی اقوال متعددی وجود دارد. قزوینی در آثار البلاد علت را چنین ذکر می کند که پادشاه شروان قصد داشته به شاعر مقام وزارت ببخشد و شاعر به خاطر روحیه جوانمردی خود نپذیرفته، در نتیجه به خاطر

سرکشی از امر شاه روانه زندان شده است

دولتشاه سمرقندی گفته است که خاقانی میل به انزوا و درویشی داشت و به همین دلیل از ملازمت و خدمت استعفا      می خواسته ولی چون خاقان به همنشینی با وی علاقه ای داشته اجازه چنین کاری را به شاعر نمی دهد. در نتیجه شاعر به بیلقان می گریزد . اما توسط افراد شروانشاه دستگیر شده، به قلعه «شابران» برده می شود و مدت هفت ماه در آنجا به زندان می افتد

با توجه به اشارات شاعر در قصیده ترسائیه از جمله بیت

مرا از بعد پنجه ساله اسلام                            نزیبد چون صلیبی بند برپا

برمی آید که در این هنگام پنجاه سال تقریبی و چهل و پنج سال تحقیقی داشته است

حاصل این زندان، نوشتن قصیده معروف «ترسائیه» است که خاقانی در ضمن آن، شاهزاده بیزانسی آندرونیکوس کمننوس را برای آزادی خود شفیع قرار می دهد

سرانجام پس از این همه کشمکش با پادر میانی خواهر منوچهر شروانشاه یعنی عصمه الدین، خاقانی از بند می رهد و به زیارت کعبه می رود. در بازگشت از همین سفر است که بر کرانه های دجله، بقایای شهر افسانه ای تیسفون و کاخ مداین را مشاهده می کند و قصیده جاودانه «ایوان مداین» را با مطلع

هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان                    ایوان مداین را آیینه عبرت دان

می سراید و نیز در همین ایام است (سال 571) که رشید الدین فرزند بیست ساله شاعر بیمار می شود و دار فانی را وداع می گوید

4- علاوه بر سفرهایی که از آنها یاد شد، خاقانی سفرهای کوتاهی نیز به تفلیس، گنجه، ارجیش، تبریز، اصفهان و دربند داشته است

از نکات جالب توجه در مطاوی اشعار خاقانی، علاقه بی حد و حصر او به دیدار خراسان است. شاعر در قصاید متعددی از این اشتیاق خود سخن رانده که پاره ای از آنها عبارتند از

چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند                     عندلیبم به گلستان شدنم نگذارند

و نیز

به خراسان شوم انشا الله                               آن ره آسان شوم انشا الله

(مرثیه خوان مداین)

مذهب و گرایشهای صوفیانه

        از سروده های خاقانی و قراین متعددی در یوانش، چنین برمی آید که وی شاعری سنی مذهب و ازپیروان شافعیه بوده است

        خاقانی در آثار خود، اشعاری درمدح امام محمد بن یحیی پیشوای شافعیه نیشابور و «محمد حفده» از فقها و اصولیون مشهور شافعی دارد و این دو تن را مرثیه گفته است، و روشن است که این امر بدون گرایش عمیق و استوار به مذهب شافعیه نتواند بود

        خاقانی همچنین نام خلفای اربعه را با احترام یاد می کند و گرایش به «چهاریار» در سروده های او آشکار است، چنان که می سراید

بی مهر چهاریار درد این پنج روز عمر نتوان خلاص یافت از این ششدرفنا

                                                                                         (دیوان خاقانی /6)

و نیز

پیشت آرم چهار یارش را شفیع                      کز هدی شان عز والا دیده ام

                                                                                      (دیوان خاقانی /275)

        برخلاف آنچه در مجالس المؤمنین و طرائق الحقائق درباره شیعه بودن خاقانی آمده است، باید پذیرفت که او قطعاً شیعه مذهب نبوده است. وی در سروده های خود بر رافضیه و معتزله طعن و تعریضها دارد؛ اما با این حال علاقه او به علویان مطلبی غیر قابل انکار است. در جایی می گوید

   علوی دوست باش خاقانی                                      کز عشیرت علی است فاضلتر

هر که بدبینی از نژاد علی                             نیکتر دان ز خلق و عادلتر

                       بدشان نیکتر ز مردم دان                                       نیکشان از فرشته کاملتر

                                                                                    (دیوان خاقانی /887)

        او همچنین در تحفه العراقین، در ستایش مشهد مقدس حضرت امیر مؤمنان (ع) اشعاری دارد که گویای حب استوار علی (ع) در دل اوست

                         سرها بینی در کلاه در پای                        در مشهد مرتضی جبین سای

جانها چو سپاه نحل پر جوش                                    برخاک امیر نحل مدهوش

خاقانی همچنین با صراحت بسیار، یکی از انگیزه های اشتیاق خود برای سفر به خراسان را زیارت مشهد امام رضا (ع) می داند

روضه پاک رضا دیدن اگر طغیان است شاید ار  بر ره طغیان شدنم نگذارند

                                                                        ( دیوان خاقانی /154)

همچنین در قصیده ای با مطلع

به خراسان شوم انشاء الله                             این ره آسان شوم انشاء الله

چنین می گوید

بر سر روضه معصوم رضا                 شبه رضوان شوم انشاء الله

گرد آن روضه چو پروانه شمع                        مست جولان شوم انشاء الله

                                                                        (دیوان خاقانی / 406)

شاعر شروان در یکی از رباعیهای خود، امامان بزرگوار شیعه را مظهری از پرهیز و توفیق و سداد می شناسد

کو آن که به پرهیز و به توفیق و سداد   هم باقر بود و هم رضا هم سجاد;

از بهر عیار دانش اکنون به بلاد                      کو صیرفی و کو محک و کو نقّاد

        گفتنی است که امام دوازدهم شیعیان «حضرت قائم منتظر (عج)» متجاوز از سی و سه بار در دیوان خاقانی مورد اشاره قرار گرفته است و شاعر در بسیاری موارد، ممدوح خود را به آن حضرت تشبیه کرده است؛ و هرچند برخی از این موارد به جهت ادب شرعی، ناروا و محل تأمل است؛ اما در عین حال گویای این نکته است که وجود آن حضرت، مظهر اعلائی برای شاعر محسوب می شده است

        و اما از مطالعه قصاید صوفیانه خاقانی، تصوری استوار در ذهن پدید می آید  که سخنسرای شروان دارای مسلک اهل طریقت و تصوف بوده است و در این راه ریاضتها و مجاهدتهای بسیار داشته و گرایش مشربی او در این باب، همراه با تقدیی عملی نیز بوده است، بویژه که در قصیده ترسائیه، دعوی چله نشینی بسیار می کند

پس از چندین چله در عهد سی سال                شوم پنجاهه گیرم آشکارا

                                                                                    (دیوان خاقانی/25)

        ولی مظاهر خود شیفتگی و پیوند ناگسستنی او با خویشتن گرایی، و مفاخره های کلان در دیوان، که حتی در سروده های روزگار پیری شاعر نیز به چشم می خورد، این پندار را به گونه ای تعدیل می دهد که گویی اقرار و دعوی شاعر به حالات طریقت صرفاً نوعی گرایش و علاقه درونی بوده است و تلاش او برای تثبیت و استمرار چنین حالاتی در دل و باطن، کامیاب نبوده است. با این همه، تعبیرات عرفانی بدیعی در سروده های او دیده می شود که وقتی با شیوه کلام و بیان خاص وی در می آمیزد، بس دل انگیز و مؤثر به نظر می رسد

        توجه شاعر به حالات زهد و تصوف، تا حدودی از اعتقاد و باور استوار او به سنایی سرچشمه می گیرد و می دانیم که وی در آغاز کار به اعتراف سرده هایش و آنچه تذکره نویسان و محققان متقدم و متأخر نوشته اند، از سنائی تقلید می کرده است و انتخاب تخلص «حقایقی» در آغاز کار شاعری وی نیز چنان که گفته شد، در پیوند با همین نکته است

        اگر چه تصوف در منطقه زندگی او یعنی اقلیم شروان و آذربایجان نیز در این روزگار خالی از رونق نبوده است؛ ولی حال تصوف خاقانی به تعبیر استاد فروزانفر، «متوسط است و مانند سنائی و عطار در عالیترین درجه نمی باشد و بدین جهت مانند صوفیان متوسط به تأویل ظواهر می گراید و بدان پای بند است و سخنان صوفیانه اش بیشتر بیان احوال خویش و به ذوقیات عرفا شبیه تر، و کمتر متضمن حقایق و مطالب سودمند تصوف است»

        باید گفت که محققان دیگر هم یا شیوه تفکر صوفیانه را در وی اصیل ندانسته، و یا زهد و تحقیق در شعر او را برخوردار از شور سخن سرایان عارف مسلک پیش از وی نیافته اند

        شاید خاقانی را به یک تعبیر بتوان نمونه اعلای «عرفان شعری» در ادبیات فارسی دانست و البته این اصطلاح را باید با آنچه شعر عرفانی است در محل تفاوت گذاشت. غرض از عرفان شعری، مفاهیم و مضامین و «مصطلحات» عرفانی است که به حسب علاقه و پیوند شخصی شاعر با تصوف در شعر او نمود پیدا می کند اما ریشه در باورهای عینی و اعتقادی مستمر و استواری ندارند. این نوع از عرفان، بیشتر در سطوح کلام شعری و تعابیر منظوم ظاهر می شود. یعنی نه عمق اشعار تعلیمی عرفانی را دارد و نه نشئه و آشناکی غزلها و سروده های ذوقی عارفان را در آن می توان یافت و بدین سبب در این صنف از سروده ها مرز میان دو خط مشخص عرفانی یعنی «عرفان زاهدانه» و «عرفان عاشقانه» چندان قابل تفکیک نیست، زیرا این تفکیک زمانی است که تعابیر مورد اشاره در سروده های عرفانی، ریشه در عمق داشته باشد و متکی بر بنیانی رفتاری و باور داشتی بود. یکی از سروده های عرفانی خاقانی قصیده ای است با مطلع

ای پنج نو به کوفته در دار ملک لا                   لا در چهار بالش وحدت کشد ترا

این قصیده دارای مقدمه ای طولانی در مراتب زهد و توحید و تصوف است؛ اما تعبیرات شاعر، هیچ مشرب مشخصی را در عرفان باز نمی نماید، و حتی سخن به گونه ای نیست که بتوان برزخ میان عرفان زاهدانه و عاشقانه را از آن استنباط کرد. برای مثال در بخشی از این قصیده می گوید

                      از عشق ساز بدرقه پس هم به نور عشق                  از تیه لا به منزل الا الله اندر آ

دروازه سرای ازل دان سه حرف عشق            دندانه کلید ابد دان دو حرف لا;

 فتراک عشق گیر نه دنبال عقل از آنک                         عیسیت دوست به که حواریت آشنا

                                                                                    (دیوان خاقانی/3)

و سپس در جای دیگری از این قصیده می گوید

گر سر یوم یحمی بر عقل خوانده ای      پس پایمال مال مباش از سر هوا;

بر پنج فرض عمر بر افشان و دان که هست        شش روز آفرینش از این پنج با نوا

توسن دلی و رایض تو قول لا اله                     اعمی و شی وقاید تو شرع مصطفی

                                                                                    (دیوان خاقانی/4)

این کیفیت گاه در یک بیت به تنهایی ظاهر می شود

عنان شاهد دل گیر و دست پیر خرد                ز راه زهد بگردان به کوی باده بیا

                                                                                    (دیوان/620)

حاصل سخن این که وقتی مضامین صوفیانه او در کنار هم گذاشته می شود و در محل مقایسه قرار می گیرد، نهایت کار موجب این استنباط می شود که غلبه حالات عشق بر زهد، برای او در همین مایه از سطوح قابل تعبیر است. (از کتاب ارمغان صبح)

شاعران معاصر خاقانی

        قرن ششم یعنی روزگار خاقانی از ادوار مهم شعر فارسی است بویژه که در این قرن، شعر فارسی از محدوده اقلیمی خراسان بیرون آمد و در نواحی دیگری از جمله عراق عجم (= نواحی مرکزی ایران) و آذربایجان نیز گسترش یافت و بدین سبب خحاقانی با شاعران مشهوری در نواحی خراسان آشنا گردید. او که با شماری از این سرایندگان همعصر بود، با بعضی مشاعره و مکاتبه نیز داشت

        یکی از مشهورترین شاعران معاصر خاقانی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی است که به سبب آشنایی با هنر نقاشی، به جمال نقاش شهرت داشت. و از قصیده سرایان برجسته قرن ششم در ناحیت عراق عجم محسوب می شود. وی سفری نیز به منطقه آذربایجان داشته و شهر گنجه را ستوده است. او پس از انتشار قصیده هجو اصفهان، منسوب به خاقانی و توطئه مجیر الدین بیلقانی در این باب، قصیده ای خطاب به خاقانی سرود با این مطلع

کیست که پیغام من به شهر شروان برد یک سخن از من بدان مرد سخندان برد

        جمال الدین در این قصیده تعریضی رندانه و طنز آلود نسبت به خاقانی دارد و دعویهای او درباره تفوق توان و قدرت شاعریش را مورد تردید قرار می دهد و می سراید

دعوی کردی که نیست مثل من اندر جهان  که لفظ من گوی نطق زقیس و سحبان برد

عاقل دعوی فضل، خود نکند ورکند                باید کز ابتدا سخن به پایان برد

   کسی بدین مایه علم، دعوی دانش کند؟            کسی بدین قدر شعر، نام بزرگان برد؟

شعر فرستادنت به ما چنان است راست            که مور پای ملخ پیش سلیمان برد

اما پس از ابیاتی که آمیزه طنز و تعریض است، از آنچه گفته است باز می گردد

این همه خود طیبت است، بالله اگر مثل تو                     که از وجود تو فضل رونق و سامان برد

        شاعر بلند آوازه دیگری که با خاقانی معاصر بوده است و احتمالاً با هم دوستی و پیوند داشته اند، نظامی گنجوی است. مشهور است که نظامی در قصیده ای او را مرثیه گفته است. مطلع بازمانده از این قصیده که برخی از پژوهشگران در صحت انتسابش به نظامی تردید کرده اند، چنین است

همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد                     دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی

        دیگر شاعر معاصر خاقانی، ابوالعلای گنجوی است. او که استاد و معلم خاقانی در فنون شعر بوده است، دختر خود را به نکاح سخنسرای شروان در آورد، اما پس از ورود خاقانی به دستگاه شروانشاه، به جهت رقابتهای مرسوم شاعران و شاید زود رنجی و برتری جویی خاقانیف میان آنها تکدر و دشمنی به هم رسید و هریک بی پروا دیگری را به باد هجو و تعریض گرفت. خاقانی در تحفه العراقین، تعبیرات ناخوشی را در مورد ابوالعلاء به کار می برد و ابوالعلاء نیز با لحنی که شاید ملایم تر از لحن و ادای خاقانی است، او را پاسخ می گوید. گفتنی است که خاقانی سپاس استاد خویش ابوالعلای گنجوی را نگاه نداشت، و خود نیز به آسیب شاگرد ناسپاسش یعنی مجیر االدین بیلقانی گرفتار آمد

رشید وطواط شیرازی از دیگر سرایندگان معاصر خاقانی است که با وی پیوند و مکاتبه و مشاعره داشته است. وی خاقانی را در قصیده ای با سی و یک بیت آراسته و مقدمه ای منثور ستود و خاقانی هم با قصیده ای نغز و استادانه به مطلع

مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا                  که هیچ انس ز هیچ انس مرا

        رشید را پاسخ گفت و در حق وی تبجیلها و تجلیلهای بسیار کرد. این قصیده رشید به هنگام بیست و پنج سالگی خاقانی و مقارن با مرگ مرگ کافی الدین عمر برای او فرستاده شده است و به نظر می رسد که قطعاً بجز این قصیده، سروده های دیگری نیز میان دو شاعر مبادله شده است. و اما این دوستی شاید به دلیل انکار نابخردانه رشید در حق سنائی، و یا علل دیگر به کدورت انجامید و خاقانی هجوهای گزنده ای در ذم رشید سرود. وی در این هجویه ها با چنان الفاظ ناخوش و نادلپذیری به نکوهش و زشتیاد رشید می پردازد که در مقایسه با آن تجلیلها مایه شگفتی است

        امیر اثیر الدین اخسیکتی هم از معاصران خاقانی بوده است . او که خویشتن را در شاعری برتر از خاقانی می شمرد، موجب خشم خاقانی می شد اما شاعر شروان با او برخوردی ملایم داشت و او نیز در مقام مشاعره با خاقانی، عنان اعتدال را از دست نداد

        فلکی شروانی هم از معاصران خاقانی است. اگر چه گفته اند که او استاد خاقانی بوده است اما سخن دولتشاه معقول تر می نماید که او و خاقانی هر دو از شاگردان ابوالعلای گنجوی بوده باشند. خاقانی قطعه ای در سوگ فلکی دارد که خالی از مایه های طنز نیست و شاید نشانی از رقابتها و بر زدنهای احتمالی میان آن دو بوده باشد. خاقانی در این سروده، فلکی را عطسه خود، یعنی پرورده وش اگرد و مقلد خویش می خواند

عطسه سحر حلال من فلکی بود                     بود به ده فن ز راز نه فلک آگاه

زود فرو شد که عطسه دیر نماند                      آه که کم عمر بود عطسه من آه

جانش یکی عطسه داد و جسم بپرداخت           هم ملک الموت گفت یرحمک الله

        ظهیر الدین فاریابی که چند سالی پس از خاقانی درگذشت، معاصر دیگر او است. اگر چه وی نیز همانند خاقانی در اواخر عمر در تبریز اقامت داشته و در همان شهر درگذشته است اما رابطه ای میان او و خاقانی دانسته نیست

        انوری که استاد مسلم شعر فارسی در قرن ششم است هم معاصر خاقانی بوده است ولی قرینه ای از پیوند، دوستی و یا مشاعره ای میان آن دو مشاهده نشده است

ممدوحان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 43
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله قوه قضائيه تحت word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قوه قضائيه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله قوه قضائيه تحت word

مقدمه  
قوه قضاییه در یک نگاه  
مطالعه ‏ی مقررات مربوط به قوه‏ ی ‏قضائیه درقانون اساسی  
مبحث اول : وظایف قوه‏ ی قضائیه  
مبحث دوم :سازمان وتشکیلات قوه قضائیه  
بند 1 : رئیس ‏قوه‏ قضائیه  
بند 2 : محاکم ودادسراها  
بند3 : وزیر دادگستری  
بند 4 : قضات « دادرسان»  
امتیاز قاضی  
الف : استقلال قاضی  
بند 5 : دیوان‏ عدالت ‏اداری و سازمان بازرسی‏ کل‏ کشور  
بند 6 : اصول وقواعد حاکم برامورقضایی درنظام جمهوری‏ اسلامی ایران  
اصل چهارم : عدم‏ عطف قوانین جزایی به ماسبق  
قوه‏ قضائیه در قانون اساسی  – فصل یازدهم قانون اساسی  
اصل ‏یکصدوپنجاه ‏وششم  
اصل‏ یکصدوپنجاه ‏وهفتم  
اصل یکصدوپنجاه‏ وهشتم  
اصل یکصدوپنجاه ‏ونهم  
اصل‏ یکصدوشصتم  
اصل یکصد‏وشصت ‏ویکم  
اصل‏ یکصدوشصت ‏ودوم  
اصل‏ یکصدوشصت ‏وسوم  
اصل ‏یکصدوشصت ‏وچهارم  
اصل‏ یکصدوشصت‏ وپنجم  
اصل‏ یکصدوشصت‏ وششم  
اصل‏ یکصدوشصت‏ وهفتم  
اصل ‏یکصد‏وشصت‏ وهشتم  
اصل‏ یکصد‏وشصت‏ ونهم  
اصل‏ یکصدوهفتادم  
اصل‏ ویکصد‏وهفتاد‏ویکم  
اصل‏ یکصدوهفتادودوم  
اصل‏ یکصدوهفتادوسوم  
اصل‏ یکصدوهفتادوچهارم  
توسعه قضایی  
بررسی چند نهاد زیر مجموعه قوه قضائیه  
دیوان عالی کشور  
نحوه رسیدگی دیوانعالی کشور :  
وظایف دیوانعالی کشور :  
دادگاههای عمومی و انقلاب  
اهداف:  
صلاحیت دادگاههای انقلاب :  
موارد تجدید نظر احکام :  
اجرای احکام :  
حکم غیابی و حق اعتراض به آن :  
حق داشتن وکیل و موارد الزامی بودن آن :  
دیوان عدالت اداری  
ارکان دیوان :  
اختیارات و مسئولیتهای اداری رئیس دیوان عدالت اداری :  
ریاست کل دیوان :  
ارجاع پروند ه ها به شعب دیوان :  
ارجاع پرونده های مرتبط به شعبه مقدم الارجاع :  
پیشنهاد افزایش شعب تجدید نظر دیوان عدالت اداری :  
اختیارات و مسئولیتهای قضائی رئیس دیوان عدالت اداری :  
عضویت در هیات تجدید نظر :  
درخواست رای وحدت رویه :  
موارد امتناع :  

مقدمه

قوه قضائیه” نهادی است که ریاست آن مستقیما از طرف “ولایت فقیه” انتخاب می شود و لذا عملکرد آن همانند صداوسیما بطور مستقیم متوجه این جایگاه -ولی فقیه- است.قوه ای که با توجه به نوع خاص ماموریتش اهمیتی فوق العاده در نظام ولایتمدارجمهوری اسلامی داراست.در واقع تحقق بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی نظیر “عدالت”را می توان به نسبت زیادی مربوط به این قوه دانست


قوه قضاییه در یک نگاه

مطالعه‏ ی مقررات مربوط به قوه‏ ی‏ قضائیه درقانون اساسی

اجرای عدالت یکی از آرمان‏ها و آرزوهای دیرین جامعه‏ی بشری است . منظور از اجرای عدالت ، یعنی حل اختلافات و منازعات افراد با یکدیگر یا افراد با دولت بر طبق قوانین مصوب . این وظیفه‏ی خطیر برعهده‏ی قوه‏ی‏قضائیه گذاشته شده است که قوه‏ای مستقل و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخسیدن به عدالت و عهده‏دار و ظایف زیر است

مبحث اول : وظایف قوه ‏ی قضائیه

به موجب اصل یکصد‏وپنجاه‏وششم وظایف قوه‏قضائیه عبارت است از

 رسیدگی وصدور حکم درموردتظلمات ، تعدیات ، شکایات ، حل‏وفصل دعاوی ورفع خصومات واخذتصمیم واقدام لازم درآن قسمت از امور حسبیه ، که قانون معین می‏کند . این وظیفه عمدتاً برعهده‏ی تشکیلاتی از دستگاه قضاء است که به نام « دادگستری » خوانده می‏شود. وشامل دوتشکیلات عمده « دادسرا یا پارکه » و و « محاکم یا دادگاه‏ها » می‏شد. اصل‏یکصدوپنجاه‏ونهم مقرر می‏دارد : « مرجع رسمی تظلمات‏وشکایات ، دادگستری‏است.» تشکیل دادگاه‏ها و تعیین صلاحیت آن‏ها منوط به حکم قانون است ، بنابراین وظیفه‏ی اصدارحکم برعهده‏ی محاکم می‏باشد
احیای حقوق عامه و گسترش عدل آزادی‏های مشروع
نظارت برحسن اجرای قوانین : تنها اجرای قوانین هدف عمده‏ی دستگاه‏ها نمی‏باشدبلکه باید علاوه برآن حسن جرای قوانین نیز تأمین گردد. نظارت برحسن اجرای قوانین در محاکم برعهده‏ی دیوان‏عالی کشور است ونظارت برحسن اجرای قوانین درادارات برعهده‏ی سازمان بازرسی کل‏کشور است. ( اصل‏یکصدوشصت‏ویک ویکصدوهفتادوچهارم‏قانون‏اساسی) ) کشف جرم وتعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام. وظیفه‏ی مزبور را عمدتاً تشکیلاتی به نام « دادسرا » برعهده دارند
اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم واصلاح مجرمین
دستگاه قضاء نباید منتظر بنشیند تا جرمی به‏وقوع بپیوندد وسپس وظیفه‏ی او شروع شود ومجرم یا مجرمین را تعقیب ودستگیر کند وبه مجازات قانونی برساند. بلکه عمده وظیفه‏ی این قوه آن است که تمهیدات مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم را به‏کار بندد


مبحث دوم :سازمان وتشکیلات قوه قضائیه

بند 1 : رئیس ‏قوه ‏قضائیه

در رأس سازمان و تشکیلات این قوه شخصی به عنوان «رئیس‏ قوه ‏قضائیه» قرار دارد که عالی‏ترین مقام این قوه است . که اینک نحوه‏ی انتصاب وشرایط و وظایفش را درزیر مطالعه می‏کنیم

 نحوه ‏ی تعیین رئیس‏ قوه‏ قضائیه

ازجمله وظایف و اختیارات مقام رهبری عزل ‏ونصب و قبول استعفای رئیس قوه ‏‏ی ‏قضائیه است ( بند 6 اصل یکصدودهم قانون‏اساسی ) که به موجب اصل یکصدوپنجاه‏وهفتم ‏قانون ‏اساسی برای مدت پنج سال و به ‏منظور انجام دادن مسئولیت‏های قوه‏ ی‏ قضائیه درکلیه‏ی امورقضائی واداری و اجرایی تعیین می‏شود

  شرایط ریاست قوه‏ قضائیه :

       فردی که به عنوان ریاست این قوه تعیین می‏شود وعالی‏ترین مقام قوه‏ی قضائیه تلقی می‏گردد،براساس اصل یکصدوپنجاه‏وهفتم‏قانون‏اساسی ، باید واجد شرایط ذیل باشد

مجتهد عادل باشد
آگاه به امورقضائی باشد
مدیرومدبر باشد

        

       وظایف رئیس‏ قوه‏ قضائیه

به موجب اصل یکصدوپنجاهوهشتم قانون‏اساسی ، وظایف رئیس‏قوه‏قضائیه به شرح زیر است

ایجاد تشکیلات لازم دردادگستری به تناسب مسئولیت‏های اصل یکصدوپنجاه‏وششم
تهیه‏ی لوایح قضائی مناسب با جمهوری‏اسلامی
استخدام قضات عادل وشایسته و عزل ونصب آن‏ها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل وترفیع آنان و مانند این‏ها از اموراداری ، طبق قانون . وبه موجب اصل

 یکصدوشصت‏وچهارم محل خدمت یا سمت قاضی را بدون رضای او نمی‏توان تغییر داد ، مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیس‏قوه‏قضائیه پس از مشورت با رئیس‏دیوان‏عالی‏کشور و دادستان کل

نصب رئیس‏دیوان‏عالی‏کشور و دادستان کل ، با مشورت قضات دیوان‏عالی کشور برای مدت پنج‏سال . ( اصل یکصد‏وشصت قانون‏اساسی )
پیشنهاد وزیر دادگستری به رئیس‏جمهور ( اصل یکصد وشصت ‏قانون ‏اساسی )
تعیین ضوابط برای تشکیل دیوان‏عالی‏کشور ( اصل  یکصد وشصت‏ و یکم‏قانون ‏اساسی )
دیوان عدالت اداری زیر نظر رئیس‏قوقضائیه می‏باشد. ( اصل یکصد ‏و هفتاد وسوم  قانون ‏اساسی )
سازمان بازرسی کل‏کشور زیرنظر رئیس‏قوه‏قضائیه است. ( اصل ‏یکصد وهفتاد و چهارم‏ قانون ‏اساسی )

بند 2 : محاکم ودادسراها

به موجب اصل شصت‏ ویکم : « اعمال قوه‏ی قضائیه به‏وسیله‏ی دادگاه‏های دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود وبه حل‏وفصل دعاوی وحفظ حقوق عمومی وگسترش واجرای عدالت و اقامه حدود الهی بپردازد » در رأس تشکیلات دادگستری دادگاه و دادسرای دیوان‏عالی‏کشور قرار دارد که دیوان عالی کشور ودادستان کل‏کشور بالاترین مقام آن‏ها هستند. این دو مقام باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشند

برطبق اصل یکصد‏وشصت‏ویکم : « دیوان‏عالی‏کشور به منظور نظارت براجرای قوانین در محاکم و اجیاد وحدت‏رویه قضایی وانجام مسئولیت‏هایی که طبق قانون به آن محول می‏شود ، براساس ضوابطی که رئیس‏قوه‏قضائیه تعیین می‏کند ، تشکیل می‏گردد

به موجب مقررات قانون‏ساسی دونوع محکمه برای رسیدگی به جرایم وجود دارد که البته درکنار هر محاکمه‏ای ، دادسرایی نیز مقرر است

       الف : محاکم ودادسراهای عمومی که به جرایم‏عمومی رسیدگی می‏کند

       ب : محاکم و دادسراهای نظامی

به موجب اصل یکصدوهفتادودوم : « برای رسیدگی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظایم یا انتظامی اعضای ارتش ، شهربانی و سپاه پاسداران‏انقلاب‏اسلامی ، محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل می‏گردد ، ولی به جرایم عمومی آنان یا جرایمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شوند ، در محاکم عمومی رسیدگی می‏شود

دادستانی و دادگاه‏های نظامی ، بخشی از قوه‏قضائیه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند . » ذکر دونوع محکمه‏ی فوق در قانون‏اساسی دلیل برحصر محاکم به دودسته‏ی عمومی ونظامی نیست بلکه به موجب اصل‏یکصد‏وپنجاه ‏ونهم‏ و اصل یکصدوپنجاه‏وهشتم می‏توان تشکیلات لازم یا دادگاه‏های دیگری به موجب قانون ایجاد نمود. چنان‏که در حال حاضر دادگاه‏ها ودادسراهای انقلاب نیز درکنار سایر تشکیلات قوه‏ی قضائیه وجود دارد

 بند3 : وزیر دادگستری

به موجب اصل‏ یکصدوشصتم : « وزیر دادگستری مسئولیت کلیه مسایل مربوط به روابط قوه‏قضائیه و قوه‏ی مجریه و قوه‏ی مقننه را برعهده دارد وازمیان کسانی که رئیس‏قوه‏قضائیه به رئیس‏ جمهور پیشنهاد می‏کند ، انتخاب می‏گردد. رئیس‏ قوه ‏ی ‏قضائیه می‏تواند اختیارات تام مالی واداری ونیز اختیارات استخدامی غیرقضات را به وزیر دادگستری تفویض کند. دراین‏صورت وزیردادگستری دارای همان اختیارات و وظایفی خواهد بود که در قوانین برای وزراء به عنوان عالی‏ترین مقام اجرایی پیش‏بینی می‏شود

بند 4 : قضات « دادرسان»

1 نحوه ‏ی برگزیدن قاضی

 در دنیا دو روش برای برگزیدن قاضی وجود دارد . یکی روش انتخاب است چنان‏که در آمریکای شمالی ، قضات به استثنای محاکم‏ فدرال به ‏وسیله ‏ی مردم انتخاب می‏شوند یا در سویس ، چهارده‏تن قاضی فدرال را قوه‏ی مقننه انتخاب می‏کند یا در جمهوری‏مکزیک مردم قضات عالیه را انتخاب می‏کنند . دیگری روش انتصاب است . چنان‏که در انگلستان ، کلیه‏ی دادرسان با نظارت فائقه‏ی قاضی‏القضات منصوب می‏شوند

 درنظام‏ جمهوری‏ اسلامی ایران ، استخدام قضات عادل وشایسته و عزل و نصب آن‏ها از وظایف رئیس ‏قوه‏ قضائی است . صفات وشرایط قاضی طبق موازین فقهی به‏وسیله‏ی قانون معین می‏شود. ( اصل‏یکصدوشصت‏وسوم قانون‏اساسی)

2    وظیفه ‏ی قاضی :

 قاضی موظف است کوشش کند حکم هردعوا را در قوانین مدونه بیابد واگر نیابد با استناد به منابع معتبراسلامی یا فتاوی معتبر ، حکم قضیه را صادر نماید و نمی‏تواند به بهانه‏ی سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد. » ( اصل یکصدوشصت‏وهفتم‏قانون‏اساسی )همچنین « قضات دادگاه‏ها مکلفند از اجرای تصویب‏نامه‏ها وآیین‏نامه‏های دولتی که مخالف با قوانین و مقررات‏اسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوه‏ی مجریه است ، خودداری کنند وهرکس می‏تواند ابطال این‏گونه مقررات را از دیوان عدالت اداری تقاضا کنند. » ( اصل یکصد‏وهفتادم‏قانون‏اساسی )

 به موجب دو اصل فوق وظیفه‏ی قاضی اولاً : حل‏ وفصل دعاوی و اختلافات است و نهایتاً اصدار حکم می‏باشد وبه هیچ بهانه‏ای نمی‏تواند از رسیدگی و صدور حکم امتناع ورزد. ثانیاً : از اجرای تصویب‏نامه ‏ها آیین‏نامه‏ های دولتی که مخالف قوانین ومقررات‏ اسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوه‏ی‏مجریه است ، خودداری کند

امتیاز قاضی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 46
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله قوانين و مقررات حفاظت محيط زيست تحت word دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قوانين و مقررات حفاظت محيط زيست تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله قوانين و مقررات حفاظت محيط زيست تحت word

پیشگفتار:  
مقدمه:  
گفتار اول  
الف ـ تعریف محیط زیست  
ب- انواع محیط زیست  
ج – تعریف آلودگی و انواع آلودگی محیط زیست در حقوق ایران  
د: دلایل لزوم حمایت از محیط زیست  
ه- اسلام و محیط زیست  
و- قانون اساسی  و محیط زیست  
ز- تاریخچه و تحول حقوق محیط زیست در ایران  
ح – حمایت بین المللی از محیط زیست  
ط) پیشگیری و شیوه های غیر کیفری حمایت از محیط زیست  
گفتار دوم  
الف-تعریف جرم زیست محیطی  
ب جایگاه جرم زیست محیطی  
ج – عناصر تشکیل دهنده جرم زیست محیطی  
1-ج-عنصر قانونی  
2-ج=عنصر مادی  
ج-3 عنصر معنوی :  
د) قوانین و مقررات زیست محیطی کیفری  
گفتار سوم:  
انواع جرایم زیست محیطی با استناد به مواد قانونی  
الف ـ جرایم ارتکابی نسبت به عناصر جاندار محیط زیست  
الف ـ 1ـ جرایم ارتکابی نسبت به تخریب جنگلها , مراتع و فضای سبز  
الف-2= جرایم ارتکابی نسبت به جانوران  
ب ـ جرایم ارتکابی نسبت به عناصر بی جان محیط زیست  
ب ـ 1) آلودگی هوا:  
ب2- آلودگی آب  
ب3=آلودگی صوتی  
ب4) آلودگی و تخریب خاک و آلودگی ناشی از زباله  
ج) جرایم مربوط به آلودگی شیمیایی و هسته ای  
گفتار چهارم: مجازاتهای زیست محیطی  
الف) اعدام و تبعید  
ب ـ حبس و جزای نقدی  
جزای نقدی  
ج) مصادره اموال  
دـ تعطیل کردن موسسه  
ه) تشدید مجازات  
و- مجازات شروع به جرم  
گفتار پنجم  
الف) خواهان و خوانده جرایم زیست محیطی  
ب- نقش ضابطین قوه قضائیه در جرایم علیه محیط زیست :  
ج ـ چگونگی برخورد سازمان حفاظت محیط زیست با جرایم زیست محیطی  
8ج-1) اخطار به آلوده کننده و تعطیل آن  
ج ـ 2) اعلام جرم واقامه دعوی کیفری برعلیه آلوده کننده  
ج3) مطالبه ضرر وزیان ناشی از جرم  
ج4- مصالحه  
نتیجه گیری :  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله قوانين و مقررات حفاظت محيط زيست تحت word

1ـ تقی زاده انصاری، مصطفی ، حقوق کیفری محیط زیست ، چاپ اول نشر قومس تهران 1376 یک جلد

2ـ قوام ، میرعظیم، حمایت کیفری از محیط زیست ، چاپ اول ، انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست 1375 یک جلد

3ـ خسروی راد، سام ، محیط زیست داریم قانون محیط زیست نداریم ، مجله انتخاب شماره 12 24/5/

4ـ نیامیر ، آیدین ، محیط زیست در اینترنت، موج سبزـ سال اول ـ شماره 3 ،

5ـ گفتگو با حجت یوسف (معاون سازمان حفاظت از محیط زیست) ، سازمان حفاظت محیط زیست نمی تواند با خودروهای متخلف برخورد کند ،‌ نشریه عصر آزادگان ، شماره 95 8/10/

6ـ قاسمی ، ناصر ، پایان نامه دکتری حمایت کیفری از محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس 1379 شماره پایان نامه 2164

7ـ مجموعه قوانین و مقررات حفاظت محیط زیست ایران ، چاپ اول ، انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست، بهمن ماه 1379

مقدمه:

می دانیم که امروزه بحث محیط زیست و بحران های ناشی از آلودگی آن مساله ای که همه جهانیان را به فکر واداشته. چرا که محیط زیست ارتباطی تنگاتنگ با حیات و سلامت انسانها داشته و آلودگی آن زندگی همه جانداران را تهدید خواهد کرد. امروز  بسیاری از انواع بیماریهای جسمی و روانی مخصوصاً در شهرهای بزرگ ناشی از همین آلودگیها بوده و انسانها در معرض مرگ تدریجی قرار گرفته اند

برای حفظ و حمایت از محیط زیست اقدامات مختلفی صورت گرفته. مسائل مربوط به محیط زیست مانند همه مسائل اجتماعی دیگر دارای جنبه های حقوقی می باشد

در زمینه جنبه های حقوقی آنچه مورد بحث ماست بحث حقوق جزا و نقش آن در حمایت از محیط زیست می باشد

هدف از این تحقیق بحث در مورد این فرضیه است که آیا حمایت کیفری از محیط زیست و بکار گیری مجازاتهای شدید علیه آلوده کنندگان محیط زیست بهترین راه حفاظت از محیط زیست است ؟

و پاسخ به این سوال که مجازاتهای وضع شده در زمینه حفاظت محیط زیست از چه نوع است؟

به منظور نیل به این هدف مطالب را به 5 گفتارتقسیم خواهیم کرد . در گفتار اول به راهها و دیدگاههای مختلف در زمینه حمایت از محیط زیست می پردازیم و دیدگاه اسلام و قانون اساسی را بررسی می کنیم

در گفتار دوم به بررسی ارتباط حقوق جزا و محیط زیست و در گفتار سوم انواع جرایم زیست محیطی را بررسی می کنیم. در گفتار چهارم مجازاتهای زیست محیطی که در قوانین ایران به چشم می خورد بررسی می کنیم و در انتها تشریفات رسیدگی و اندکی به سازمان حفاظت محیط زیست می پردازیم

از آنجا که در این زمینه بسیار کم کار شده وحتی در دانشکده های حقوق و برای دانشجویان حقوق بحثی تازه و ناملموس است سعی کردم  با ارائه این تحقیق و کار در این زمینه اندکی اهمیت این موضوع را یاد آوری و به لزوم کار در این زمینه متذکر شوم

گفتار اول       

الف ـ تعریف محیط زیست

محیط زیست یعنی چه و تعریفی از آن می شود ارائه داد؟

بنظر می رسد ارائه یک تعریف جامع و مانع از محیط زیست تقریباً غیرممکن باشد. چرا که مفهوم محیط زیست و دامنه شمول آن بسیار گسترده است و تعریفی که بتواند بطور کامل در برگیرنده همه جنبه های آن باشد کاری  مشکل است

چیزی که به ذهن می رسد اینست که تمامی محیط پیرامون و اطراف ما و همه آنچه در اطراف ما بطور مستقیم وغیر مستقیم زندگی ما به آن وابسته است محیط زیست ما را تشکیل می دهند

دکتر قوام در تعریف محیط زیست آورده اند “محیط زیست به تمامی محیطی اطلاق می شود که نسل انسان بطور مستقیم و غیر مستقیم به آن وابسته است و فعالیتهای او در ارتباط با آن قرار دارد.”1

در تعریف دیگری چنین آمده: “محیط زیست عبارتست از محیطی که فرآیند حیات را فراگرفته وباآن برهم کنش دارد, محیط زیست از طبیعت, جوامع انسانی و نیز فضاهایی که با فکر و به دست انسان ساخته شده اند تشکیل یافته است و کل فضای زیستی کره زمین, یعنی زیستکره را فرامی گیرد”2

می بینیم که در تعاریف فوق محیط زیست را محیطی مرتبط با حیات و زندگی انسان می دانند و این خود نشانه اهمیت آنست. چرا که هر آنچه زندگی بشر را تحت تاثیر قرار دهد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت این مفهوم کشورها درصدد حمایت از آن برآمدند اما هرکشور به یکی بیا برخی از عناصر مشخص زیست محیطی توجه کرده است. به عبارتی هر کشوری با توجه به محیط جغرافیایی, پیرامون و انسانی خود جنبه هایی را که بیشتر باآن در تماس بوده مد نظر قرار داده. مثلاً به طور طبیعی کشوری که اطراف آن را بیشتر آب فراگرفته بیشتر ذر زمینه حمایت از آبها و مسائل مربوط به صید فعالیت می کند یا کشوری که در آن جنگلهای فراوان وجود دارد بیشتر به بحث شکار و جنگلها و مراتع پرداخته

کشور ما ایران با توجه به گستردگی و پهناوری آن و بهره مند بودن از نعمتهای آب و جنگل و مراتع و وضعیت نابسامان و آلودگی  هوا ;..باید در این زمینه بسیار فعالانه و جدی عمل کند

به این منظور نخستین مرحله ارائه یک تعریف جامع و مانع حقوقی از مساله محیط زیست است

در قوانین کشور ما اعم از قانون اساسی و قوانین عادی و دیگر مقررات , تعریفی از محیط زیست ارائه نشده بنابر این دراین زمینه نمی توانیم به دیدگاه قانونی اکتفا کنیم

هم چنین در قوانین بسیاری کشورها مانند فرانسه و لهستان نیز تعریف حقوقی از محیط زیست ارائه نشده

در معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی نیز تعریف خاصی از محیط زیست به چشم نمی خورد . تنها متنی که در این رابطه به ارائه تعریف نسبتا جامعی از محیط زیست پرداخته قانون یونانی 1996/360 میباشد

بر طبق آن محیط زیست1 محیط طبیعی و محیط فرهنگی ترکیب می یابد

ب- انواع محیط زیست

در بیشتر کتابها محیط زیست را به دو بخش عمده تقسیم کرده اند . اگر چه تقسیم بندی های دیگری نیز وجود دارد اما نهایتا می شود همه را تحت 2 بخش محیط زیست انسانی و محیط زیست طبیعی جای داد

محیط زیست طبیعی به آن قسمت از محیط زیست اطلاق می گردد که , در بر
گیرنده بخشی از فضای سطح کره زمین است و به دست انسان ساخته نشده است .1

بعبارتی محیط زیست طبیعی محیطی است موهبت خدادی که بشر در آن دخالت نداشته و شامل جنگل ,آب , هوا , خاک , دشت , رودخانه ,;..است

اما محیط زیست انسانی محیط ساخت دست بشر است و محیطی است که در وجود آن نقش داشته محیطی که انسان با فکر و اندیشه و دست خود و با طرز زندگی خویش ساخته است وسایل خانه ها ، کارخانه ها ، شهر ها ، پارکها ، فاضلاب ها و … می باشد

ج – تعریف آلودگی و انواع آلودگی محیط زیست در حقوق ایران

مهمترین بحث و معضل امروزه دنیا در رابطه با محیط زیست مساله آلودگی ها است آلودگی های محیط زیست شاید مهمترین علت توجه به محیط زیست باشد . این آلودگی هاحوزه های آب و خاک و هوا و… را تحت تاثیر قرار داده اند

ماده 9 قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب 1353 تعریف ذیل را از آلودگی به دست می دهد

«منظور از آلود  ساختن محیط زیست عبارتست از پخش یا آمیختن مواد خارجی به آب ، هوا و خاک یا زمین به میزانی که کیفیت فیزیکی ، شیمیایی یا بیولوژیکی آن را بطوری که زیان آور به حال انسان یا سایر موجودات زنده یا گیاهان و یا آثار و ابنیه باشد ، تغییر دهد . این نخستین تعریفی است که از آلودگی محیط زیست در حقوق ایران مطرح شده

همین تعریف با تغییرات اندکی در تبصره 2 م 688 قانون مجازات اسلامی بیان شده

طبق تبصره 2 م 688 :«منظور از آلودگی محیط زیست عبارتست از پخش یا آمیختن مواد خارجی به آب یا هوا یا خاک و یا زمین به میزانی که  کیفیت فیزیکی ، شیمیایی یا بیولوژیکی آن را بطوری که به حال انسان یا سایر موجودات زنده یا گیاهان یا آثار یا ابنیه مضر باشد تغییر دهد »

پس با توجه به این تعاریف تقریباً می فهمیم که آلودگی محیط زیست شامل موارد و انواع مختلفی است و شامل آلودگی آب ، خاک ، صوت ، شیمیایی ، هسته ای … بوده و شامل نابودی انسانها و گیاهان و حیوانات می شود . به این ترتیب می بینیم که مهمترین و اساسی ترین مساله بشر امروز باید توجه به محیط زیست باشد . چراکه هرآنچه با حیات و زندگی انسان در تماس باشد و جان او را مورد تهدید قرار دهد باید جدی به آن نگریسته شود . اما متاسفانه مساله محیط زیست به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفته شاید یکی از اساسی ترین دلایل آن ناآگاهی و عدم اطلاع از عواقب آن باشد

امروزه انسانها مخصوصاً در شهر های بزرگ و آلوده در معرض مرگ و نابودی تدریجی قرار گرفته اند و به انواع و اقسام بیماریها مبتلا می شوند

آلودگی هوا نشاط و تندرستی و حتی شادی مردم را می گیرد و حتی درازاش هیجان و اضطراب و افسردگی و عصبانیت و سر درد را به انسان باز می گرداند

آبهای آلوده ضمن اینکه حیوانات را دچار بیماری های گوناگون می نماید بر گیاهان نیز تاثیر گذاشته و در نتیجه انسانهایی را که از این گیاهان استفاده می نمایند بیمار می کند

بیماری هایی نظیر اسهال خونی و اسهال از آلودگی آب توسط انسان بوجود می آیند. یا در زمینه آلودگی خاک می بینیم سالانه میزان زیادی از سطح زمین های زراعتی و جنگلها تبدیل به ساختمان و دیگر تاسیسات شهری و صنعتی می شود . می بینیم که هر یک از آلودگی ها دنیایی خطرات ، بیماری ها و بدبختی ها را برای انسان به ارمغان می آورد . تنگی نفس ، بیماری های قلبی و ریوی همه از پیامد های زندگی در محیطی آلوده است پس با این وضع توجه به مسائل محیط زیست از اهمیت خاصی برخوردار است

د: دلایل لزوم حمایت از محیط زیست

می دانیم که هر گونه فعالیت و پیشرفت انسان نیاز به محیطی مناسب جهت زندگی و زیست دارد . در زمانهای گذشته انسانهایی که از طبیعت و محیط زیست استفاده می کردند خودشان  به عنوان یکی از عناصر محیط زیست بشمار می رفتند و در خدمت
و اسیر طبیعت ها بودند  و به قدر نیازشان از طبیعت سود می بردند اما با پیشرفت های انسان و رشد تکنولوژی و صنعت در چند دهه گذشته این طبیعت بود که به خدمت انسان درآمد و انسانها برای رفع نیازهای خویش و بهره گیری از محیط پیرامونی شان به تخریب طبیعت دست زدند . پیامدهای این پیشرفت و بهره برداری نابودی محیط زیست ، آلودگی آن و در نهایت گرفتار شدن انسان بود

انواع آلودگی های صوتی ، شیمیایی ، آب ، خاک ، هوا و .. دستاورد این بهره برداری بی رویه انسان از محیط پیرامونی اش برد

آمارها نشان می دهند که آلودگی هوا سالانه موجب مرگ و میر 3 میلیون نفر در جهان می شود

به گزارش وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی بیش از 90 درصد مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوادر کشورهای در حال توسعه بعلت آلودگی هوا در فضای بسته عارض می شود1

در زمینه آلودگی صوتی نیز می بینیم که سر و صدا یکی از عوامل طبیعی است که به سلامت روانی افراد آسیب می رساند . بیشتر شهروندان تهرانی در مناطقی زندگی می کنند که سر و صدا در آن مناطق تا 80دسی بل نیز می رسد . این میزان سروصدا برای یک منطقه مسکونی با توجه به استاندارد های تعیین شده در کشورهای مختلف بالاتر از حد مجاز برای آلودگی صوتی است

برطبق آخرین تحقیقات ، رابطه مستقیم بین رفتار جنایتکارانه در کودکان و آلودگی ناشی از سرب در محیط وجود دارد . مطالعات گسترده درباره اثرات سود سرد ، بار دیگر حاکی از عواقب جبران ناپذیر این ماده خطرناک بر روی کودکان است.از جمله اینکه کودکانی که در معرض مقادیربالای این ماده قرار می گیرند بطور جدی دچار پوسیدگی دندان ها می شوند . تحقیقات ثابت کرده کودکانی که در حین رشد در معرض آلاینده قرار می گیرند ، آمادگی بیشتری جهت انجام رفتارهای خشونت آمیز دارند . پرفسور «نیدل من» از دانشگاه پترزبورگ در روش تحقیق خود در این مورد از یک تکنیک ویژه پرتوهای ایکسین استفاده نمود و با  مقایسه میزان سرب موجود در استخوان 216 مجرم خردسال و میزان سرب موجود در 200 دانش آموز دبیرستانی که از سلامت روانی برخوردار بودند به تفاوت چشمگیری در زمینه میزان سرب موجود در بدن این 2 گروه رسید[1] 

اثرات نامساعد آلودگی های زیستی محیطی بر سلامت و زندگی انسانها و جانداران بقدری فراوان و چشمگیر است که همگان را بر آن داشته تا به حمایت از محیط زیست خود برخیزند . با توجه به اثرات طبیعت و محیط زیست بر سلامتی و زندگی بشر حمایت از آن امری انکار ناپذیر است

واین نکته ای بود که صاحبنظران را بر آن داشت تا ازحقوق محیط زیست کمک بگیرند و به فکر تدوین قوانینی در این زمینه باشند

ه- اسلام و محیط زیست

اسلام کاملترین دین الهی است که به همه ابعاد زندگی بشر توجه داشته و در هر زمینه ای می توان در اسلام دستورات و راه نجات را جستجو کرد

قرآن کریم در بسیاری از آیات انسانها را به مطالعه طبیعت و عناصر آن فرا خوانده است

1-آیه 30 سوره انبیاء : «و جعلنا من السماء کل شیء حی » یعنی از آب همه چیز را زنده کردیم . پس گیاه و حیوان و انسان زندگیشان به آب بستگی دارد

2-آیه 164 سوره بقره «و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها » یعنی خداوند آب را نازل کرد و زمین مرده را به وسیله آب زنده کرد

و همچنین آیه 99 سوره انعام و آیه 11 سوره انفال به بیان اهمیت آب پرداخته . امام صادق می فرماید :‌ خلق الله الماء طهورا= خداوند آب را پاک و پاک کننده خلق کرده
است

الماء یطهر لایطهر =آب هر چیزی را پاک می کند و با هبچ چیز پاک نشود

اولین نکته در اینجا اینست که آب را بالطبع پاک و دارای خاصیت پاک کنندگی دانسته اند . اکتشافات جدید نیز کاملاً این نکته را تایید و ثابت می کنند که آب نه تنها جدا کننده آلودگی از محل خود و حل کننده آنها می باشد بلکه در اثر اعمال حیاتی و شیمیایی حیوانات ذره بینی کلیه آلودگی های حاصل از مواد آلی را از بین می برد بدون آنکه از پاکی آن چیزی کاسته شود فقط زمانیکه در اثر فراوانی و غلبه مواد آلی یا فاسد شدن محیط حیوانات ذره بینی ناتوان گشته و اکسیژن مورد نظر به قدر کافی نرسد فساد فوراً شروع و بوی مخصوصی متصاعد می شود . و شارع مقدس نیز وسیله تمیزی و غیر تمیزی آب را در همان تغییر حالت و به عبارت دیگر تولید بوو یارنگ و طعم قرار داده 1

در مورد زمین و خاک امام صادق فرموده اند : جعل التراب طهوراً کما جعل الماء طهوراً خداوند خاک را پاک و پاک کننده قرار داده است . کما اینکه آب را پاک و پاک کننده قرار داده است . در واقع اگر اسلام از حفاظت عناصر اساسی در محیط زیست و حمایت آنها تاکید دارد بخاطر خیر انسان و  تامین ضروریات و حاجتهای انسان چه برای نسل حاضر و چه نسبت به نسلهای آینده است و انسان را متوجه حمایت و نگهداری از خود و محیط زیست خود می کند

و- قانون اساسی  و محیط زیست

اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی

« در جمهوری اسلامی ، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی می گردد . از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند ، ممنوع است »

اصل پنجاهم قانون اساسی دارای ابعاد وسیعی است که عبارت است از لزوم توسعه و رشد اقتصادی در کشور و حفاظت از محیط زیست ، منع قانونی فعالیت های اقتصادی که منجر به تخریب غیر قابل جبران محیط زیست می شود یعنی تاکید بر توسعه پایدار ، بالاخره وظیفه عمومی قرار دادن پاسداری از محیط زیست که از  مهمترین پایه های جامعه مدنی می باشد . اهداد یک کشور توسعه یافته همراه با محیط زیست پاک به نسل آینده از اهداف مهم این اصل است

توسعه پایدار : در انتهای قرن 20 و آغاز قرن 21 در اثر تلاش های وسیع صنعتی برای دستیابی به اقتصاد بهتر منابع طبیعی در سراسر جهان به شدت آسیب دیده است این نوع توسعه که در نیم قرن اخیر به اوج خود رسیده توسعه ناپایدار است زیرا اهداف خود را که رفاه و آسایش بیشتر و اقتصاد بهتر برای انسان است نقض کرده است1

پس تلاشهای صنعتی و رشد اقتصادی که اساس توسعه را تشکیل می دهند نباید موجب صدمه جبران ناپذیر به محیط زیست شود زیرا در این صورت هدف مهم توسعه که عبارتست از راحتی و آسایش بیشتر انسان سخت مورد تهدید قرار گرفته است

در 2 قسمت از اصل پنجاهم توسعه پایدار مورد تاکید قانون گذار قرار گرفته آنجا که  شرط رشد و توسعه را مستلزم رعایت حقوق نسلهای آینده می کند . قانون اساسی ناهنجاری های اقتصادی توسعه را ممنوع کرده است مصرف بی رویه انرژی مخصوصاً سوخت های سنگواره ای که برای آیندگان فقط مخازن تخلیه شده عظیم زیر زمینی نفت و گاز و کره مسکونی با وضع دگرگون شده به ارث می رسد

در جمله دوم تاکید دیگری در قانون اساسی وجود دارد و غیر قانونی بودن فعالیت های اقتصادی و غیر آنرا که موجب آلودگی محیط زیست و تخریب غیر قابل جبران آن می شود مطرح ساخته است

ز- تاریخچه و تحول حقوق محیط زیست در ایران

1-میر عظیم قوام, حمایت کیفری از محیط زیست، چاپ اول، (انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست) ص

2-کامبیز بهرام سلطانی، مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی ـ محیط زیست ـ چاپ اول، (تهران ، مرکز مطالعات و تحقیقات و شهر سازی و معماری ایران) جلد ششم ص

 1-کامبیز بهرام سلطانی ، مقدمه ای بر شناخت محیط زیست ، چاپ اول (تهران ) ، سازمان حفاظت محیط زیست ص

1- آیدین نیامیر – محیط زیست در اینترنت – نشریه موج سبز – سال

2-همان مقاله – ص

1-مجله محیط زیست – ش 33 – سال 79 –ص

1-فصلنامه علمی محیط زیست سال 76 جلد نهم – شماره چهارم – ص 27 تا 29 و ص


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 50
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پايان نامه فرهنگ اصيل يزد شناسي و جذب گردشگري تحت word دارای 75 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پايان نامه فرهنگ اصيل يزد شناسي و جذب گردشگري تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه پايان نامه فرهنگ اصيل يزد شناسي و جذب گردشگري تحت word

مقدمه :  
وضع موجود:  
تاریخچه :  
مدیریت بافت تاریخی  
عاملین تصمیم گیری  
عاملین تصمیم گیری بخش دولتی  
الف) استانداری  
ب) سازمان مسکن و شهرسازی  
ج) سازمان میراث فرهنگی و گردشگری  
د) سازمان مدیریت و برنامه ریزی  
عاملین تصمیم گیری بخش نیمه دولتی  
الف) شهرداری یزد  
ب) شهرداری ناحیه تاریخی  
عاملین تصمیم گیری بخش خصوصی  
بررسی اسناد و ابزار تصمیم گیری  
سند جامع توسعه و عمران شهر یزد  
سند تفصیلی شهر یزد  
سند تفصیلی بافت تاریخی  
اسناد دیگر  
خلاصه  
منابع و مآخذ  
ویژگی های جغرافیایی  
زمین شناسی و تکنونیک  
زمین شناسی  
تکنونیک و لرزه خیزی  
بررسی آب و هوای شهر یزد و تعیین محدوده های آسایش زیستی، ساختمانی و طراحی اقلیمی آن  
معیارهای تعیین آسایش  
الف) معیار اول : درجه حرارت  
ب) معیار دوم : رطوبت نسبی  
ج) معیار سوم : باد  
سنجش آسایش زیست – اقلیمی(5)  
الف) تعیین محدوده آسایش حرارتی انسان با روش «اولگی»  
ب) تعیین آسایش حرارتی ساختمان با روش گیونی  
ج) طراحی ساختمان براساس معیار ماهانی  
منابع و مآخذ  
ساختار اجتماعی  
تعداد جمعیت  
شهر یزد  
بافت تاریخ شهر یزد  
محلات بافت تاریخی  
ساختار سنی جمعیت  
جمعیت شهر یزد  
بافت تاریخی شهر یزد  
محلات بافت تاریخی  
گروه های سنی اقتصادی  
شهر یزد  
بافت تاریخی شهر یزد  
محلات بافت تاریخی  
ساختاری جنسی جمعیت  
شهر یزد  
بافت تاریخی  
محلات بافت تاریخی  
ساختار خانوار  
شهر یزد  
ناحیه تاریخی  
محلات بافت تاریخی  
میزان سواد  
شهر یزد  
بافت تاریخی  
محلات بافت تاریخی  
میزان مهاجرت  
شهر یزد  
بافت تاریخی  
امکانات و تسهیلات خانوار  
شهر یزد  
بافت تاریخی  
سایز ویژگی های اجتماعی فرهنگی  
محل تولد سرپرست خانوار  
سابقه سکونت  
سواد سرپرست خانوار  
خلاصه  
منابع و مآخذ  
ویژگی های کلی استان :  
محصولات عمده استان شامل :  
مشخصات کلی شهرستان یزد :  
ویژگی های تاریخی شهر یزد :  
وجه تسمیه :  
پیدایش شهر :  
گسترش شهر :  
خلاصه :  
یزد پیش از اسلام :  
یزد پس از ظهور اسلام :  
آب و هوای استان یزد:  
طوفان شن :  
ناهمواریها و عوارض طبیعی  
در ناحیه مرکزی ارتفاعاتی همچون :  
وضعیت آب در استان کویری یزد :  
دشت یزد – اردکان  
کیفیت آب :  
معرفی بافت تاریخی :  
آثار و ابنیه تاریخی یزد  
بسیاری از تاسیسات مانند:  
الف ):آثار و ابنیه تاریخی در محدوه شهر یزد  
- مسجد جامع کبیر یزد :  
- بقعه دوازه امام :  
- مسجد و تکیه امیر چخماق :  
- برج و باروی قدیمی شهر یزد:  
- مدرسه ضیائیه :  
-بقعه سید رکن الدین:  
-آب انبار شش بادگیر یزد:  
-مسجد ملا اسماعیل :  
- مجموعه باغ دولت آباد:  
- مسجد ریگ :  
از دیگر بناهای تاریخی شهر یزد می توان :  
ب):در محدوده ی شهرستان یزد ( به غیر از شهر یزد )  
- مسجد کهن فهرج :  
-شهرستان اردکان :  
- شهرستان تفت :  
- شهرستان مهریز :  
- شهرستان میبد :  
-شهرستان ابرکوه :  
شرح پروژه:  
منابع و ماخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پايان نامه فرهنگ اصيل يزد شناسي و جذب گردشگري تحت word

1- آیتی ، عبدالحسین ، تاریخ یزد ، چاپ اول ، انتشارات ــــــــ ، سال

2- ابن حوقل ، صوره الارض ، ترجمه دکتر جعفر شعار، انتشارات ــــــــ ، سال 1345

3- اصطخری ، المسالک و الممالک، به کوشش افشار سیستانی ، انتشارات ــــــ ، سال

4- امیری ، منوچهر، سفرنامه و نیزیان در ایران ، انتشارات ــــــ ، سال

5- بارتولد، تذکره جغرافیای تاریخی ایران ، انتشارت ـــــــ ، سال

6- توسلی، محمود، ساخت شهر و معماریدر اقلیم گرم و خشک ایران، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی ، سال

7- جبارنیا و همکاران ، طرح تفصیلی بافت تاریخی شهر یزد، وزارت مسکن و شهرسازی، سال

8- جعفری، جعفر بن محمد بن حسن، تاریخ یزد، بخ کوشش ایرج افشار ، انتشارات ـــــ ، سال

9- جعفری ، عباس ، شناسنامه جغرفایای طبیعی ایران ، انتشارت گیتاشناسی ، سال

10- دانشپور، زهره ، تکنیک برنامه ریزی شهری، جزوه درسی دانشگاه شهیدبهشتی، سال

11- دانشگاه هنرهای زیبا دانشگاه تهران ، طرح جامع شهر یزد ، سال

12- سازمان ملی زمین و مسکن، بولتن اقتصادی مسکن، شماره 22 و 23 ، سال

ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله قبض کالا تحت word دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قبض کالا تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله قبض کالا تحت word

مقدمه :  
قبض :  
مبحث اول : انتقال ضمان در کنوانسیون 1980  
گفتار اول : دامنه شمول قواعد :  
گفتار دوم : تعیین لحظه انتقال ریسک :  
الف : قرارداد متضمن حمل کالاست :  
گفتار سوم : بیع کالا در حال حمل :  
گفتار چهارم : انتقال ضمان در بیع با سوء نیت :  
گفتار پنجم : قلمرو اجرای قسمت آخر ماده 68 کنوانسیون  
گفتار ششم : تحویل کالا در محل خاص :  
گفتار هفتم : اثر نقض اساسی قرارداد از طرف فروشنده :  
مبحث دوم : قبض مبیع و قاعده تلف مبیع قبل قبض در فقه امامیه  
گفتار اول : مفهوم قبض و قاعده :  
گفتار دوم : مستندات قاعده :  
1- اتفاق نظر فقهای شیعه :  
2- سنت :  
2-  بنای عقلاء :  
گفتار سوم : تنبیهات :  
1- اختصاص قاعده به بیع :  
2- وضعیت نمائات :  
3- اتلاف :  
الف : اتلاف بوسیله مشتری :  
ب : اتلاف بوسیله شخص ثالث :  
ج : اتلاف به وسیله بایع :  
4- وکالت از طرف بایع و مشتری :  
مبحث سوم : قبض و تلف مبیع در قانون مدنی و اراء :  
گفتار اول : تحلیل حقوقی قبض :  
گفتار دوم : اعمال قاعده در قانون مدنی :  
الف : مبیع عین معین باشد :  
ب – تلف در اثر حادثه خارجی :  
گفتار سوم : مخالفین اعمال قاعده :  
نتیجه گیری :  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله قبض کالا تحت word

1- پان پی پلانتر – ترجمه ایرج صدیق – حقوق جدید متحد الشکل کردن بیع بین المللی – مجله حقوقی دفتر خدمات بین المللی – ج

2- محقق داماد – مصطفی – قواعد فقه – انتشارات شابک –

3- ناصر کاتوزیان – حقوق مدنی ، ج اول ،

4- محمد جعفر لنگرودی – ترمینولوژی حقوق ، چاپ اول

5- ناصر کاتوزیان ، قانون مدنی نظم کنونی ، چاپ دوم ، نشر دادگستر ،

6- محمد جعفر موسوی بجنوردی ، قواعد فقهیه ، چاپ دوم ، نشر میعاد

7- تیمور تاجمیری ، فرهنگ عبارات و اشارات حقوقی ، چاپ اول ، انتشارات آفرینه ، چاپ اول

مقدمه

امروزه ابعاد تجارت بین المللی بسیار گسترش یافته است امکان دارد که طرفین قرار داد اتباع کشورهای مختلف باشند و یا مبیع در کشوری غیر از کشور محل اقامت مشتری تحویل گردد بناباین تحویل ثمن و زمان مالکیت و قبض کالا دارای پیچیدگی های زیادی و آثار عدیده ای است

حقوق بین المللی اصول و مقرراتی را در این زمینه پیش بینی نموده است که در کشورهای مختلف و در خصوص روابط حقوقی که متضمن بین المللی است به موقع اجرا گذاشته می شود . کنوانسیون بیع بین المللی کالا مورخ 1980 یک موافقتنامه برای وضع قانون متحد الشکل بین المللی است

یکی از موارد مهم درمواد کنوانسیون بیع بین المللی در خصوص قبض کالا است در ذیل این بحث می توان بحثی تحت عنوان تلف مبیع را نیز عنوان نمود . بحث تسلیم کالا
(قبض کالا) که در ماده 367 قانون مدنی حکایت از قاعده فقهی مهمی تحت عنوان تلف مبیع قبل از قبض دارد که در جای خود به آن اشاره خواهد شد . این مسئله که زمان انتقال مالکیت در خصوص عقد بیع به چه زمانی بر می گردد رویه های متفاوتی را در اندیشه حقوقدانان کشورها و نیز بین فقها ایجاد نموده است . در این تحقیق سعی شده است که به بررسی تطبیقی قبض مبیع و نیز تلف مبیع قبل از قبض در قانون موضوعه ایران و در اندیشه فقها و نیز در کنوانسیون بیع بین المللی پرداخته شود

 قبل از ورود به بحث شایسته است که اذعان نمائیم که به دلیل عدم موفقیت کنوانسیون لاهه 1964 کمیسیون ، حقوق تجارت بین المللی سازمان ملل مأمور تهیه طرحی نوگردید

«پس از سالها کار مستمر بر روی این طرح و به تاریخ 10 مارس 1980 کنفراس سازمان ملل در وین پایتخت اتریش بر گزار شود

در این کنفراس نمایندگان 62 کشور با نظامهای اقتصادی ، سیاسی ، و حقوقی مختلف و همچنین ناظران برخی سازمانهای خاص و نمایندگان سازمانهای دولتی و غیر دولتی شرکت جستند

این کنفرانس در چهار چوب کنفراس حقوق تجارت بین المللی سازمان ملل از مقرارت مختلف از جمله مقرارت کنوانسیون های لاهه 1964 و برخی مقررات نوین راجع به بیع بین الملل بهره گرفت . کنوانسیون بیع بین المللی کالا در 11 آرویل 1980 به تصویب رسید . کنوانسیون بیع بین المللی کالا مشتمل بر چهار فصل بر چهار فصل و 110 ماده است که ماده59 آن به بحث قبض کالاوماده 66 آن به بحث انتقال ضمان پرداخته است ؟[1]

در این تحقیق بیشتر از شیوه  کتابخانه ای استفاده شده است و سعی شده است مطالعه تطبیقی در خصوص قبض مبیع و تلف آن در حقوق ایران با نگرشی بر فقه و همچنین کنوانسیون بیع بین المللی مصوب بیع بین المللی مصوب 1980 انجام پذیرد

  نقایصی که در این تحقیق دیده می شود بیشتر مربوط به انتقال برخی مفاهیم است چه بسا در برخی سیستمهای حقوقی برخی مفاهیم جایگاهی نداشته باشد

جهت تسهیل در ملاحظه تحقیقات این تحقیق در دو فصل که فصل اول به قبض مبیع و تلف آن در کنوانسیون بیع بین المللی و فصل دوم به مسئله قبض مبیع و تلف آن در حقوق ایران اشاره دارد

قبض

((عقد عینی عقدی است که برای تشکیل یا اعتباران تسلیم مادی مورد معامله یا به تعبیر رایج قبض و اقباض مورد آن لازم است . عقد عینی در حقیقت نوعی عقد تشریفاتی است که امر زاید بر قصد طرفین یعنی مسئله قبض مبیع لازم است

عقد عینی در تقسیم عقود به رضایی و تشریفاتی و عینی از حقوق رم وارد حقوق فرانسه و سیستم های مشابه شده است . در حقوق ایران نیز برخی از عقود عینی است که برای تشکیل یا اعتبار آن تسلیم مورد عقد ضروری است . در حقوق ایران بیع صرف که عبارت است از بیع هر یک از طلا و نقره و نیز عقد وقف و عقد حبس و عقد رهن و عقد هبه از عقود عینی است و عقود مزبور بدون قبض تحقق پیدا نمی کند . در مورد بیع صرف ماده 364 قانون مدنی صریحاً قبض را شرط صحت عقد معرفی کرده است

  در مورد عقد وقف از ماده 59 قانون مدنی نیز استفاده شده است که قبض شرط تحقق عقد است بدون آن وقف محقق نمیم شود اما مطابق ماده 60قانون مدنی لازم نیسن که قبض پس از ایجاب و قبول بلافاصله محقق شود و ایجاب و قبول معتبر باقی می ماند تا هر زمان که قبض واقع شد ، عقد وقف نیز محقق می گردد

نسبت به عقد حبس طبق ماده 47 قانون مدنی قبض شرط صحت است ولی قانون لزوم یا عدم لزوم فوریت قبض را در این عقد اعلام نکرده است . در مورد بیع سلم هم اگر چه قانون صریحاً قبض را شرط صحت عقد معرفی نکرده است ، اما با لحاظ اینکه در موارد سکوت قانون طبق ماده 3 قانون آئین دادرسی مدنی باید دادگاه موافق روح قانون و عرف و عادت مسلم اختلاف را حل و فصل کند و این روح و عرف و عادت مسلم ضوابط فقهی است و نیز اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی به خصوص اصل دوم و چهارم آن و در نظر گرفتن اینکه مطابق نظر مشهور در بیع سلم قبض شرط صحت است پس باید پذیرفت که حتی در قانون ایران نیز قبض شرط صحت بیع سلم می باشد

اما عقد رهن نیز هر چند صریحاً شرط صحت عقد معرفی نشده است ولی در ماده 772 قانون مدنی مقرر گردیده که مال مرهون باید به قبض مرتهن داده شود که ظاهر این جمله به قرینه بعدی ((;;;. ولی استمرار قبض شرط صحت معامله نیست .)) این است که قبض مورد رهن شرط صحت عقد رهن می باشد

در خصوص عقد هبه ماده 798 قانون مدنی اعلام داشته است که هبه واقع نمی شود مگر باقبض متهب که از این جمله نیز استفاده می شود که قبض شرط تحقق یا صحت عقد هبه است ولی معلوم نیست که قبض فوریت دارد یا مانند وقف هر زمان واقع شد عقد هبه کامل می شود

با مطالعه مذکور بالا باید گفت در عقود که قانون قبض را شرط صحت معرفی کرده است مانند بیع صرف عقد و حبس و عقد رهن سلم مطابق نظر مشهور فقهی ظاهر این است که قبض باید در مجلس عقد واقع شود والا عقد باطل است

در عقودی که قانون صریحاً قبض را شرط صحت عقد معرفی نکرده است ولی تحقق عقد را به قبض با تسلیم مورد عقد موکول کرده است مانند عقد وقف (ماده 59 و 60 قانون مدنی ) که حتی تصریح به عدم لزوم فوریت قبض شده است و نیز عقد هبه (ماده 798 قانون مدنی ) به نظر می رسد که فوریت قبض شرط نیست و پس از ایجاب و قبول هر زمان که قبض صورت گیرد عقد کامل می شود . این نظر با ملاحظه داشتن این موضوع است که عقاید فقها در مورد قبض و فوریت یا عدم فوریت آن در عقود مختلف عینی متفاوت است . در حقوق فرانسه عاریه و قرض ودیعه و رهن عقود عینی به شمار آمده اند که تسلیم مورد عقد در آن لازم شمرده است و دیوان کشور فرانسه قرار داد حمل و نقل کالا را از این جهت که شامل ودیعه نیز می باشد از عقود عینی محسوب داشته و تسلیم کالا را شرط صحت این عقد معرفی کرده است .))[2]

ماده 60 کنوانسیون بیع بین المللی کالا مصوب 1980 و در ماده 60 آن به مسئله قبض کالا اشاره شده است . در این ماده می خوانیم که قبض کالا عبارت است از انجام کلیه اقداماتی که به منظور قادر ساختن بایع بر تسلیم ، عرفاً  از مشتری انتظار می رود

ماده 367 قانون مدنی تسلیم را عبارت از دادن بیع به تصرف مشتری به نحوی که متمکن از انحاء تصرفات و انتفاعات باشد و قبض را عبارت است از استیلا مشتری بر مبیع دانسته است

(( در حقوق ایران قبض در عقد بیع عمل حقوقی مستقل نبوده و نیاز به اذن و اراده فروشنده ندارد در حالیکه در برخی از عقودی که به عنوان عقود عینی از آنها یاد کرده ایم نظیر بیع صرف عمل قبض عمل حقوقی مستقل است . )) پس در واقع قبض عمل منتقل الیه است که توسط خریدار انجام می گیرد لیکن در راستای اقدامات مادی و حقوقی است که توسط بایع انجام می گیرد

در تعریفی که کنوانسیون از موضوع قبض کالا کرده است ، مجموعه اقدامات بایع به عنوان یک تکلیف قرار دادی وی جهت تحویل مبیع از یک طرف و مجموعه اقدامات مشتری جهت اخذ مبیع از طرف دیگر منجر به تحت اختیار قرار دادن موضوع بیع به خریدار می گردد و این قبض و استقرار مالکیت خریدار بایستی عرفاً صورت گیرد به نحوی که عرف از اوضاع و احوال و قراین چنین برداشت نماید که مبیع تحویل خریدار شده است . [3]

عنصر اصلی تسلیم در اختیار نهادن و ستولی کردن خریدار بر مبیع است و قبض مادی وسیله عرفی و شایع تحقق بخشیدن به آن است

مسئله قبض بیع در بررسی هایی که در این تحقیق آنجا می پذیرد در خصوص زمان انتقال مالکیت و همچنین تلف مبیع واجد اهمیت بسیار مهم است ؛ به نحوی که در سیستمهای حقوقی مسئله زمان انتقال مالکیت و بحث تأثیر گذار تلف مبیع که بر عهده بایع یا خریدار باشد و لزوم قبض مبیع به مسئله ای شایان توجه در قانون مدنی و فقه و همچنین کنوانسیون بیع بین المللی تبدیل شده است

بدین لحاظ که هر گونه تلف مبیع در نگرش های حقوقی به زمان مالکیت مبیع در خور توجه است که انتقال مالکیت بر مبیع اثر خود را بر اتفاقات حادث شده نظیر تلف و نقص مبیع و اینکه کدام یک از طرفین محکوم به تحمل خسارت است می گذارد

پیش از ورود به بحث شایسته است بدانیم که در خصوص اینکه چه زمانی مالکیت محقق می شود کنوانسیون بیع بین المللی بیانی ندارد و موضوع را به حقوق داخلی حاکم بر قرارداد طرفین ارجاع داده است لیکن در خصوص بحث انتقال ریسک کالا
(passing of risk ) در فصل چهارم کنوانسیون یعنی مواد به 66 به بعد اختصاص به این موضوع دارد که منظور از ریسک (خطر ) تلف کالا (مبیع ) است که بر عهده فروشنده یا خریدار است

در خصوص زمان انتقال ضمان معارضی که از آن ریسک کالا تعبیر می شود نظامهای ملی قواعد متفاوتی دارند که بطور کلی  از آن ریسک کالا تعبیر می شود نظامهای ملی قواعد متفاوتی دارند که بطور کلی 4 قاعده در نظامهای حقوقی بر حسب مورد مشاهده می شود که در جای خود به آنها پرداخته می شود

با توجه به اینکه تاکنون به مفهوم قبض و تعریف آن در قانون مدنی و کنوانسیون آشنا شدیم به یکی از مهمترین موضوعات در کنوانسیون و نیز قانون مدنی که همانا تلف مبیع قبل از قبض است و یا آنچه کنوانسیون از آن تحت عن ان انتقال زمان یا برده است خواهیم پرداخت

آنچه در این مبحث تحت عنوان ضمان مطرح می شود مقصود ضمان معاوضی قرار داد است چرا که علی الاصول ضمان قرار دادی یا همان خسارت به نحو قرار دادی در اثر وقوع شرط یا تخلف از مفاد قرار داد به وقوع می پیوندد در حالیکه ضمان قهری نظیر اتلاف و تسبیب یک حکم وضعی بوده که قانونگذار این ضمان را بر ضامن بار می نماید ، در حالیکه مقصود از زمان معاوضی اینکه اگر پیش از تسلیم مبیع به خریدار در اثر
حادثه ای تلف شود ، از کیسه فروشنده است و او باید ثمن را که در برابر مال تلف شده است به خریدار پس بدهد این مسئولیت را در اصطلاح ضمان معاوضی می گویند که در ماده 66 کنوانسیون نیز به مسئله انتقال ضمان پرداخته شده است

البته این موضوع در بررسی مسئله انتقال ضمان بسیار دارای اهمیت است که زمان انتقال مالکیت چه موقع است ثانیاً ضمان وارده بر عهده کیست

پس در بررسی تلف و نقصان کالا و انتقال ضمان بایستی به یک مسئله اولیه که همانا زمان انتقال مالکیت است توجه بسیار داشت چرا که اگر عقد رضایی قلمداد شود به صرف ایجاب و قبول عقد منعقد شده و اگر عقد تشریفاتی قلمداد شود نیاز به عنصر قبض خواهد داشت و مسئله در این جا شروع می شود

با انجام عقد تلف مبیع بر عهده بایع است و یا خریدار و آیا مسئله در عقود تملیکی و عهدی به یک شکل است یعنی چنانچه مبیع عین معین باشد و تلف گردد و یا اینکه مبیع کلی فی ذمه باشد و تلف گردد ، وضعیت به چه صورت است . در زیر به بررسی تلف مبیع و انتقال ضمان در کنوانسیون و قانون مدنی و نظر فقها پرداخته و پس به نتیجه گیری بحث خواهیم پرداخت

مبحث اول : انتقال ضمان در کنوانسیون

اینکه چه زمان مالکیت در عقد بیع محقق می شود کنوانسیون هیچ حکم خاصی نداشته و موضوع را به قرار داد طرفین و حقوق داخلی حاکم بر قرار داد ارجاع داده است لیکن در ماده 60 خود به بحث انتقال ضمان (ریسک کالا) پرداخته است که فصل چهارم کنوانسیون یعنی مواد 66 به بعد آ» به این موضوع پرداخته است

بدواً باید به این نکته اشاره کرد که بندد ب ماده 4 کنوانسیون اثری که ممکن است قرار داد نسبت به مالکیت کالا داشته باشد را از شمول حاکمیت کنوانسیون خارج نموده است

چرا که دو مفهوم انتقال  ماالکیت و انتقال ضمان را در سیستمهای حقوقی بایستی بعنوان دو واژه متفاوت و با آثار حقوقی متفاوت بررسی کرد

در برخی سیستمهای حقوقی انتقال مالکیت با تسلیم مبیع صورت گرفته و به هر حال کنوانسیون همچنانکه گفتیم در بند ب ماده 4 آ» قانون انتقال مالکیت را از مشمول مقررات خود خارجو ساخته ویک مبحث کامل رابه مسئله مهم انتقال ضمان اختصاص داده است

در اینجا باید مقدمتاً خصوصیت ثانوی بودن مقررات کنوانسیون نسبت به مقررات عرف و عادت و رویه معمول به طرفین یاد آوری شود زیرا انتقال ریسک به حق یکی از اشتغالات فکری طرفین بوده که در قرار داد منعقد یا در شرایط کلی آن مکرراً مقرراتی در خصوص مورد پیش بینی می کنند

بنابراین اگر طرفین در خصوص انتقال ضمان بر مبنای قرار داد یا کشور ثالث توافق نمایند همانگونه عمل خواهد شد و در صورت نبود مقرراتی در خصوص مورد قواعد کنوانسیون قابل اجرا خواهد بود

گفتار اول : دامنه شمول قواعد

[1] – اکبری ،  بهمن ، حقوق بازرگانی در اسلام ، چاپ اول ، نشر موسسه مطالعات بازرگانی ، 1375 ، ص 123 و نیز مراجعه شود به شیروی ، عبدالحسین ، حقوق تطبیقی ، چاپ اول ، انتشارات سمت ، 1384 ، ص 73

[2] - شهیدی ، مهدی ، تشکیل قرار دادها و تعهدات ، چاپ دوم ، انتشارات مجد ، 1380 ص ص 87-85

[3] کاتوزیان ، ناصر ، قانون مدنی در نظم کنونی ، چاپ دوم ، انتشارات دادگستر ، 1377 ، ص 307

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 43
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مباحث در رابطه با اتانازي تحت word دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مباحث در رابطه با اتانازي تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مباحث در رابطه با اتانازي تحت word

مبحث اول ـ تعریف:  
مبحث دوم ـ انواع اتانازی:  
مبحث سوم ـ دیدگاه های مختلف در مورد اتانازی:  
مبحث چهارم ـ جایگاه قتل از روی ترحم در شرع انور :  
مبحث پنجم ـ اتانازی و اخلاق هنجاری :  
تجربه هلند در مورد اوتانازیا  
مقابله اروپا با قانون اوتانازیا هلند  
اعتقادات مذهبی در مورد اوتانازیا  
اوتانازیا از دیدگاه قانون  
نتیجه :  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مباحث در رابطه با اتانازي تحت word

1 ـ گزارشی از «اتانازیا» مرگ خود خواسته در چند کشور جهان روزنامه ایران ـ شماره 1955 – سال هفتم – یکشنبه 13 آبان

2 ـ اتانازیا ، با مطالعه تطبیقی در فقه و حقوق جزای ایران سیدمحمد مهدی غمامی ـ اصلاح و تربیت (ماهنامه اجتماعی، فرهنگی، آموزشی) سال چهارم شماره 49 (پیاپی 134)، فروردین

3 ـ تحلیل حقوقی اتانازیا ( مرگ شیرین) ـ سید مهدی حجتی ـ مجله حقوق دادگستری ـ

4ـ بررسی وضعیت حقوقی اتانازیا در کشورهای مختلف ـ سید محمد مهدی غمامی ـ ماهنامه حقوقی دادرسی شماره

5 ـ آتانازی یا مرگ از روی ترحم/, احسان رفیعی‌منشـ رفیعی‌منش، احسان ـ نوید, ، سال 3 ، شماره 9، صفحات 28-

6 ـ قتل عام در پوشش مرگ ملایم و بی درد ـ سیما راستین ـ مه 2006 ـ

7 ـ بررسی دیدگاههای پرستاران در ارتباط با مرگ و یوتنازی و احکام مربوط به آن در شهر زنجان در سال 1379-1380 ** معصومه مرتقی قاسمی* عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان

مباحث در رابطه با «اتانازی»، عمدتاً بحث درباره این است که چه چیزی اخلاقی است؟ سئوالاتی بنیانی در این رابطه مطرح شده است؛ مثلاً آیا حقی برای ارتکاب خودکشی وجود دارد؟ آیا اخلاقی هست که دیگری برای خودکشی به دیگری کمک کند؟ آیا حقی وجود دارد که براساس خواسته کسی یا اعضای خانواده اش ایجاد مرگ را در او تسهیل کنیم؟ آیا اخلاقی هست برای نجات جان کسی، زندگی کس دیگری را که امیدی به زنده ماندنش نیست خاتمه دهیم؟ تمام مباحث پیرامون «اتانازی» درصدد پاسخگویی به سئوالاتی اینچنینی هستند. «اتانازی» بحث بسیار مهمی در اخلاق پزشکی است چون تمام حوزه های اجتماعی و فرهنگی را دربرمی گیرد

مبحث اول ـ تعریف

اتانازی (Euthanasia) که از واژگان یونانی «EU» به معنای راحت و خوب و کامبخش و واژه «THANASIA» به معنای «مرگ» مشتق شده است. واژه Thanasia خود از «Thanatos» که الهه مرگ در یونان بوده است، گرفته شده است ، به صورت تحت اللفظی «مرگ خوب یا راحت» معنا می دهد. . این واژه برای اولین بار توسط فرانسیس بیکن که مرگ بدون رنج را تبلیغ می کرد وارد فرهنگ پزشکی شد. شورای حقوقی و قضایی پزشکی آمریکا اتانازی را اینگونه تعریف می کند: «اتانازی عمل ایجاد مرگ با روشی نسبتاً سریع و بدون درد به دلایل ترحم انگیز در فردی که از بیماری لاعلاجی رنج می کشد.» البته اتانازی واژه ای کلی است و برای دقیق تر کردن موضوع و مخصوصاً از جنبه های حقوقی به انواع مختلفی تقسیم می شود. (مانند اتانازی فعال، غیرفعال، داوطلبانه و غیرداوطلبانه و اجباری)

مبحث دوم ـ انواع اتانازی

«اتانازی فعال داوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگر است که منجر به مرگ بیمار شود. این عمل براساس تقاضای صریح بیمار و با رضایت کاملاً آگاهانه او انجام می شود. نکته مهم در این حالت این است که قصد و تمایل پزشک و بیمار هر دو در جهت خاتمه دادن به زندگی بیمار است. در اتانازی فعال داوطلبانه دو شرط بسیار مهم است 1- تصمیم خود بیمار 2- درد و رنج غیرقابل تحمل و بدون امید به بهبودی. «اتانازی فعال غیرداوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که منجر به مرگ بیمار شود اما در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری (اهلیت یا صلاحیت قانونی) را ندارد و از لحاظ روانی قادر به درخواست صریح برای این عمل نیست. مثلاً بیمار در حالت کما است. البته تنها مرگ مغزی و زندگی نباتی مواردی نیستند که بیمار قادر به تصمیم گیری نیست. در این نوع اتانازی معمولاً پزشک یا تیم پزشکی، کمیته اخلاق پزشکی و یا خانواده بیمار و یا قاضی تصمیم می گیرند

«اتانازی فعال اجباری»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که باعث مرگ بیمار شود. در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری را دارا است و هیچگونه درخواست صریح برای این عمل نداشته است. این حالت را جمیع اخلاقیون، مجاز نمی دانند و قتل محسوب می شود

«اتانازی غیرفعال»، عدم شروع درمان یا قطع درمان هایی است که برای حفظ حیات بیمار لازمند. البته این نوع اتانازی می تواند داوطلبانه (یعنی براساس درخواست بیمار) یا غیرداوطلبانه (یعنی بیمار صلاحیت تصمیم گیری را نداشته باشد) باشد. این نوع اتانازی معمولاً به صورت مستقیم، مانند تجویز دارو یا هر اقدام دیگری، نیست

در «اتانازی غیرفعال داوطلبانه» بیمار درمان خود را رد می کند تا در مرگش تسریع ایجاد شود. به عبارت دیگر بیمار از همان ابتدا از پذیرش درمان سر باز می زند

«اتانازی غیرفعال غیرداوطلبانه» معمولاً در مورد بیمارانی به کار گرفته می شود که شرایط بسیار وخیمی دارند و پزشکان هم مطمئن اند که درمان امکان پذیر نیست یا درمان را قطع می کنند و بیمار را از مواد غذایی یا دارو محروم می کنند و یا اگر مثلاً بیمار در سیر بیماری اش، دچار عفونتی

  شود درمانی برای عفونت او آغاز نمی شود.در مورد این حالت ، یعنی قطع درمان به واسطه ترک فعل ، یعنی پزشک ، بیمار را به حال خود واگذارد و از اقداماتی که برای زنده نگه داشتن او لازم است خودداری کند ،لذا مرتکب ترک فعلی گردیده است که به واسطه آن از بیمار سلب حیات شده است ولی با توجه به ماده 206 و بندهای سه گانه آن در می یابیم که در سه بند این ماده فعل مثبت به عنوان رکن مادی قتل عمد معرفی گردیده است نه ترک فعل پس در این حالت نمی توان عمل پزشک را منطبق با ماده 206 قانون مجازات اسلامی دانست البته خودداری از مراقبت و مداوای بیمار توسط پزشک و پرستار به قصد سلب حیات جزء وظایف آن می باشد و می تواند آنها را در معرض اتهام قتل عمدی قرار دهد . اما از آنجا که آرای دادگاه باید مستند به حکم قانون باشد و اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری و تفسیر به نفع متهم و نیز تأکیدماده 206 بر فعل مثبت مادی مانع از شناختن ترک فعل به عنوان رکن مادی قتل عمد می شود .البته می توان عمل پزشک را منطبق با بند 2ماده واحد قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومین و رفع مخاطرات جانی دانست که مقرر میدارد : (( هرگاه کسانی که حسب وظیفه یا قانون مکلف هستند به اشخاص آسیب دیده یا اشخاصی که در معرض خطر جانی قرار دارند کمک نمایند از اقدام لازم و کمک به آنها خودداری کنند به حبس تعزیری از شش ماه تا سه سال محکوم خواهند شد )). و در نهایت طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی هر کس مرتکب قتل عمد شود وشاکی نداشته و یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد ویا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه ویا بیم تجری مرتکب یا دیگران شود دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ده سال محکوم می نماید

«اتانازی غیرمستقیم» (Indirect.e): در این حالت ضددردهای مخدر یا داروهای دیگر برای تسکین درد بیمار تجویز می شود اما پیامد عرضی (accidental) آن قطع سیستم تنفسی بیمار است (داروهای ضددرد مخدر اگر با دوز بالا تجویز شوند مرکز تنفسی را مهار می کنند) که منجر به مرگ بیمار می شود. این نوع اتانازی با قصد عامدانه انجام نمی شود اما پیامد عرضی آن مرگ بیمار است.«خودکشی با همکاری پزشک»: در این حالت پزشک داروها یا اقدامات دیگر را برای بیمار فراهم می کند، با توجه به این که او می داند قصد بیمار از آنها خودکشی است

 با توجه به تعریف های فوق می توان گفت نکته مهم در افتراق «اتانازی فعال داوطلبانه» از «خودکشی با همکاری پزشک» در رفتار پزشک است. در حالت اول پزشک مستقیماً اقدام به خاتمه زندگی بیمار می کند. اما آنچه «اتانازی فعال داوطلبانه» را از نوع «غیرفعال» یا «غیرمستقیم» افتراق می دهد، نیت پزشک است. در حالت اول نیت پزشک خاتمه دادن زندگی بیمار است اما در دو مورد بعدی نیت پزشک کاهش درد بیمار یا قطع درمان های پزشکی مزاحم یا بیهوده است. دلیل عمده برای افتراق این اصطلاحات از یکدیگر، چالش های اخلاقی و حقوقی است. برخی استدلال کرده اند که نوع «غیرفعال» و «غیرمستقیم» از لحاظ اخلاقی و حقوقی در برخی وضعیت ها مجاز است . در حال حاضر در اکثر ایالت های آمریکا اجماعی برای اخلاقی و قانونی کردن نوع «غیرفعال» اتانازی روبه فزونی است. اما در مورد «اتانازی فعال داوطلبانه و غیرداوطلبانه» و

 «خودکشی همراه با پزشک» جدل ها و اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. اخیراً برخی استدلال می کنند که تمایز میان «فعال و غیرفعال» اتانازی، غیرمعتبر است و همان دلایلی که برای توجیه اتانازی غیرفعال از لحاظ اخلاقی آورده می شود می تواند برای نوع فعال نیز آورده شود. چون معمولاً «اتانازی» در بحث های عمومی و در میان عرف جامعه به همان نوع «فعال داوطلبانه» ارجاع می شود. استناد نوع «غیرفعال» و «غیرمستقیم» به اتانازی خودبه خود بار اخلاقی بسیاری به وجود می آورد

مبحث سوم ـ دیدگاه های مختلف در مورد اتانازی

اتانازی عمل ایجاد مرگ در فردی صاحب صلاحیت به لحاظ حقوقی و پزشکی براساس درخواست آگاهانه او است. بنابراین اگر بیماری درخواستی صریح، آزادانه و آگاهانه برای اتانازی داشته باشد و البته از بیماری لاعلاجی که با هیچ درمانی قابل بهبودی نیست، رنج می برد؛ پزشک «بایستی» بر مبنای اصل احترام برای خودمختاری بیمار (که از اصول چهارگانه اخلاق پزشکی است) عمل اتانازی را انجام دهد. (چنین عملی البته با قید این دو شرط در هلند و برخی کشورها قانونی شده است). بر طبق این دیدگاه دیگر قضاوت پزشک در این زمینه جایگاهی ندارد. موافقان اصل خودمختاری بیمار استدلال می کنند که هیچ کس نمی خواهد به خاطر هیچ بمیرد، اتانازی قطعاً بر مبنای دلایلی درخواست می شود. اما درستی یا نادرستی این دلایل بی معنی است. اما این استدلال غیرمعتبری است، چرا که فردی که درخواست اتانازی می کند (بنا به هر دلیلی) قطعاً فکر می کند که عمل او درست است و اگر اعتقادی به درستی کارش نداشته باشد، قید اول یعنی «صاحب صلاحیت بودن» زیر سئوال می رود. بنابراین درخواست بیمار مبتنی بر این باور است که مرگ نفعی (یا هر ملاک اخلاقی دیگری) برای او دارد و به این دلیل قابل توجیه است

درخواست بیمار وقتی ملاکی برای مجاز بودن اتانازی است که او باور به درستی درخواستش داشته باشد. اما دلایل بیمار برای درستی عملش چیست؟ بیمار ممکن است بگوید اتانازی درست است، چون من آن را تائید می کنم. در این حالت گزاره «اتانازی درست است» و این گزاره که «بیمار آن را تائید می کند» معادل یکدیگرند. در واقع در اینجا بیمار چیزی درباره ماهیت خود عمل نمی گوید و تنها نگرش خود را بیان می کند، یعنی نگرش تائیدی. اگر درستی اتانازی مبتنی بر تائید بیمار باشد، پس اگر یک روز بیمار آن را تائید کند و روز دیگر تائید نکند، بنابراین یک روز درست است و روز دیگر درست نیست. در واقع ممکن است تائید بیمار بر خطا باشد. این گزاره که «اتانازی درست است چون بیمار آن را تائید می کند» با این گزاره که «بیمار اتانازی را تائید می کند، چون درست است» بسیار متفاوت است. در واقع نگرش تائیدی بیمار پیامدی از باور به درستی این عمل است. بیمار ممکن است بگوید «اتانازی درست است، چون رنج غیرقابل تحمل مرا پایان می دهد یا فلان و بهمان نتیجه را دارد.» یعنی دیدگاهی «فایده گرایانه» داشته باشد. در این حالت درستی از طریق برخی ویژگی های خود عمل تعریف می شود. یعنی تعریف درستی با استفاده از جملات دیگری است. اما صدق هر نظریه خاصی صرفاً با تعریف واژگان آن به دست نمی آید. در واقع تعریف درست هر چه باشد، کاری نخواهد کرد که این واژه را به وجهی تعریف کند تا مستوجب صدق نظریه خاصی درباره چیزی باشد که درست است. ممکن است بیمار بگوید «اتانازی درست است بدون آنکه به هیچ چیز دیگری قابل تحویل باشد، چه پیامد عمل باشد، چه نگرش من باشد، چه هر ویژگی دیگری.» اما بیمار چگونه می داند که گزاره «اتانازی درست است» صادق است؟ ممکن است بگوید از راه شهود به این نتیجه رسیده ام، اما صحت یا عدم صحت چنین شهودی هرگز نمی تواند اثبات شود. در ضمن پزشک هم بر مبنای شهودش می تواند بگوید که «اتانازی نادرست است.» یعنی چنین روشی راه را برای انواع شهودهای متعارض باز می کند. بیمار ممکن است بگوید که دلایل خوبی برای پذیرش اتانازی دارد (مثلاً همین بیماریلاعلاجش که البته خود این مسئله نیز به لحاظ معرفت شناسی پزشکی محل تردید است). اما چگونه می توانیم بدانیم که دلایل بیمار دلایل خوبی برای باور به درستی اتانازی است. در حقیقت وقتی می توانیم بدانیم که دلایل بیمار دلایل خوبی هستند که از پیش بدانیم «اتانازی درست است» چه معنایی می دهد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ماهيت فقهي و حقوقي اجاره به شرط تمليک تحت word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ماهيت فقهي و حقوقي اجاره به شرط تمليک تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ماهيت فقهي و حقوقي اجاره به شرط تمليک تحت word

مقدمه  
تعریف  
تعریف دکتر منذر کهف  
تعریف مجمع فقه اسلامی  
تعریف اداره حقوقی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران  
اهمیت موضوع  
اشکالات  
ماهیت فقهی اجاره به شرط تملیک  
بیع عین مستأجره  
شرط ضمن العقد  
العقود تابعه للقصود  
نتیجه  
منابع  

مقدمه

نیازهای اجتماعی و اقتصادی که هر روز برای جامعه به وجود می آید، نیازمند راهکارها و مکانیزم جدیدی می باشد.  با توجه به ویژگیی جامعه اسلامی؛ این راهکارها باید از یک طرف دارای ویژگیهای معاملات ربوی نباشند و از طرف دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه در زمینه فعالیت های پویا و سالم اقتصادی باشند تا از این طریق نیاز مردم را به انواع مختلف قراردادها و عقود برآورده سازند. یکی از این راهکارها؛  قرارداد عقلایی و مورد نیاز جامعه، قرار داد (عقد) اجاره به شرط تملیک است. هر چند این قرارداد یک عقدی است جدید که بنا به مقتضای ضرورت جامعه به وجود آمده است اما می توان ماهیت فقهی و حقوقی آن را از لابلای احکام سایر معاملات و شروط بدست آورد و با تعمق در مدارک و منابع اسلامی  اشکالات که ممکن است بر این قرارداد مطرح شده و یا وارد گردد، دفع گردیده و پاسخ مقتضی داده شود


تعریف

قرارداد اجاره به شرط تملیک عبارت است از: ” تهیه و واگذاری اموال منقول و غیرمنقول توسط موجر (مالک، بانک) از طریق انعقاد قرارداد اجاره برای مدت معین مشروط براینکه مستاجر در صورت عمل به شرایط مندرج در متن قرارداد، مالک اموال منقول یا غیر منقول مورد اجاره در پایان مدت اجاره گردد”. [1]

تعریف دکتر منذر کهف

اجاره به شرط تملیک همان اجاره معمولی است؛ با این ویژگی که هدف در این نوع اجاره این است که مجموع  اقساط اجرت عین مستأجره مساوی با قیمت و اجاره آن عین در مدت معین شده باشد چه مجموع مال الاجاره و قیمت در پایان مدت یکجا پرداخت شود و یا به صورت اقساطی. [2]

تعریف مجمع فقه اسلامی

اما در سؤال که بانک اسلامی از مجمع فقه اسلامی نموده است، مجمع مذکور این گونه جواب داده است: این عقد همان عقد اجاره است که در ضمن آن شرط شده است که موجر باید عین مستأجره را بعد از پرداخت تمام اقساط اجرت برای مستأجر هبه نماید. [3]

تعریف اداره حقوقی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران

 اجاره به شرط تملیک از لحاظ قضایی عبارت است از شرط بیع در ضمن عقد اجاره که با پرداخت تمام اقساط، مستأجر ( مشروط له) مالک عین مستأجره بشود. [4]

اهمیت موضوع

اجاره به شرط تملیک یکی از صحنه های فعالیت اقتصادی بانکداری اسلامی در تخصیص منابع می باشد که از این طریق جایگزین اعطای وام اعتبار به شیوه مرسوم  در بانک های ربوی می‌شود و این ابزار با کاربرد وسیعی که دارد می‌تواند قسمت عمده‌ای از نیازهای موجود در واحدهای مختلف اقتصادی ( صنعتی، کشاورزی، معدنی، خدماتی و ;)  را مرتفع نماید  و از طرف دیگر برای مشتری نیز مفید می باشد زیرا وی با اطمنان بیشتری اقساط مال الاجاره (= قیمت) را پرداخت نموده و در پایان مدت مالک عین مورد اجاره می شود

با وجود این، اجاره به شرط تملیک قراردادی است جدید که با قالب‌های شناخته شده درابواب فقه معاملاتی و حقوقی منطبق نبوده لذا از لحاظ فقهی و حقوقی دچار اشکالاتی است که ذیلا به برخی از آن ها اشاره می شود

اشکالات

1-   آیا می توان این قرارداد را اجاره نامید؟ زیرا اجاره بر اساس تعریف که فقهاء از آن ارائه کرده اند، تملیک منفعت معلوم در برابر عوض معین [5]، می باشد نه تملیک عین

2-    بر فرض اینکه تملیک عین موضوع اجاره با شرط ضمن عقد لازم انجام شود، اشکال دیگری بر این قرارداد وارد است و آن اینکه متعاملین قصد جدی خرید و فروش را دارند نه قصد جدی اجاره را حال آنکه عنوان قرارداد عنوان اجاره است نه بیع. (ما وقع لم یقصد و ما قصد لم یقع)

3-   اگر در ضمن عقد شرطی گنجانده شود که آن شرط جنبه اصلی  داشته باشد ( هدف اصلی متعاملین شرط باشند نه عقد که جاری گردیده است) نه جنبه فرعی.  به عبارت دیگر با این شرط ( شرط تملیک) ذات مقتضای عقد (اجاره)  زیر سئوال برود، اشکال که ممکن است در فرض مذکور مطرح شود این است که از لحاظ ماهیت حقوقی  و فقهی این قرارداد درست است یانه؟

4-   شرط تملیک که در این قرارداد گنجانده می شود، مبهم است. آیا شرط نتیجه است یا شرط فعل؟ اگر شرط نتیجه باشد ( بعد از اتمام قرارداد و وفای به شرایط مندرج در آن، موضوع مورد اجاره خود بخود به ملکیت مستأجر در آید) برخی از فقهاء شرط نتیجه را درست نمی دانند [6] زیرا تملیک بدون سبب محقق می شود که باطل است. و اگر شرط فعل باشد یعنی موجر« مالک» بعد از اتمام مدت قرارداد، موضوع مورد اجاره را به تملیک مستأجر در آورد؛ سئوال این است که مالک با کدام یک از قراردادهای تملیکی عین مستأجره را به تملیک مستأجر در می آورد؟ با بیع، هبه، صلح و یا;  علاوه اگر موجر موضوع مورد اجاره را به تملیک مستأجر در آورد در مقابل قیمتی غیر از مال الاجاره است یا در مقابل مال الاجاره یا بدون عوض تملیک کند؟  اینگونه سئوالات و اشکالات بیانگر آن است که تا هنوز جنبه حقوقی و فقهی این مسأله بدرستی مورد غور قرار نگرفته است

از طرف دیگر نظریه اداره حقوقی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران نیز از وضاحت کامل در موضوع مورد بحث برخوردار نیست زیرا اداره محترم، اجاره به شرط تملیک را عبارت از شرط بیع در ضمن عقد اجاره تفسیر کرده است اما توضیح نداده است که بعد از اتمام قرارداد موجر عین موضوع اجاره را با چه قیمتی و یا بدون قیمت( قیمت همان مال الاجاره باشد) به مستأجر بفروشد و به ملکیت وی در آورد؟

نظریه اداره حقوقی قوه قضائیه: اجاره به شرط تملیک از لحاظ قضایی عبارت است از شرط بیع در ضمن عقد اجاره که با پرداخت تمام اقساط، مستأجر ( مشروط له) مالک عین مستأجره بشود. [7]

ماهیت فقهی اجاره به شرط تملیک

در قرارداد اجاره به شرط تملیک هم برخی از ویژگیهای اجاره وجود دارد و هم برخی از ویژگیهای بیع. لکن نمی توان این قرارداد را اجاره یا بیع تنها دانست بلکه یک قرارداد جدیدی است با ویژگیها و آثار خاص خود. به هر حال در این مقال بدنبال پاسخ این نکته هستیم که بر فرض اینکه این قرارداد مستحدث را قرارداد اجاره بدانیم، از منظر شرعی حکم آن چیست؟

بیع عین مستأجره

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 49
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کاربري فضاي تفريحي و باز تحت word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کاربري فضاي تفريحي و باز تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله کاربري فضاي تفريحي و باز تحت word

مقدمه :  
فراغت:  
نقش و وظیفه شهرداری در برنامه ریزی و مدیریت فضای فرهنگی و تفریحی :  
وظیفه شهرداری در احداث و مدیریت زمینهای بازی :  
نقش و وظیفه شهرداری در ساماندهی تفرجگاه های پیرامون شهری :  
1 – فضاهای بازی:  
1ـ1ـ مشخصات انواع فضاهای بازی :  
2-1 – طبقه بندی زمینهای بازی :  
3ـ 1 ـ معیارهای مکان یابی و توزیع فضاهای بازی :  
4ـ1ـ معیارهای برنامه ریزی فضاهای بازی :  
5ـ1ـ اصول طراحی و مدیریت فضاهای بازی :  
تفرجگاههای طبیعی پیرامون شهرها:  
1ـ1ـ خصوصیات فضاهای طبیعی«تفرجگاهی»پیرامون شهرها :  
2ـ 1 ـ طبقه بندی تفرجگاههای طبیعی :  
3ـ1 ـ اصول کاربری و استفاده از تفرجگاههای طبیعی پیرامون شهری:  
الگوی چشم انداز فضاهای طبیعی :  
فضاهای موازنه اکولوژیکی :  
منابع و ماخذ :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله کاربري فضاي تفريحي و باز تحت word

سعید نیا ، احمد ،کتاب سبز شهرداری ها ، فضاهای فرهنگی ، ورزشی و تفریحی  ، سازمان شهرداری های کشور ،
جهاد دانشگاهی , بررسی اوقات فراغت شهر وندان 30- 15 ساله مشهد وراه های غنی سازی آن , ناظر طرح : قهرمان , اردشیر , مدیریت برنامه ریزی , اسفند
مهدیزاده ، جواد , کتاب سبز ( راهنمای شهرداری ها ) گردشگری شهری , دانشگاه تهران , معاونت پژوهشی – پژوهش های کاربردی ,

مهندسین مشاور آمایش ، اصول و ضوابط طراحی پارک های شهری ، سازمان پارک و فضای سبز ، تهران ،

مقدمه

برای بحث پیرامون فضای تفریحی و باز ابتدا نیاز به شناخت مفهوم فراغت در فضای شهری داریم

فراغت

 مجموعه‌‌ای از اشتغالهایی است که فرد کاملاً برای استراحت و رضایت خاطر خود و یا برای تفریح یا به منظور توسعه آگاهی‌‌ها و یا فراگیری غیر انتفاعی و مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از رهایی از الزام‌‌های شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آن می‌‌پردازد.  ( جهاد دانشگاهی ، 1379 )

با توجه به مفهوم جامع فراغت انواع فعالیت های فراغتی به 6 دسته زیر تقسیم میگردد که شامل طبقه بندی عمومی فعالیت فراغتی و تفریحی است . ) گذرا ن فراغت در خانه  2 ) فعالیت های اجتماعی  3 ) فعالیت های فرهنگی ، آموزشی   4 ) فعالیت های ورزشی  5  ) فعالیت تفریح وگردش  6 ) توریسم و مسافرت ( مهدیزاده ، 1380 )

بخشی از این فعالیت ها در درون شهر و بخشی در بیرون از شهر و قسمتی در درون منزل صورت می گیرد

فضا های گذران اوقات فراغت شهروندان در شهر نیازمند مدیریت خاص می باشد . که البته این فضا های شهری شامل فضاهای فرهنگی و فضای سبز نیز می باشند که همان طور که دیده می شود بوستان و پارک ها نیز به عنوان فضای تفریحی محسوب می شوند که در مبحث فضای سبز به آن پرداخته می شود

فضاهایی که به طور خاص به فضاهای تفریحی اختصاص دارند و با کاربری های فضای فرهنگی و فضای سبز و فضای ورزشی  مشترک نمی گردندزمین های بازی و تفرجگاه های پیرامون شهری ( فضای باز ) است

نقش و وظیفه شهرداری در برنامه ریزی و مدیریت فضای فرهنگی و تفریحی

بند 6 از ماده 55 قانون شهرداری ها ، وظایف شهرداری را این گونه تعریف می کند

« تاسیس موسسه های فرهنگی و بهداشتی و تعاونی مانند بنگاه حمایت مادران ، نوانخانه ، پرورشگاه ، درمانگاه ، شیر خوارگاه ، تیمارستان ، کتابخانه ، کلاس های مبارزه با بی سوادی ، کودکستان ، باغ کودکان و امثال آن در حدود اعتبارات مصوب » به عهده شهداری های است   « شهرداری در این قبیل از موارد و همچنین در مورد موزه ها ، خانه های فرهنگی و زندان ، با تصویب انجمن شهر از اراضی و ابنیه متعلق به خود با حفظ مالکیت ، به رایگان و یا با شرایط معین به منظور ساختمان و استفاده به اختیار موسسه های مربوط خواهد گذاشت . » ( سعید نیا ، 1379 )

وظیفه شهرداری در احداث و مدیریت زمینهای بازی

براساس بند 21 از ماده55 قانون شهرداری ها ، شهرداری موظف به ایجاد باغ کودکان است . یکی از اجزای جدا نشدنی پارک کودکان ، زمین بازی برای کودکان است و این بند به طور ضمنی وظیفه احداث فضای بازی کودکان را بر عهده شهرداری می نهد . ( سعید نیا ، 1379 )

نقش و وظیفه شهرداری در ساماندهی تفرجگاه های پیرامون شهری

شهرداری ها براساس ماده99 از قانون شهرداری ، می بایست برای حریم شهر ، نقشه طرح جامع شهراسزی تهیه کنند. تفرجگاه های پیرامون شهر – چنان مه از نامشان پیداست – معمولا در حریم شهر ها قرار می گیرند و شهرداری موظف است براساس طرح های مصوب ، برساخت و ساز محدوده نظارت کند و با تخلفات ساختمانی ( براساس ماد ه 100 ) و تخلف های بهداشتی ( براساس بند 20 ماده 55 ) برخورد قانونی کند . همچنین شهر داری ها در اجرای قوانین مربوط به بهره برداری از منابع طبیعی ، حفاظت از محیط زیست ، احیای اراضی ایران گردی و جهان گردی ، رعایت حریم نهرها و مانند اینها ، با سایر دستگاه های اجرای نظیر سازمان حفاظت از محیط زیست ، سازمان ایران گردی و جهان گردی ، جهاد سازندگی ، تربیت بدنی ، سازمان ملی زمین و مسکن برای حفاظت از منابع طبیعی و بهره برداری مطلوب از تفرجگاه های پیرامون شهرها همکاری می کنند . ( سعید نیا ، 1379 )

1 – فضاهای بازی

بازی در ساده ترین تعریف،فعالیتی است که توسط کودکان به منظور تفریح و تفنن انجام می گیرد.برخلاف نظریات گذشتگان که بازی را وسیله ای برای صرف انرژی مازاد بدن می دانستند،کودکان به هنگام بازی بخشی از نیروی فکری و بدنی خود را به کار می گیرند و بازی را قسمتی از زندگی عادی خویش به حساب می اورند.فردریک فروبل«1782ـ1852»ـ مبدع کودکستان معتقد بود:«کودکان بیش از هر چیز از بازیهای خود مطالبی می آموزند».از نظر پیاژه«1896ـ1980»بازی با  تولد کودک آغاز می گردد و تا حدود یازده سالگی ادامه می یابد.به نظر وی،بازی آثار مثبت زیر را در پی دارد

1ـ رشد مهارتهای حرکتی

2ـ  رشد مهارتهای حسی ـ حرکتی و هماهنگی آنها

3ـ تقویت حس تعاون و مشارکت و مسئولیت پذیری

4ـ رشد منطقی در پذیرش واقعیتها هنگام شکست یا پیروزی

5ـ بردباری و رعایت نوبت

6ـ درک و رعایت قراردادها

7ـ تمرین نقشهای متفاوت

8 ـ بسط تخیلات سازنده و تقویت خلاقیتها

   افزون بر اینها،بررسیهای منظم تجربی نشان داده است،بازی از لحاظ جسمانی  به تسریع گردش خون،تنظیم عمل دفع مواد زاید بدن و سرعت و کشش صحی عقلانی منجر می شود.از لحاظ عقلانی بازی موجب می شود،کودک از پدیده های محیط خود شناخت صحیحتری کسب کند،بهتر استدلال کند و مسائل را زودتر حل کند.از بعد اجتماعی و عاطفی نیز،قدرت سازماندهی و مدیریت را تقویت کرده،لزوم رعایت سلسله مراتب را به کودک می آموزد. ( سعید نیا ، 1379 )

1ـ1ـ مشخصات انواع فضاهای بازی

   کودکان در هر گروه سنی،نیازهای تفریحی متفاوتی دارند.بدین سبب زمینهای بازی بر اساس گروههای سنی کودکان و به شرح زیر تقسیم بندی می شود

الف ـ مشخصات محل بازی گروه سنی 0 ـ 3 ساله

فعالیتها:توپ بازی،بازیهای تخیلی،توجه به شناخت اشیاء،دویدن و قدم زدن«بیشتر به صورت فردی و با نظارت والدین یا مربی»

تجهیزات:کیسه های ماسه،مکان گل بازی،ابزارهای کوچک بازی،وسایل متحرک

موقعیت:فضای باز یا بسته،چمن کاری شده یا کف سازی شده و بدون پله و زاویه های خطرناک«تجهیزاتی برای نظارت بزرگ سالان باید پیش بینی شود»

حداقل فضا:100 متر مربع«حدود یک متر مربع برای هر کودک»

میزان استفاده:روزانه

فاصله فضای بازی و محل مسکونی:50 متر

ب ـ مشخصات محل بازی گروه سنی 4ـ 6 ساله

فعالیتها:توپ بازی،دویدن،بازیهای تخیلی،دوچرخه سواری و اسکیت به صورت جمعی یا فردی با نظارت یک راهنما

تجهیزات:وسایل بازی مستقر در زمینی پر از ماسه،ایجاد زمینی محکم برای نقاشی و بازی اسکیت،پناهگاهی برای بر پا کردن چادر

موقعیت:در فضای باز یا بسته،چمن کاری شده یا کف سازی شده،بدون پله و زاویه های خطرناک

حداقل فضا:400 متر مربع برای استفاده حدود 200 کودک در زمان واحد«حدود 2 متر مربع هر کودک»

میزان استفاده:روزانه

فاصله فضای بازی و محل مسکونی:100 تا 150 متر

پ ـ مشخصات محل بازی گروه سنی 7ـ11 ساله

فعالیتها:دوچرخه سواری،توپ بازی،ژیمناستیک و بازیهای آزاد در زمینهای چمن و یا کف سازی شده

تجهیزات:مسیرهای بازی ورزشی،بازیهای ساختمانی،در صورت امکان پیست دوچرخه و اسکیت،کارگاههایی برای پرورش خلاقیتهای هنری

موقعیت:در فضای باز،چمن کاری شده یا دارای کف سازی

حداقل فضا:600 متر مربع برای استفاده حدود 200 کودک در زمان واحد«3 متر مربع برای هر کودک»

میزان استفاده:روزانه

فاصله فضای بازی و محل مسکونی:200 تا 300 متر

ت ـ مشخصات محل بازی گروه سنی 12ـ15 ساله

فعالیتها:دوچرخه سواری،ژیمناستیک،و بازیهای آزاد در زمینهای چمن و یا کف سازی شده«والیبال،فوتبال،بسکتبال و…»و فعالیتهای ماجراجویانه و خلاقانه

تجهیزات:زمینهای ورزشی،زمین ماجراجویی،کارگاههای هنری

موقعیت:در فضای باز،چمن کاری شده یا دارای کف سازی

حداقل فضا:800متر مربع برای حدود 160 نوجوان«5 متر مربع برای هر نوجوان»میزان استفاده:روزانه

فاصله فضای بازی و محل مسکونی:500 تا 800 متر. (مهندسین مشاورآمایش محیط ، 1373 )

2-1 – طبقه بندی زمینهای بازی

   تفکیک مشخصات محل بازی گروههای سنی متفاوت لزوما به مفهوم ایجاد فضاهای بازی مجزا نیست و هر جا که امکان داشته باشد،کودکان و نوجوانان ـ با سنین متفاوت ـ باید بتوانند در یک مکان بازی کنند.افزون بر این،در بیشتر مواقع تکامل علاقه به بازیهای گوناگون،با تکامل روانی گروههای سنی مطابقت ندارد.چرا که یک پسر بچه بزرگتر نتواند دوباره در گودال شن بچه های کوچکتر مشغول بازی شود؟آیا به این دلیل که او دیگر بزرگ شده است؟اگر بازیهایی که ما بزرگ سالان برای یک گروه سنی نامناسب می دانیم،در تعدل درونی کودک نقشی ارزشمند و ضروری دارد،توصیه می شود،برنامه ریزان حتی المقدور زمین بازی را طوری مکان یابی و طراحی کنند که محل و نوع بازی گروههای سنی متفاوت باشد.این محلهای مجزا باید درون یک مجموعه قرار گیرند و زمین بازی برای استفاده همه گروههای سنی کودکان طراحی شود.در مواردی که امکان چنین برنامه ریزیهایی وجود نداشته باشد؛فضاهای بازی گروههای سنی متفاوت،به سه نوع زمین بازی تفکیک می شود

1ـ زمین بازی کودکان خردسال«0 ـ 6 ساله»که مقیاس عمل آن واحد همسایگی است

2ـ زمین بازی برای همه گروههای سنی کودکان«0 ـ 15 ساله»که در آن جا بچه های خردسال در کنار بچه های بزرگتر و نوجوانان به بازی می پردازند و مقیاس عمل آن محله یا ناحیه شهری است

3 ـ فضای بزرگ بازی که مرکزی تفریحی برای کودکان،نوجوانان و حتی بزرگ سالان به شمار می رود.به این نوع زمینهای بازی،گاهی شهربازی نیز گفته می شود.شهربازی،مجتمعی است که همه اعضای خانواده می توانند مطابق با علایقی که دارند به بازی یا تفریح در آن جا بپردازند.حوزه نفوذ این فضا،وابسته به اندازه و امکانات ناحیه،منطقه و یا حتی شهر است

   بعد از جنگ جهانی دوم که طراحان شهری به زمینهای بازی توجه بیشتری کردند،وسایل جدیدی جای گزین وسایل قدیمی بازی شد و بدین ترتیب،پایه های اولیه شهربازی،به مفهومی که امروز می شناسیم؛نهاده شد.از جمله اولین شهرهای بازی می توان به شهربازی منطقه جانسون هاوسز در نیویورک اشاره کرد که در سال 1947 پدید آمد.این زمینهای بازی جدید،افزون بر این که فعالیتها تفریحی جدیدی را معرفی می کردند،باعث می شدند که مناظر جدیدی نیز در شهر بوجود آید.یکی از کارکردهای دیگر شهر بازیهایی که خوب طراحی شده بودند،زیباسازی شهر و تنوع بخشی به فضای یکنواخت شهری بود. ( سعید نیا ، 1379 )

   «این مرکزهای تفریحی می توانند موجب همبستگی میان والدین و بچه ها شوند.اغلب گفته می شود،بیگانگی میان والدین و بچه ها در موارد بسیاری ناشی از شتاب و سرعت زمانه ما می باشد.والدین در وضعیتی قرار ندارند که وقتی را به بچه های خود اختصاص دهند.این پدیده بیگانگی می تواند ناشی از عدم امکان دخالت فعال والدین در زندگی بچه هایشان بجز در چارچوب خانه باشد.والدین با مشارکت در بازی بچه ها امکانات تازه ای برای همدلی و مصاحبت با فرزندان خود پیدا می کنند و بر رشد جسمی و روانی آناه تأثیر می گذارند.»

   اگر چه کارکرد اصلی همه شهر بازیها ـ ایجاد فضایی مناسب برای بازی و تفریح تمام اعضای خانوار است،اما اندازه و شعاع عمل آنها متغیر است.از آن دسته شهربازی که در مقیاس منطقه عمل می کنند تا شهر بازی بین المللی«مانند سرزمین دیسنی یا پارک اروپا که پذیرای گردشگرانی از تمام جهان هستند»را در بر می گیرد.به همین دلیل ضابطه یا استانداردهای معین برای برنامه ریزی و طراحی شهرهای بازی وجود ندارد. ( سعید نیا ، 1379 )

3ـ 1 ـ معیارهای مکان یابی و توزیع فضاهای بازی


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 57
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کيفر تبعيد تحت word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کيفر تبعيد تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله کيفر تبعيد تحت word

مقدمه  
تبعید، نوعی کیفر در فقه و حقوق است.  
فهرست منابع:  

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله کيفر تبعيد تحت word

1-   معجم الاحادیث الامام المهدی(ع) ، ج3،علی کورانی

2-   مجمع البحرین چاپ احمد حسینی، تهران 1362

3-   الاحکام النبویه از محسن حسینی امینی

4-   حسن ابن یوسف علامه حلی، تحریرالاحکام،چاپ سنگی

5-   حدود الشریعه، محمد آصف حسینی، چاپ 1369شماره 1367

6-    کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، عبد الرحمن جزیری

7-   بحارالانوار، محمد باقر مجلسی

8-   تقریرات الاحکام الحدود، آیت الله گلپایگانی

9-   الروضه البهیه فی اللمعه الدمشقیه، شهید ثانی

10-کشاف اللثام، محمد ابن حسن فاضل هندی، چاپ سنگی تهران

مقدمه

در جوامع ابتدایی و توسعه نیافته، یکی از زجر آورترین روش های تنبیه افراد خاطی، طرد آن ها از چنین  جوامعی بوده است. نفی بلد که در زمان های گذشته از رایج ترین مجازات ها بوده است، نمونه ای از اشکال مختلف طرد است

به دلیل وابستگی شدید افراد به بنیاد های قبیله ای، زندگی بدون این وابستگی ها، زجرآور و دردآور بوده است

در جوامع مدرن تکثرگرایی قومی و مذهبی و فرهنگی کاملاً به چشم می آید و هر فردی با هر پیشینه تاریخی و قومی به راحتی در این جوامع زندگی می کند به همین دلیل است که امروز مجازات تبعید تنها در کشورهای توسعه نیافته اعمال می گردد چرا که در جوامع مدرن تبعید و نفی بلد را اساساً به عنوان مجازات تلقی نمی کنند در مقاله حاضر سعی  گردیده به ابعاد مختلف تبعید پرداخته و ابتدا به تعریف آن اشاره می شود سپس با استفاده به کسب معتبر فقهی قانون مجازات اسلامی نمونه های تبعید با تعداد آن بیان می شود و در پایان به نتیجه گیری بر اساس فصل سوم قانون مجازات اسلامی پرداخته می شود امید است بتوانیم حق مطلب را ادا نمائیم

تبعید، نوعی کیفر در فقه و حقوق است

 تبعید در لغت به معنای: 1- دور کردن 2- راندن 3- کسی را از شهر بیرون کردن و به جای دور فرستادن است

به نفی بلد در زبان انگلیسیtransport  می گویند. در اصطلاح؛ مجازاتی است که به موجب آن فرد مجرم از اقامت در وطن و شهر خود ممنوع می شود  برای مدتی معین به سکونت در محل دیگری محکوم  می گردد. این اصطلاح ظاهراً پس از مشروطه در ایران رواج یافته و امروزه در متون قانونی  بسیار متداول است در متون فقهی کاربرد دو اصطلاح «تغریب»و«نفی»(یا نفی بلد) به همین معنا (نفی) بسیار شایع تر بوده است

با استناد به آیه 33 سوره مبارکه مائده، احادیث معتبر و سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی(ع) مجازات تبعید مشروعیت یافته و درباره عقوبت بودن تبعید برای برخی جرایم از جمله محاربه، زنا و قتل، اجماع حاصل شده و دلیل عقلی نیز اقامه شده است

درباره حد یا تعزیر بودن تبعید اختلاف نظر وجود دارد: چنانچه تعزیر کیفری دانسته شود که میزان و حدود  آن در شرع دقیقاً مشخص نشده  همچنانکه نظر مشهور همین است تبعید نوعی حد خواهد بود زیرا در پاره ای جرایم مانند محاربه و قتل فرزند به دست پدر میزان تبعید مشخص شده است ولی اگر بر آن باشیم که تعریف مزبور برای تعزیر جنبه غالبی دارد و در مواردی خاص میزان تعزیر در شرع معین گردیده احتمال تعزیر بودن تبعید به  طور جدی مطرح می شود به تصریح برخی فقهای شیعه حاکم اسلامی برای برخی جرایم می تواند کیفر تبعید را به عنوان تعزیر مقرر دارد برخی نیز به طور کلی تبعید را نوعی تعزیر شمرده اند برخی از اهل سنت نیز تبعید را از مصادیق تعزیر دانسته اند

بعضی از محققان با استناد به احادیث بر آنند که تبعید پیش از اسلام متداول بوده و به ویژه درباره مرد زانی اجرا می شده است. با ظهور اسلام ابتدا به موجب آیه پانزده سوره نساء این کیفر در جرم مزبور پذیرفته شد

از تتبع در احادیث و فتاوای فقهی می توان دریافت که در اسلام کیفر تبعید برای حدود بیست جرم مقرر شده است؛ این جرایم به چهار دسته کلی تقسیم می شوند

 1-قتل و خونریزی

 2-جرایم مخل امنیت و سلامت جامعه

 3-جرایم مرتبط با دولت اسلامی

4- فحشا

جرایم دسته نخست شامل قتل فرزند و قتل کافر ذمی مثله کردن مرده و مانند اینهاست

اگر پدر فرزند خود را بکشد برخی فقها از جمله یحیی ابن سعید حلی ومجلسی از باب تعزیر قائل به تبعید شده اند

مستند این فتوا حدیث «و ینفی عن مسقط رأسه» از امام باقر(ع) می باشد که مراد از «مسقط رأس» و ظن  مجرم است و مدت تبعید به نظر حاکم بستگی دارد در روایتی از پیامبر اکرم(ص) که از طریق عامه نقل شده به تبعید قاتل فرد ذمی حکم شده موردی روایت  شده که عمربن عبدالعزیز چنین قاتلی را تبعید کرد با این همه  فقهای اهل سنت به او فتوا نداده اند هر چند قایل به تعزیر شده اند. همچنین درباره تبعید مثله کننده مرده از امام رضا علیه السلام حدیثی روایت شده ولی فتوایی دراین زمینه دیده نشده است

مصادیقی از جرایم مخل امنیت و سلامت  جامعه که مشمول کیفر تبعید می شوند عبارتند از: سرقت،احتکار و محاربه

درباره تبعید سارق احادیثی نقل شده ولی فتوای فقهی دیده نشده است البته در این باره در منابع عامه قول به تبعید وجود دارد همچنانکه برخی از اهل سنت از جمله ابن عجر عسقلانی محتکر را محکوم به تبعید دانسته اند محاربه از مهمترین موجبات تبعید است. محارب کسی است که سلاح برمیکشد یا ترس و وحشت ایجاد می کند در قرآن کریم در سوره مائده آیه 33 و احادیث متعدد به کیفر تبعید برای محارب تصریح شده است مدت تبعید محارب در برخی احادیث و فتاوای فقهی یک سال ذکر شده است اما بسیاری از فقهای شیعه و بیشتر فقهای عامه مدت تبعید را مادم العمر شمرده اند مگر آنگه محارب توبه کند. مراد از تبعید محارب آن است که اجازه استقرار وی در یک سرزمین خاص داده نشود و از  اقامت او در هر منطقه ای جلوگیری گردد یا مدتی از بلاد اسلامی تبعید گردد برخی از فقهای شیعی با تبعید محاربی که زن باشد موافق اند و نیز از اهل سنت مالک ابن انس با این نظر موافق است اما به نظر برخی فقیهان امامیه واهل سنت این کیفر ویژه مردان است

اگر محارب پیش از دستگیری توبه کند به استناد آیه 33 سوره مائده تبعید نخواهد شد همچنین در صورت بیمار بودن محارب برخی مذاهب عامه بر آنند که کیفر تبعید موقتاً اجرا نمی شود.تبعید محارب به حکم حاکم اسلامی به نظر برخی فقهای شیعه و اهل سنت مالکیان و ظاهریان واجب تخییری است و از دیدگاه  برخی فقیهان عامه و امامیه واجب ترتیبی است. حکم تبعید برای «طلیع»(کسی که برای محارب دیده بانی می کند)  یا «ردء»(کسی که محارب را یاری میکند) مقرر نشده است ولی برخی از عامه آنان را مستوجب تبعید دانسته اند. در منابع فقهی درباره چگونگی رفتار با محارب تبعید شده و نیز پناه بردن وی به کفار مطالبی ذکر شده

برای برخی دیگر از جرایم اخلال در امنیت و سلامت جامعه شماری از اهل سنت به کیفر تبعید رأی داده اند از جمله درباره کسی که با مطرح کردن پرسش های پیچیده در صدد خوارکردن اشخاص ذبح کننده حیوان بدون آگاهی از احکام و شریط آن و قاتلی که اولیای دم او را می بخشند ولی این موارد در فقه شیعه پذیرفته نشده است

کیفر تبعید در برخی جرایم مربوط به دولت اسلامی نیز مطرح شده است از جمله در مورد مسلمانی که برای بیگانگان جاسوسی کند در برخی منابع اهل سنت این حکم آمده ولی در منابع فقهی امامیه دیده نشده است همچنین پاره ای منابع اسلامی کیفر استهزاء کردن پیامبر اکرم(ص) و نیز افشای اسرار حکومتی را تبعید دانسته اند از مصادیق اینهاست: تبعید حکم ابن ابی العاص به دستور پیامبر اکرم به طائف و تبعید یهود بنی قینقاع و بنی خضر از مدینه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


:: بازدید از این مطلب : 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : علی
ت : سه شنبه 10 فروردين 1395
.
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی